مالیات ما را تورم پرداخت کرده است!
در این روزهای خرداد که روزهای پروندهسازی مالیاتی است، خوب است که مسائلی روشن شود. اولین سوال این است که ما چرا باید مالیات بدهیم؟ مگر ما با کار و زحمت خودمان پول به دست نمیآوریم. پس چرا باید بخشی از آن را به دولت تقدیم کنیم؟ استدلال اصلی این است که ما در جزیره رابینسون کروزوئه زندگی نمیکنیم که خودمان باشیم و خودمان، بلکه در جامعهای با تقسیم کار زندگی میکنیم و اگر در جامعه نبودیم و کسی برای ما خانه نمیساخت و کسی نان تهیه نمیکرد و غذا نمیپخت، حداکثر کاری که میتوانستیم بکنیم تأمین خوراک و تدارک یک سرپناه حداقلی بود. ما به این دلیل میتوانیم پول در بیاوریم که دیگران کارهای ما را انجام میدهند و راه را برای ما باز کردهاند. پس برای اینکه قوام جامعه حفظ شود و دیگران بتوانند سرپا باشند و ما هم بتوانیم از ثمره کار آنها استفاده کنیم باید بخشی از درآمد خودمان را به جامعه پس بدهیم و آن را تقویت کنیم.
دولت به نمایندگی از جامعه این کار را باید سازمان دهد. این سازماندهی اولا که باید شفاف باشد. یعنی ما بدانیم که چه میزان پولی از چه کسانی دریافت میشود و در کجا هزینه میشود. دوم اینکه باید عادلانه باشد یعنی اینکه افرادی که درآمد بیشتری دارند و این درآمد را نه از کار و زحمت بلکه از دلالی و بورسبازی و نزول خواری به دست آوردهاند، بهصورت تصاعدی مالیات بدهند و زحمتکشان و کسانی که به کار تولیدی مشغول هستند از حمایت برخوردار باشند. سوم اینکه دولت در هزینه کردن این عواید نظر و خواست جامعه را در نظر بگیرد و اینکه درآمدهای مالیاتی را به میل خود و بین اعضا و نزدیکان و همجناحیهای خود تقسیم نکند.
حال ببینیم که آیا موارد پیشگفته در اجرا چگونه پیش میرود:
دولت در شکل عام خود و سازمانهای اقتصادی به صورت خاص شفاف عمل نمیکنند. بانک مرکزی آمارهای مربوط به تورم و اشتغال را اعلام نمیکند. مجلس اعلام میکند که دلارهای تخصیص یافته برای واردات به مقدار زیادی گم شده است! دولت هنوز آمار کشتهشدگان ناآرامیهای آبان ماه را اعلام نکرده است و از زبان وزیر کشور میگوید که داریم روی جزییات کار میکنیم!!!
نکته دوم هم که اصلا رعایت نمیشود؛ صاحبان حسابهای بانکی کلان که مشغول نزولخواری هستند، مالیاتی نمیدهند. صاحبان خانههای خالی از امسال تازه قرار است که مالیاتکی!! بدهند. تاجران کلان و واردکنندگان محترم که خط اول تحریمشکننان هستند و نمیشود به تریج قبایشان دست زد. بنیادها و نهادهای خاص که اصلا نمیشود اسمشان را برد؛ چه برسد که بخواهی از آنها مالیات بستانی!
نکته سوم که هکذا! ما شهروندان تمایل داریم که مالیاتی که می دهیم در راستای بهبود شرایط زندگی خودمان، محیط زیست و رسیدگی به فرودستان و آسیبدیدگان صرف شود. ما میخواهیم که رفع آلودگی هوا در دستور کار قرار بگیرد، ما میخواهیم که آب و غذایمان از آلودگیهای شیمیایی دور باشد، ما میخواهیم که کودک کار و خیابان نداشته باشیم و کودکانمان به عنوان زبالهگرد کار نکنند، ما میخواهیم وقتی جنگلها آتش میگیرند، هلیکوپترهای آبفشان و تجهیزات لازم فراهم باشد، ما میخواهیم که وقتی کارمان به دستگاههای دولتی میافتد از یک اتاق به اتاق دیگر پاس داده نشویم و… ما خواستههای بهحق و مشروعی داریم که باید برآورده شود ولی ظاهرا دولت اولویتهای دیگری دارد و ظاهرا پول مالیات ما را بیشتر صرف حقوقهای نجومی و وامهای میلیاردی و ریخت و پاشهای مراسم و مناسک خود میکند.
از همه بدتر این است که دولت با استقراض از بانک مرکزی و چاپ پول، با باز گذاشتن دست بانکها در خلق پول و اعتبار، با عدم نظارت بر نهادهای مالی و اعتباری، با دستکاری نرخ ارز برای تأمین کسر بودجه و با سیاستهای نادرست داخلی و خارجی کاری کرده است که تورم لجامگسیخته پیش بیاید. تورم در حقیقت زندگی شهروندان را به نفع صاحبان ثروت و قدرت میبلعد. چرا؟ چون درآمد شما دیگر کفاف مسکن و تغذیه و رفت و آمد و آموزش و… را نمیدهد و هر چه بیشتر در میآورید قیمتها از شما جلوتر حرکت میکنند.
در حقیقت تورم (از جنس تورم دو رقمی ایران) دستبرد دولتمردان به جیب فرودستان است. مالیاتی است که به صورت ناخواسته از جیب پایینیها به جیب بالاییها جاری میشود. آن وقت صاحبان بانکها، بدهکاران بانکی، صاحبان خانههای خالی از آن منتفع میشوند و ارزش داراییهایشان زیادتر میشود و ارزش بدهیهایشان کمتر و کمتر!
من می گویم ما که با این تورم لجام گسیخته داریم مالیات میدهیم، چرا دیگر در صف اداره دارایی بایستیم؟
منبع:دندانه