حواسمان باشد ما هم پیمانکار مسکن مِهر نباشیم
دکتر علی سجادی
این داستان زلزله کرمانشاه و مسکن مهر مرا برد به سالیان قبل و یاد داستان «شمیم کوثر» خودمان انداخت. یادتان که هست؟
مسکن مهر بر سر ساکنین فقیرش آوار شد چون آبباریکه زندگیشان استخر بزرگ شناگران مسکن را پر نمیکرد. خانهدار شدنشان شده بود یک رویا. آخرین اندوختههاشان را بردند تا دستتنگیشان را در پشت دیوارهای مسکن مهر پنهان کنند اما برای همیشه رویای خانهدار شدن را با خود به گور بردند.
فکر کردند دست خودشان تنگ است نمیدانستند میتواند چشمها و قلبها نیز تنگ باشد، نمیدانستند چشمتنگ مردم دنیا دوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور. آری پیمانکار محکومشان کرده بود به گناه بیپولی.
و اما… ما دندانپزشکان بهعنوان پیمانکاران کوچکی که در سوگندنامه خویش پیمان بزرگی با خدا و بیماران بستهایم، آیا گاهی بیمارانمان را محکوم به بیپولی نمیکنیم؟
کاش در پس کمکهای مالی و جنسی به زلزلهزدگان از آوارهای مسکن مهر درس مهربانی بیاموزیم. با کیفیتترین مواد دندانپزشکی را از کشوهای سفارشی بیرون بکشیم و برای فقیرترین بیمارانمان بهکار ببریم و بیشترین وقت را برای آنها بگذاریم؛ آنهایی که از پس دندان کشیده فقط رویای ایمپلنت را دارند نه خودش را. هم آنها که آبباریکه زندگیشان آنها را به مسیر درمانگاه خیریه هدایت میکند؛ مبادا به بهانه تعرفه پایینتر دندانهایشان را در دهانشان با مواد تاریخ گذشته یا بیکیفیت آوار فردا کنیم و خدای نکرده برای سود بیشتر در درمانهایمان زمانفروشی کنیم و مثلا مدت زمانی که برای یک درمان اندو صحیح لازم است را بین چندین بیمار تقسیم کنیم.
شاید بگویید در کاسه هر کس به اندازه پولش آش میریزند. اما من میگویم در کاسه کسی که پول نمیدهد زهر نریزیم. شاید آن بیسرپناه خانههای مهر اگر هنوز در چادرش مسکن داشت زنده بود.
شاید زندگان زلزله وحشت روحی روانی تخریب آوار بر سرشان را تا پایان عمر یدک نمیکشیدند؛ اگر خانهای از بیمهری بالای سرشان نبود.
دردهای پس از درمانهای ناقص و کشیده شدن دندانها بهعلت سهلانگاری ما را هم ردیف پیمانکاران مسکن مهر، سنگدل نشان خواهد داد. با خود پیمان ببندیم که پیمانکار مسکن مهر نباشیم.
منبع:دندانه