تجهیزات دندانپزشکی تاج الدین
0 محصولات نمایش سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

آب این رود به سرچشمه نمی‌گردد باز

آب این رود به سرچشمه نمی‌گردد باز

 

توصیه‌هایی به دندان‌پزشکان جوان

خوب می‌دانم اغلب افراد از نصیحتشنیدن خوششان نمی‌آید. این را هم می‌دانم که ناخوش داشتن نصیحت، از روزگار جوانی ما تا امروز سیر صعودی داشته و جوانان امروزی حوصله شنیدن حرف آدم را هم ندارند چه رسد به پند و اندرز. در زمان‌های که حتی نوجوانان هم خودشان را علامه دهر و بی‌نیاز از رهنمود و مشورت می‌دانند، راهنمایی کردن جوانان بخصوص تحصیل‌کرده‌ها و دانشگاه‌رفته‌ها دل شیر می‌خواهد که من یکی فاقد آنم. از طرف دیگر، نصیحت‌کننده هم باید جایگاه و اعتباری مناسب این کار داشته باشد که به حمداالله این یکی را هم بنده ندارم.

این‌ها را گفتم تا بگویم مطالبی که در پی می‌آید تنها اختلاطی به ناچار یک‌طرفه با همکاران بخصوص جوانترهاست. وگرنه کسی را که حتی با این سن و سال و سابقه هنوز اسیر انواع لغزش‌ها در زندگی و طبابت است نرسد که برای دیگران منبر برود.

۱. اصولا بلندپروازی و انتخاب اهداف بزرگ کار بسیار پسندیده‌ای است. روان‌شناسان اعتقاد دارند دنیا هرچه را تمنا کنید‌‌ همان را به شما می‌دهد و از خداوند بزرگ باید درخواست‌های بزرگ داشت. اما این دانشمندان هیچ جا نگفته‌اند این آرزوهای بزرگ را باید یک شبه برآورده کرد. اینکه می‌گویند آدم باید خودش را با افراد موفق‌تر از خودش مقایسه کند حرف درستی است اما نکات باریک‌تر ز مویی هم این وسط وجود دارد. اول اینکه موفقیت تنها به دارایی‌ها و اموال منقول و غیرمنقول خلاصه نمی‌شود و ملاک‌های دیگری هم دارد. دوم اینکه بد نیست ببینیم‌‌ همان موفق‌ها بعد از چند وقت کار کردن به جایی رسیده‌اند که دیگر کم و کسری نداشته‌اند؟ آنهایی که گفته‌اند آهسته و پیوسته بروید یک چیزهایی می‌دانسته‌اند.

۲. اما نقطه مقابل آهسته و پیوسته رفتن، سریع رفتن و چپ کردن است. سریع رفتن یعنی ترمیم هر سطح و شیار سیاه، ساختن پست برای کانالی که تنها آمالگام پین لازم دارد، روکش کردن دندانی که با بیلدآپ کارش راه می‌افتد، ایمپلنت گذاشتن در جای خالی دندانی که شاید هنوز عمرش به دنیا بوده…. و چپ کردن یعنی خارج شدن از جاده قول و قرارمان با سقراط. بالاخره برای همه ما ممکن است پیش بیاید که به یک طرح درمان تهاجمی لقب اساسی و زیربنایی بدهیم غافل از اینکه برخلاف آنچه می‌گویند، همیشه هم محکم‌کاری کردن کار درستی نیست. مثلا شاید یکسره کردن تکلیف دندان با اندو، راحت‌تر و بی‌دردسر‌تر از درمان‌های محافظه‌کارانه باشد اما آیا درست‌تر هم هست؟ وقتی اندو، پست، روکش، ریشه‌کنی تمام علائم و زبانم لال شارژ بیشتر در یک کفه ترازو باشد و برداشت وقتگیر پوسیدگی، حفاظت پالپ، تشریح اوضاع برای بیمار و دور از جانتان شارژ کمتر در کفه دیگر، تصمیم درست را تنها ترازوداری می‌گیرد که یادش باشد اولین وظیفه‌اش حفظ منافع بیمار است.

۳. روال مبارکی در بعضی ممالک وجود دارد که به مرور زمان به صورت قانون درآمده و آن سپردن کار مردم به خودشان است. مثال‌های متعددی می‌توان برای این موضوع ذکر کرد: آی مردم! در موسسات اعتباری غیرقانونی سرمایه‌گذاری نکنید چون پولتان را بالا می‌کشند. ایهاالناس! از دستفروشان مترو چیزی نخرید چون تقلبی و غیر استاندارد است. خلقالله! به متکدیان کمک نکنید چون دارند با احساسات شما بازی می‌کنند تا جیبتان را خالی کنند.

تا اینجای کار که هشدار به مردم است خیلی خوب و شایسته قدردانی است. مشکل از جایی شروع می‌شود که نصیحت به کل جایگزین برخورد مستقیم قانون با کلاهبرداران می‌شود. یعنی اگر موسسات و فروشندگان و گدایان شما را سرکیسه می‌کنند تنها راه مبارزه با ایشان آن است که آن‌ها را تحریم کنید تا کمکم حوصله‌شان سر برود و بروند پی کارشان.

در قضیه اشتغال دندان‌پزشکان بخصوص جوان‌تر‌ها هم همین رویه برقرار است. آقای قانون عزیز که قبلا دندان‌پزشک را به تولید انبوه رسانده و فکری هم برای اشتغال آبرومندشان نکرده، حالا گوش‌های به دیوار تکیه داده و قد و بالای رعنای شرکت‌های شبه‌بیمه‌ای را سیاحت می‌کند و طبق‌‌ همان روال مرسوم تنها هنرش توصیه به دندان‌پزشکان و مردم است که در دام آن‌ها نیفتند. مردم را نمی‌دانم اما به خودم و همکارانم می‌گویم تا بزرگان بیایند فکری به حال این داستان بکنند خودمان حواسمان باشد. یک لقمه کمتر بخوریم اما کیسه سودجویانی را که بسیاری اوقات دندان‌پزشک هم نیستند پر نکنیم.

۴. این اواخر مقالاتی از نویسندگان خارجی خوانده‌ام با این مضمون که برخی رشته‌های پزشکی و دندان‌پزشکی از جمله ارتودونسی و ترمیمی زیبایی با همکاری شرکت‌های دارویی و تبلیغاتچی‌ها مشغول تلقین این نکته به خلایق هستند که باید خوشگل‌تر باشند وگرنه اعتماد به نفس کافی نخواهند داشت و در روابطشان دچار مشکل می‌شوند. البته صاحب مقاله مدعی بود که این قبیل دکتر‌ها دلشان به حال اعتماد به نفس از دست رفته مردم نسوخته بلکه می‌خواهند بازار خودشان را رونق بدهند. این حرف‌ها را که آدم می‌شنود نگران می‌شود نکند ما هم برای بالا بردن آمار در حال افول ازدواج در کشورمان، بی‌محابا و از آن بد‌تر بی‌تقاضا شروع به خوشگل‌سازی مردم کنیم؟ تا حالا فکر کرده‌اید این دیدگاه از کجا آمده که دندان‌ها حتما باید عین ماکت‌های آموزش بهداشت ردیف و مرتب باشند و رنگشان هم سفید یخچالی؟

۵. گاهی احساس می‌کنم «برایان سینگر» یکی از روزهای تیرماه در اداره دارایی حضور داشته و با دقت در نوع نگاه ممیزان عزیز به پزشکان، فیلم زیبایش «مظنونین همیشگی» را ساخته است. فقط فرق داستان ما با آن فیلم این است که به اندازه «کیوین اسپیسی» که در ‌‌نهایت قصر در رفت خوش شانس نیستیم و بدگمانی‌هایی که به ما دارند غالبا به متهم شدن و صدور حکم ختم می‌شود. مشابه این قضیه در سازمان تامین اجتماعی اتفاق می‌افتد، جایی که همه بسیار مسئولانه پیگیر احقاق حق کارکنان مطب شما هستند و به توافقات بین شما و کارمندانتان کاری ندارند. بنابراین پیشنهاد می‌کنم پول مالیات را خرد خرد کنار بگذارید و مستنداتتان هم برای روز مبادا کامل و دقیق باشد تا بیشتر از آنچه مرسوم است و جا افتاده حقی از شما ضایع نشود. قوانین وزارت کار را هم از بیمه کارکنان گرفته تا پرداخت حقوق، مزایا، پاداش، سنوات، عائله‌مندی، بن غذا و… به دقت اجرا کنید تا هم حقی گردنتان نباشد و هم فردا روزی اسیر شکایت و هیات حل اختلاف و باقی قضایا نشوید.

تا صحبت بیمه هست این را هم به دوستانی که تازه از گرد راه رسیده‌اند بگویم که به همکارانی که بارشان را بسته‌اند نگاه نکنید. در این دوره و زمانه بستن بار کار بسیار سختی شده و یحتمل سخت‌تر هم بشود. پس از همین اول کار چند فقره بیمه عمر و بازنشستگی و گردن شکستگی برای خودتان تدارک ببینید چرا که قطعا «دائم گل این بستان شاداب نمی‌ماند» و انشاالله روزهای پیری و روم به دیوار کوری در راهند.

۶. قدرت فرساینده و آسیب‌رسان شغل شریفمان را نباید از یاد ببریم. یک نگاه کوتاه به با سابقه‌هایی که از درد گردن و کتف و کمر در عذابند به تازه‌کارهایی که به یال و کوپالشان می‌نازند و برای عقب نماندن از قافله و به طبیعت جوانی تخت گاز پیش می‌روند خواهد فهماند که چه سرنوشتی در انتظارشان است. پس قویا توصیه می‌شود زمانی را که فردا باید از کارمان بزنیم و صرف فیزیوتراپی و آبدرمانی کنیم، همین امروز صرف ورزش و تقویت جسم نماییم. یادمان نرود درست مثل‌‌ همان دندان‌هایی که درمان می‌کنیم، دیسک ومهره‌های آسیب‌دیده هم شبیه روز اولشان نمی‌شوند. اگر از اول کار به بدنمان مانند دوستی که نیازمند مروت است نگاه نکنیم، دیر یا زود تبدیل به دشمنی می‌شود که تا آخر عمر باید با آن مدارا کرد.

۷. من کاری به همکارانی که می‌گویند از دندان‌پزشکی لذت می‌برند و روحشان تازه می‌شود و آرامش پیدا می‌کنند ندارم. خوش به سعادتشان. روی سخنم با آدمهای معمولی است که با وجود تقدس و اهمیتی که برای شغلشان قائلند آن را سخت و توان‌فرسا می‌دانند. به جان عزیز شما نباشد به جان بی‌مقدار خودم پیدا کردن یک استرس بریکر درست و درمان برای ما از نان شب واجب‌تر است. اگر تا الان به فکر این موضوع نبوده‌اید هرچه سریع‌تر لابلای این هوش‌های هفتگانه که مدتی است مد شده بگردید ببینید ستاره بختتان در کدام یک سوسو می‌زند. بالاخره نمی‌شود که هیچ کار دیگری ازتان برنیاید و فقط به درد دندان‌پزشکی بخورید، حتما قابلیت دیگری هم دارید که تا امروز کشف نکرده‌اید. پس همین الان شروع کنید. بنویسید، بسرایید، بنوازید، بخوانید، نقاشی کنید، مجسمه بسازید… به خدا غیر از آن اوپریتیو دنتیستری لامصب، علم و هنرهای دیگری هم در این دنیا وجود دارد که لازم است برای آرامش روحتان به آن‌ها بپردازید. یک لحظه سر از آن چاه بلا با نام مستعار دهان به در آورید تا «آنچه نادیدنیست آن بینید». بگذارید سایر وجوه پنهان ضمیرتان کشف و استعداد‌هایتان در زمینه‌های دیگر شکوفا شود تا ببینید خدایی چه حالی می‌ده.

نکته آخر اینکه گرچه آینده‌نگری و پس‌انداز کار هوشمندانه‌ایست اما پیشنهاد می‌کنم امروز را بطور کامل فدای فردای نیامده نکنید. هرچند وقت یکبار کرکره را پایین بکشید و فارغ از هر دغدغه‌ای به سیر آفاق و انفس بپردازید. مطمئن باشید در روزهایی که مطب را تعطیل می‌کنید دندان‌پزشکی مملکت دچار بحران نمی‌شود. بلند شوید و بار و بندیل را ببندید که بزرگان گفته‌اند «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی»؛ سفر به خیر.

از دکتر افشین قناد بیشتر بخوانید

0
دیدگاه‌های نوشته