ابهامهای مالیاتی امنیت شغلی دندانپزشکان را بهخطر انداخته است
گفتگوی دندانه با دکتر امیررضا رکن درباره مهمترین مشکلات جامعه دندانپزشکی و راهحل رفع آنها
آقای دکتر رکن! مهمترین دغدغههای صنفی فعلی دندانپزشکان از دید شما چیست؟
اولین دغدغه دندانپزشکان، افزایش بیرویه فارغالتحصیلان این رشته است. چرا که دانشکدههای دندانپزشکی به شکل بیرویهای بیشتر شدهاند و از سوی دیگر فارغالتحصیلان زیادی هم از خارج از کشور به ایران میآیند. در نتیجه جدا از اینکه کیفیت آموزش چگونه است، تناسب عرضه و تقاضا بههم میخورد و هم دندانپزشکان و هم مردم ضرر میبینند. متأسفانه در دولت نهم و دهم دانشکدههای دندانپزشکی زیادی بر مبنای درخواست فشارهای مقامات سیاسی استانها تأسیس شدند. گذشته از اینکه بسیاری از این دانشکدهها از کیفیت و استاندارد لازم برخوردار نیستند، فارغالتحصیلان آنها بازار کار میخواهند و بههرحال بازار کار هم محدودیت دارد و اگر دندانپزشک اخلاق حرفهای را در نظر نگیرد، آخر این داستان، رو آوردن به درمانهای غیرضروری برای کسب درآمد و تأمین معاش است.
دغدغه دوم که البته در حال حاضر قدری کمتر شده، تعرفه است. تفکر غالب این است که دندانپزشکی حتماً باید در بخش خصوصی و دولتی تعرفه داشته باشد. اگرچه نفس وجود تعرفه برای بیمهها و سازمان نظام پزشکی به دلیل شکایات بیماران ضروری است، اما عوامل بسیار متعددی در تعرفه تأثیرگذار هستند و ازآنجایی که سطح اقتصادی استانهای مختلف و حتی مناطق مختلف یک شهر با هم متفاوت است، مقدور نیست فقط یک تعرفه داشته باشیم و بخواهیم آن را در بخش خصوصی سراسر کشور اعمال کنیم، چراکه اگر این اتفاق بیفتد، کسانی که بیش از تعرفه، از بیمار هزینه خدمات دریافت میکنند، تعرفه را پایین نمیآورند و کسانی که کمتر از تعرفه هزینه دریافت میکنند، تعرفه خود را افزایش میدهند و در این میان دهکهای ضعیف جامعه ضرر میکنند.
در حال حاضر در بخش خصوصی، عرضه و تقاضا تعرفه را متعادل کرده است. برای مثال در رشته خود من که پریودنتولوژی است، خدمتی در مناطقی از تهران با ۵K و در مناطقی با ۳K انجام میشود و نمیتوان گفت کسی که تعرفههای ارزانتری دریافت میکند سواد کمتری دارد، بلکه منطقهای که در آن کار میکند کشش دریافت هزینه بیش از این را ندارد. البته من دریافت تعرفههای بالا را تائید نمیکنم، اما وقتی شخصی ۱۰ برابر دیگری برای تأسیس مطب خود هزینه کرده است، یک تعرفه واحد نمیتواند پاسخگوی نیازهای دندانپزشکان باشد.
خوشبختانه وزارت بهداشت به این درک رسیده است که تعرفه باید برای بخش دولتی و دانشگاهی و بیمهها اعمال شوند. در حال حاضر بهطورکلی ۵۰ خدمت دندانپزشکی تعرفه گذاری میشوند که ۱۴ مورد از آنها مربوط به بیمههای پایه هستند و این میزان میتواند به ۸۰ تا ۱۰۰ خدمت افزایش یابد، اما اعمال این تعرفهها در بخش خصوصی آسیبزا و غیرعملی است.
دغدغه سوم مالیات است. تا دو سال پیش سازمان نظامپزشکی با مذاکره با اقشار مختلف پزشکی و انجمنهای تخصصی، بر سر افزایش درصدی بین ۱۵ تا ۲۴ درصد به مالیات، با اداره مالیات توافق میکرد و اگرچه این رویه کاملاً مبتنی بر عدالت نبود، اما اکثر همکاران دندانپزشک از آن رضایت نسبی داشتند. از دو سال پیش درنتیجه تقصیری که متوجه خودمان است، این رویه تغییر کرده و تعیین مالیات به ممیز واگذار شده و نسبت به هر شخص متفاوت است.
در حال حاضر تعیین مالیات بسیار بدون ضابطه شده و ممکن است ممیز مالیاتی، برای کسی که مالیات خود را یکبار پرداخت کرده است، دوباره مالیات تعیین کند. در ضمن مقرر شده که امسال یک قانون مالیاتی جدید برای تمام صنوف از جمله پزشکان و دندانپزشکان اجرا شود و این در حالی است که هنوز خود کارشناسان مالیاتی هم از کم و کیف آن باخبر نیستند و این ابهام، امنیت شغلی دندانپزشکان را نشانه میگیرد و درنهایت بیماران هم از آن متضرر میشوند. بنابراین ضروری است سازمان نظام پزشکی قوانین جدید مالیاتی را هرچه سریعتر تعیین کند. همه ما معتقدیم درامدهای مالیاتی کشور باید افزایش یابد، اما این اتفاق باید به عدالت بیفتد؛ ظاهرا اعتقاد بر این است همکاران دانشگاهی، درآمد بیشتری دارند و به همین دلیل باید مالیات بیشتری پرداخت کنند و این در حالی است که آنها در روز بین ۳ تا ۴ ساعت بیشتر کار نمیکنند و سایر همکاران که فقط کار بالینی انجام میدهند، روزی ۱۲ ساعت در مطب هستند.
راهحل کنترل آثار مخرب دانشکدههای دندانپزشکی بیکیفیت چیست؟ آیا میتوان آنها را تعطیل کرد و آیا دبیرخانه شورای آموزش دندانپزشکی و تخصصی میتواند بهتنهایی از عهده این کار برآید؟
وقتی ما در شهرستانها دانشکدههایی تأسیس کردهایم که با نواقصی، خدماتی به مردم ارائه میدهد، حالا خواه این سیاست درست و خواه غلط بوده است، دیگر نمیتوانیم آنها را تعطیل کنیم. بلکه باید سیاستهای دیگری از جمله بهبود کیفیت شرایط این دانشکدهها را مدیریت کنیم.
اولین کاری که باید انجام دهیم این است که نگذاریم تعداد دانشکدههای دندانپزشکی از این بیشتر شود، زیرا کشور ظرفیت دانشکدههای دندانپزشکی بیشتر از این را ندارد. وزارت بهداشت دولت فعلی، در فعالیت دو ساله خود به این وظیفه عمل کرده است، اما دانشگاه آزاد از این سیاست پیروی نمیکند، چراکه بر این باور است که دانشکده دندانپزشکی متقاضی زیاد دارد و صندلیهای آن خالی نمیماند، اما دانشگاه آزاد هم باید منافع ملی را در نظر بگیرد و منفعت ملی هم در این است که دیگر دانشکده دندانپزشکی جدید نداشته باشیم.
قدم دوم این است که دانشکدههای موجود باید مأموریت محور شوند. چراکه دانشگاه تهران باسابقه و هیات علمی قوی و اساتید مجرب، نمیتواند همان کارکرد و مأموریت دانشگاهی با شش سال سابقه را داشته باشد. دانشگاه تهران میتواند بینالمللی باشد و بر تربیت دانشجویان خارجی تمرکز کند و بعضی دانشگاهها میتوانند در سطح ملی و تعدادی هم در سطح منطقهای تعریف شوند و هریک هم باید براساس نیازسنجی دانشجو تربیت کنند. در ضمن اگر قرار است نیروی حد واسط تربیت کنیم، تعدادی از دانشگاههای میتوانند مأمور این کار شوند و برای تربیت این نیروها دانشکدهها و مراکز جدید ایجاد نکنیم.
آیا آزمون ملی بهخوبی توانسته است مانع از مهاجرت افراد برای تحصیل در دانشکدههای دندانپزشکی بیکیفیت سایر کشورها شود؟
پیشازاین، آزمون ملی قبولی و ردی نداشت و هرکسی که خارج از کشور دندانپزشکی خوانده بود، در دانشگاهی از دانشگاههای کشور پذیرفته میشد و مدرک میگرفت و این در حالی است که بر اساس قانون، آزمون ملی باید نمره قبولی داشته باشد و بهاینترتیب، ممکن است شخصی در این آزمون نمره خوبی بیاورد و دیگر نیازی به درس خواندن در دانشگاههای داخلی نداشته باشد.
این سیاست بسیار بهجا است و بار سنگینی است که وزارت بهداشت و دانشگاه علوم پزشکی تهران آن را برداشته است که البته به اساتید فشار زیادی وارد میکند.
نتیجه اجرای آزمون ملی، این است که هرکسی از هر رشتهای و با هر معدلی برای تحصیل دندانپزشکی از کشور مهاجرت نکند و کسانی هم که میخواهند مهاجرت کنند، دانشگاهی را انتخاب کنند که از نظر وزارت بهداشت قابل قبول باشد و حین تحصیل هم بدانند که باید بعد از بازگشت به کشور امتحان سختی بدهند، پس باید عمیق درس بخوانند. روشن است همانطور که دانشآموزانی که از کنکور ملی گذشتهاند، حین تحصیل در دانشگاه امتحاناتی سخت میدهند، این فیلترها باید برای دانشآموختگان خارج از کشور وجود داشته باشد. در پایان باید بگویم نمیتوان مهاجرت برای تحصیل را منع کرد، زیرا پذیرفته نشدن در کنکور، به معنای بیاستعدادی شخص نیست، بلکه درنتیجه محدودیت ظرفیت دانشگاهها است.
آیا با برگزاری امتحان فاینال دوره بالینی برای دانشجویان دندانپزشکی در مقطع عمومی موافق هستید؟
این هم پیشنهادی است که در دست بررسی است و خود من موافق هستم همانطور که برای متخصصین، امتحان بورد تخصصی ملی برگزار میشود، پس از پایان دوره بالینی دندانپزشکان عمومی مورد آزمون قرار بگیرند. البته مخالفین این امتحان، بر این عقیده هستند که بههرحال دانشجویی که در دندانپزشکی پذیرفته میشود، از استعداد کافی برخوردار است و این اعتقاد هم جای بحث دارد. چراکه در دانشگاه تهران بین دانشجویان ورودی یک سال مشخص، هم رتبه تکرقمی و هم رتبه ۲۰ هزار وجود دارد که با سهمیه مناطق محروم پذیرفته شده است. از سوی دیگر مخالفین معتقدند دانشجویان برای تمام این واحدها که قرار است در امتحان فاینال مورد سؤال باشند، امتحاندادهاند. بههرحال این ایده هنوز جای بحث و کار کارشناسی دارد و نمیتوان بهراحتی در مورد آن تصمیم گرفت.
منبع:دندانه