بازار داغ اعمال زیبایی محصول پایین بودن سطح سلامت روان جامعه است
دکتر فرشاد نجفیپور
روانشناس و استاد دانشگاه
احساسی که فرد نسبت به جسم و ظاهرش دارا است تصویر ذهنی فرد نسبت به جسمش گفته میشود. این احساس ارتباط تنگاتنگ و ناگسستنی با اعتمادبهنفس فرد و پذیرش وی از سوی جامعه، خانواده و دوستانش دارد.
افرادی که دارای تصویر ذهنی منفی نسبت به جسمشان (خود زشتپندار) هستند دارای یکسری ویژگیها هستند:
* آنها جسم خود را بدفرم، نازیبا، غیر جذاب و حتی نفرتآور میپندارند
* دارای اعتماد به نفس پایینی هستند
* تصور میکنند جسم و ظاهرشان دائما در حال ارزیابی و بررسی موشکافانه از سوی دیگران است
* علاوه بر این، اشتغال فکری وسواسگونه نسبت به ظاهرشان دارند
* ارزش واقعی خود را در ظاهر زیبا و جذاب میدانند.
فراوانی این معضل در جامعه تا چه میزان است؟!
۶۰ درصد دختران و زنان خود را نسبت به مدلها نازیبا و بیکفایت میدانند و ۵۵ درصد دختران عقیده دارند که مردان تنها به ظاهر دختران اهمیت میدهند.
علل نارضایتی گسترده از وضعیت ظاهری به چه دلیل است؟!
نارضایتی از وضعیت ظاهری را میتوان از دو جنبه توجیه کرد؛ علت اصلی آن اهمیت بیش از اندازهای است که جامعه و فرهنگ بر وزن، تناسب اندام و سایز افراد قائل میشود. افراد جامعه از همان نوجوانی میآموزند که ارزش انسانها به زیبایی و مشخصات ظاهری آنها بستگی دارد. برای مثال خوشاندام بودن یا عضلانی بودن جسم یک فرد را به سختکوشی، موفقیت، محبوبیت، زیبایی، قدرت و انضباط فردی وی نسبت میدهند و بالعکس اگر فرد اندام نامناسب داشته یا چاق باشد به وی نسبتهایی همچون تنبل، نادان، نفرتآور، ضعیف، بیاراده و مضحک روا میدارند.
اینگونه برخوردهای کلیشهای و قالبی بسیار در جوامع و فرهنگهای امروزی مرسوم است که البته توسط رسانهها، خانواده و دوستان تقویت میگردند. در نتیجه مردم افراد جامعه را به طرز غیرمنصفانه و تعصبآمیزی مورد قضاوت قرار داده و به آنان برچسبهای گوناگون و ناروایی بر اساس ظاهرشان میزنند. افراد جامعه نیز مدام باید در اضطراب و پریشانی از وضعیت ظاهری خود بسر برده و دست به هر عملی بزنند تا به ظاهر ایدهآل تحمیلی از سوی تبلیغات فرهنگی دست یابند یا تناسب اندام خود را همانگونه که هست حفظ کنند. مردم اعتقاد دارند هرگاه اندامی نحیف و عضلانی داشته باشند در زندگی شادتر و موفقتر بوده و بیشتر مورد پذیرش جامعه قرار خواهند گرفت.
علت دیگر آن را میتوان در تبلیغات گسترده و بیامان رسانهها جستجو کرد. رسانهها از طریق تبلیغات استانداردهای غیر واقعی از ایدهآل و تعریف زیبایی را به جامعه تحمیل میکنند. آنها استاندارهایی را به رسمیت میشناسند که اکثر مردم قادر به دستیابی به آنها نبوده و سبب میشود مردان و زنان از وضعیت ظاهر و وزن خود احساس شرمندگی، نارضایتی و بیکفایتی کنند. تبلیغات در مجلات، جراید و تلویزیون معمولا زنی که لاغر اندام بوده و سینههای بزرگی دارد و مردی که هیچگونه چربی در بدن خود نداشته و بسیار عضلانی است را زیبا و طبیعی معرفی کرده و مردم را وادار و ترغیب میکنند تا خود را به آن استانداردهای غیر واقعی نزدیک کنند. حتی خردسالان نیز از این پدیده در امان نیستند آنها از خردسالی میآموزند که یک دختر خوش اندام باید مانند عروسک باربی باشد. تحقیقات انجام شده در بنیاد علوم رفتاری نشان میدهد که با توجه به روند صعودی گسترش فرهنگ جراحیهای زیبایی، در حال حاضر تعداد اینگونه جراحیها در ایران ۷ برابر اروپاست.
قطعا این میزان از «خود زشت پنداری» عادی نیست و هیچ هنجار روانشناختی این میزان را تایید نمیکند.
ریشهی این «خود زشتپنداری» عمدتا وسواس، داشتن شخصیت خودشیفته و نمایشی و همچنین عقده زیبایی و برخی اختلالات روانی هستند.
وسواس: وسواس یکی از مشکلات در طیف اضطراب است. وسواسیها مدام با یک یا چند فکر مزاحم درگیر هستند. ظاهر زیبا فکر مزاحم این خود زشتپندارهاست. اینها برای کاهش انواع و اقسام اضطرابهایی که دارند و نمیدانند با آنها چه کنند، دچار احساس بیکفایتی میشوند و برای کاهش این حس دردناک به گرفتن تاییدیه از دیگران پناه میبرند. خب، چه دارند که تاییدیه بگیرند؟ هیچ! تنها میماند زیبایی ظاهر که به نحوی با دستکاری شاید دستیافتنی باشد. اینجاست که وارد دایرهی معیوب دستکاری و آرایش و تاییدیه گرفتن میشوند و همینطور این داستان بیپایان تا رسیدن به افسردگی ادامه مییابد. اکثریت این جماعت مشکلشان همین است.
شخصیت خودشیفته:
اینها نقطه تمرکزشان خودشان هستند. خودشیفتهها در سنین حساس معمولا تاییدیه از اطرافیان نداشتهاند مگر اینکه کار خارقالعادهای کرده باشند. طبعا هم نمیشود انتظار داشت که یک کودک مدام کارهای خارقالعاده بکند.
شخصیت نمایشی:
شخصیت نمایشی یک شخصیت معیوب است. اکثریت شخصیتهای معیوب محصول تربیت نامناسب در سنین مدرسه ی ابتدایی است. شخصیتهای نمایشی معمولا در سنین حساس خود از سوی اطرافیان مهم فقط به خاطر ظاهرشان تایید شدهاند و در محیطی ظاهرپسند و ظاهرساز رشد کردهاند.
عقدهی زیبایی:
این افراد خود را نازیبا میبینند و نقطهی تمرکزشان در عالم ظاهر خودشان است. هیچ وقت هم راضی نمیشوند. تایید دیگران هم روی آنها اثر لحظهای دارد.
و در نهایت اینکه بسیاری از اختلالات روانی دیگر که شبیه یا ترکیبی از مواردی که اشاره شد، هستند.
از بیتدبیری خانواده و مدارس نباید غافل بود
همانگونه که از متن واضح است نقش خانواده و جامعه در این معضل بسیار بسیار پررنگ است. خانوادهها باید در سنین شکلگیری شخصیت بسیار مراقب رفتار خود باشند تا مهارتهای زندگی در کودک نهادینه شود و کودک صاحب شخصیتی مستقل و با کفایت شود تا از پس تنشهای زندگی و عقدههای خودش بربیاید.
محیطهای آموزشی باید عملا به بچهها نشان بدهند که زیبایی معادل با سلامت است و سلامت رفتار از جسم کم اهمیتتر نیست. قطعا توجه بیشتر به ظاهر بچهها ناقض این مطلب است.
البته با کمال تاسف باید گفت که در خانوادهها و محیطهای آموزشی این مطالب اکثرا رعایت نمیشوند. در خانوادهها کودکان در حساسترین سنین رها هستند و در مدارس هم به وضوح عمدتا پرورش فدای آموزش شده و بدآموزی رفتاری خصوصا در زمینهی ظواهر و مادیات غوغا میکند.
حقایقی در مورد مدلها و تبلیغات مربوط به آنها
۱- ۲۰ درصد مدلها کمتر از زنان معمولی وزن دارند بدین مفهوم که آنها کمبود وزن دارند نه تناسب اندام.
۲- سه میلیارد از جمعیت زنان در جهان فاقد خصوصیات جسمی یک مدل هستند.
۳- اگر مانکنهای پشت ویترین، انسانهای واقعی بودند به لحاظ ساختار بدنیشان خونریزی عادت ماهیانه نداشتند.
۴- تصویر اغلب زنانی که در مجلات مشاهده میکنید، تصویر دستکاری شده است که توسط برنامههای دیجیتال رتوش شدهاند.
۵- اگر عروسک باربی یک انسان واقعی بود قادر نبود روی دو پای خود راه برود و به لحاظ فیزیک ضعیفش مجبور بود چهار دست و پا راه برود.
۶- مردان بسیار عضلانی که مرتبا در تبلیغات مشاهده میکنید، عضلات بدن آنها حاصل مصرف دارو هستند.
۷- زنان در ناحیه کفل و رانهایشان برای شیردهی و باروری و جلوگیری از پوکی استخوان و داشتن پوست، چشم، مو و دندانهای سالم نیاز حیاتی به چربی دارند.
منبع:دندانه