زوجهای دندانپزشک الزاما خوشبخت نیستند
حتی بین تحصیلکردهها ازدواج موفق و پایدار میان همکارها بالا نیست
دکتر فرشاد نجفیپور، روانشناس و عضو هیاتعلمی دانشگاه
متاسفانه آمار ازدواج موفق و پایدار در کشور ما به شکل روزافزونی رو به کاهش است. این آمار در تهران به پنجاه درصد رسیده است. آمار طلاق میان دهکهای بالای اجتماع وضعیت تاسفبارتری دارد. ازدواج موفق و پایدار میان افراد همکار و همشغل خصوصا تحصیلکردههای سطح بالا اصلا زیاد نیست طوری که گاها به تعجب یا شوخی بین جمع دوستان به هم میگویند: «شما هنوز جدا نشدید؟!»
بیشک در زندگی زناشویی مهمترین شاخص موفقیت، پایداری آن است. آنچه یک رابطه را پایدار میکند، سالم بودن آن است؛ یعنی طرفین از زندگی احساس رضایت داشته باشند. احساس رضایت قطعا نمیتواند محصول شناخت و حتی صمیمیت باشد. شناخت گاه منجر به عدم رضایت و صمیمیت عمدتا منجر به ایجاد انتظارات عمیق و متعدد میشود که عمدتا این انتظارات مخل روابط هستند. آنچه رابطه را به رضایت قطعی و پایداری میرساند احترام متقابل است. یعنی تحت هیچ شرایطی به هم بیاحترامی نکنند و حافظ حرمت یکدیگر در حضور و غیاب باشند.
قطعا معیار انتخاب همسر باید استقلال و کفایت شخصیت وی باشد. شخصیت ترکیبی از صفات و مهارتهاست که مهمترین آنها مسئولیتپذیری، قاطعیت، عزت نفس، قدرت حل مسئله و برقراری ارتباط سالم است. شخصیتهای مستقل و با کفایت فقط روابط سالم برقرار میکنند که پایدار هستند و احترام متقابل را به عنوان پیشفرض غیر قابل مذاکره در روابط میپذیرند. دو شخصیت مستقل و با کفایت حتما روابط محترمانه و پایداری خواهد داشت. یادمان باشد که در پایداری ارتباط هرگز صمیمیت جای احترام را پر نمیکند اما برعکس آن صادق است.
اما دو فرد دندانپزشک در صورت ازدواج با هم، چگونه زن و شوهری خواهند بود؟ قطعا اگر هر دو شخصیتهای مستقل و با کفایتی داشته باشند، زندگی زناشویی موفقی خواهند داشت؛ اما متاسفانه تعداد شخصیتهای با کفایت و مستقل کلا زیاد نیست.
فضای شدیدا رقابتی نظام آموزشی کشور ما دانشجویان را شدیدا رقیب یکدیگر کرده و این مطلب مابین دو جنس مکمل (همان که تا حالا جنس مخالف میگفتیم!) بسیار بارزتر است. تفاوت در آمد و مقبولیت اجتماعی بین دو همکار بسیار مسئلهساز است و حسادت ایجاد میکند که عامل بسیار مهمی در تخریب رابطه به شمار میرود.
اگر هم هر دو، در یک محیط کار کنند، همدیگر را میبینند اما در وضعیتهایی که ممکن است بسیار سوءتفاهم ساز و حسادت برانگیز باشد. این شرایط را تصور کنید:
«خانم و آقای دندانپزشک که زن و شوهر هستند در یک مطب یا کلینیک کار میکنند. هر دو حدودا پنجاه سالهاند. دستیار آقای دکتر، دختر زیبای جوانی حدود ۲۵ ساله است. دکتر نسبت به دستیارش احساس پدرانه و رفتار محبتآمیزی دارد. خانم دکتر، هر وقت این رفتارها را میبیند دلخور میشود چون شبها در منزل آقای دکتر روی مبل از فرط خستگی خوابش میبرد اما روز با دستیارش بگو بخند دارد. خانم دکتر، هر وقت جلو آینه مینشیند احساس میکند چون پیر شده و لطافت و شادابی جوانی را ندارد همسرش به دستیار جوانش توجه دارد. از سوی دیگر خانمهای مراجعهکننده خصوصا جوانترها بیشتر برای ارائه خدمات درمانی، به همسرش مراجعه میکنند. او این مطلب را بیشتر حاصل برخوردهای شوهرش و نه مهارت وی در کار دندانپزشکی میداند. از این طرف آقای دکتر میبیند که گاهی پسرهای جوان که مشخص است شرایط مالی و اجتماعی خوبی هم ندارند به خانم دکتر شدیدا توجه و مراجعه دارند و مشخص است که دنبال ایجاد نوعی از ارتباط عاطفی هستند. خانم دکتر هم با این جوانها رفتار مادرانهای دارد و گاها به لوسبازیهای (به تصور آقای دکتر) این پسرها لبخند میزند…
بعد از مدتی دقیقا همینجاست که اولین جرقه سوءتفاهم و برخوردها زده میشود. زن و شوهر تحصیلکرده به دلیل اینکه مدتها دلخوریهای محل کار را در خود ریخته و صبوری کردهاند حالا با کمترین بیتوجهی به یکدیگر شروع به بحث و گاها مجادله میکنند. زمانهایی هم که بحث بالا میگیرد آنچه در محیط کار بین آنها گذشته را به یکدیگر یادآور میشوند و تکرار هر چه بیشتر این مسائل، همراه با دلخوری و سردی بیشتر میشود…»
سه توصیهی روانشناسی به همکاران جوان دندانپزشک
* اگر جزو کسانی هستید که قصد دارید از بین همکاران خود فردی را به عنوان شریک زندگی انتخاب کنید، برای گزینش همسر به کفایت و استقلال شخصیت وی فقط توجه کنید و سن مناسب ازدواج را که حدود ۲۴ برای خانمها و حدود ۳۰ برای آقایان هست رعایت کنید.
* احترام متقابل در غیاب و حضور و همیشه و همه جا را به عنوان پیشفرض غیرقابل مذاکره بپذیرید.
* از قرارگرفتن در شرایط حسادت برانگیز حتیالامکان خودداری کنید؛ که ازدواج با همکار و کار با همسر همکار در یک محیط از آن جمله است.
منبع:دندانه