تجهیزات دندانپزشکی تاج الدین
0 محصولات نمایش سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

هیاهو بر سر هیچ!/ ریشه‌یابی جنجال احیاء طرح بهداشتکار دهان در گفتگو با دکتر شاهرخ قیصری

هیاهو بر سر هیچ!/ ریشه‌یابی جنجال احیاء طرح بهداشتکار دهان در گفتگو با دکتر شاهرخ قیصری

 

ما مشکلی را حل کردیم که دیگران رقم زدند

جنجال بزرگی که از روزهای پایانی خرداد ۹۵ درباره احیاء دوباره طرح بهداشتکار دهان و دندان رخ داد با انتشار نامه‌ای به امضاء دکتر حمید صمدزاده، رییس اداره دهان و دندان وزارت بهداشت، آغاز شد که خطاب به معاونین بهداشتی دانشگاه‌های علوم‌پزشکی شرایط تبدیل «تبدیل وضعیت کاردان‌های بهداشت دهان به بهداشتکار دهان و دندان» را شرح می‌داد. این نامه که خبر از سیاست وزارت بهداشت در احیاء دوباره طرح تربیت بهداشتکار دهان و دندان داشت زمینه‌ساز نگرانی دندان‌پزشکان درباره آینده حوزه دندان‌پزشکی کشور شد و واکنش‌های زیادی را برانگیخت. به نظر می‌رسد ریشه نگارش نامه اقداماتی بود که در دانشگاه علوم‌پزشکی شیراز و برخی از استان‌ها برای تبدیل وضعیت کاردان‌های بهداشت دهان به بهداشتکار رخ داده بود.

برای ریشه‌یابی این جنجال با دکتر شاهرخ قیصری، کارشناس مسوول واحد بهداشت دهان و دندان معاونت بهداشتی دانشگاه علوم‌پزشکی شیراز به گفتگو نشستیم. دکتر قیصری دندانپزشک عمومی و دارای تخصص بهداشت و سلامت است و پیشتر بهداشتکار دهان و دندان بوده است. او در این گفتگو از دلایل دفاع از خدمات نیروهای حدواسط و بهداشتکار دهان می‌گوید. او معتقد است جنجالی که بر سر احیاء طرح بهداشتکار دهان و دندان به وقوع پیوست در واقع موجی علیه من بود نه بهداشتکار دهان و دندان؛ دلیلش هم این بود که بنده بنا به دستور رییس دانشگاه برای رفع نیاز استان فارس با تبدیل وضعیت پنجاه کاردان بهداشت دهان در این استان به بهداشتکار دهان زمینه استخدام و ادامه فعالیت آنها را فراهم کرده‌ایم.

متن این گفتگو پیش روی شماست:

* جناب دکتر قیصری! ظاهرا جنجال احیاء طرح بهداشتکار دهان ریشه در اقدامات دانشگاه شیراز در تبدیل وضعیت کاردان‌های بهداشت دهان به بهداشتکار دهان و دندان دارد. به عنوان مسئول مستقیم این طرح در دانشگاه علوم پزشکی شیراز ممنون می‌شوم به شکل خلاصه درباره پیشینه این رخداد توضیح دهید.
در زمان مدیریت جناب اقای دکتر فاضل، بر خلاف نظریه اداره حقوقی وزارت بهداشت و رای اداره قوانین مجلس شورای اسلامی که پذیرش «کاردان بهداشت دهان» را مخالف قانون مصوب مجلس شورای اسلامی می‌دانست نسبت به پذیرش ۲۰۰نفر در این رشته از طریق کنکور اقدام شد. این افراد پس از فارغ‌التحصیلی در سال ۱۳۸۸ با مشکل جدی برای استخدام مواجه شدند. عده‌ای استخدام قراردادی شدند (قرارداد سه ماهه)، عده‌ای این کار را رها کردند، عده‌ای به سمت بازار آزاد رفتند و شبه‌دندان‌پزشک (دندان‌پزشک تجربی) شدند و به امر خطیر فیسینگ و اندو مشغولند. این افراد سال‌های متمادی به مجلس و وزارت بهداشت شکایت کردند ولی نتیجه‌ای نگرفتند.

نتیجه این شد که دویست نفر جوان این کشور در رشته‌ای پذیرفته شدند که هیچ عاقبتی برای آن در بخش دولتی پیش‌بینی نشده‌بود.

پنجاه نفر از این دویست نفر در استان فارس بودند که اولا بلافاصله پس از فارغ‌التحصیلی با تصویب هیات امنای دانشگاه قراردادی شدند و با این‌ کار در کنترل دولت در آمدند و به تمام نقاط استان اعزام شدند. ثانیا از درآمد اختصاصی دانشگاه بابت فیشور سیلانت و فلوراید تراپی و اموزش بهداشت به آنها حقوق و مزایایی بیشتر از حقوق یک کاردان پرداخت شد. ریاست محترم دانشگاه به طور هفتگی وضعیت آنها را رصد و دستور رفع مشکلات آنها را صادر می‌کردند. عنایت و دلجویی مستمر ریاست دانشگاه موجب شد پنجاه نفر جوان که بیم آن می‌رفت دندان‌پزشک تجربی شوند در امر پیشگیری کاری کردند کارستان؛ که امروز شاهد نتایج آن هستیم. بعد از پایان تعهدات و گذشت هشت سال چون با ردیف کاردان بهداشت دهان امکان استخدام رسمی آنها و جود نداشت، با بالا رفتن سن این افراد ریاست دانشگاه پس از اخذ موافقت وزیر وقت دستور تبدیل وضعیت آنها را پس از گذراندن دور تکمیلی به بهداشتکار دهان و دندان صادر کردند.

وزیر محترم بهداشت جناب اقای دکتر هاشمی در سفر به استان فارس از موضوع مطلع و دستور فرمودن بیست و پنج نفر از کاردان‌های بهداشت دهان در استان‌های هرمزگان، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد و چهار محال بختیاری نیز تبدیل وضعیت شوند (پنجاه نفر از استان فارس و بیست و پنج نفر از چهار استان دیگر، از مجموع دویست نفر) پس:
نکته اول: هیچ بهداشتکار جدیدی پذیرفته نشده است
نکته دوم: ما در حال حل و فصل و هدایت مشکلی هستیم که دیگران بوجود آورده‌اند
نکته سوم: نامه جناب آقای دکتر صمدزاده همان‌طور که از مفاد آن استنباط می‌شود، برای روشن شدن تکلیف ۱۲۵نفر باقی مانده و پراکنده در استان‌ها بوده است که البته چون شرح نزول آن‌را نگفتند مثل بردن آتش در انبار بنزین بود.

اما چرا این جنجال بر پا شد؟
به عقیده بنده کسانی که این جنجال را به پا کردند به چند گروه تقسیم می‌شوند:
گروه اول کسانی هستند که پست مدیریت دفتر بهداشت دهان و دندان را حق مسلم خود می‌دانند و به عملکرد آقای دکتر صمدزاده انتقاد دارند و نامه دکتر صمدزاده را مستمسک حمله به ایشان قرار دادند.
گروه دوم که عضو شورا هستند و چون توسط یاران خمسه به بازی گرفته نمی‌شوند نامه آقای دکتر صمدزاده را بهانه قرار دادند تا دوستان دکتر صمدزاده در شورا را تضعیف کنند.
گروه سوم مسئولین قبلی دندان‌پزشکی هستند که با دو هدف باعث تشدید این جنجال شدند: یکی سرپوش گذاشتن بر اقدامات گذشته خود نظیر گسترش بی‌رویه دانشکدهای دندان‌پزشکی و باز کردن مرزهای کشور بر روی فارغ‌التحصیلان خارج و دیگری ناکارآمد جلوه دادن مسئولین فعلی.
گروه چهارم در فکر جمع کردن رای از صنف دندان‌پزشکی هستند چون می‌خواهند رابین هود دندان‌پزشکی شوند.
گروه پنجم دندان‌پزشکان جوان و جویای نام بودند، کسانی که زندگی مادی برخی اساتید خود در دوره دانشجویی را آرزو و آمال خود می‌دانند و وقتی در کنگره‌ها شرکت می‌کنند و کلکسیون کروات و ماشین‌های آخرین مدل را می‌بینند بر شدت این آرزوها می‌افزایند و یک دفعه توسط دوستان مطلع شدند که چه نشسته‌اید که حسن قاضی‌زاده هاشمی برای بر باد دادن آرزوهای شما دارد هزاران بهداشتکار تربیت می‌کند. هیچ کدام زحمت تحقیق به خود ندادند و همکاران دندان‌پزشک را که قبلا بهداشتکار بوده‌اند به باد ناسزا گرفتند. من دوستان را به خویشتنداری و عدم پاسخگویی دعوت کردم و به آنها گفتم اگر نگاهی به عکس پروفایل کسانی که بد و بیراه می‌گویند بیاندازند ضرورتی به پاسخگویی نمی‌بینید؛ یکی با سگ مورد علاقه‌اش عکس گرفته، دیگری عکس مراسم نامزدیش را گذاشته و دیگری با دکولته در حال قدم زدن در ساحل نیس است و… یاد شعر ملک اشعرا افتادم که: علی فرمود الناس نیام/ داد از دست عوام

به نظر من یکی وظایف ملی جنابعالی این است که با مدارک و شواهد نشان دهید که دوران طلایی مادی دندان‌پزشکی خاتمه یافته است و دانشجویان محترم دندان‌پزشکی خود را برای یک زندگی متوسط رو به خوب اماده کنند. این کار دارای اجر اخروی نیز هست تا هر کس اگر به بهانه حرفه پولساز دندان‌پزشکی قرار است زن و یا شوهر ما دندان‌پزشکان شود سفره خود را در جای دیگری پهن کند.
البته نقطه نظرات اساتید بزرگواری چون دکتر مشرف، دکتر اقبال، دکتر بیات، دکتر هوشمندی، دکتر جعفری، دکتر تاجرنیا حاکی از دلسوزی و ناشی از تعقل و تفکر و پرهیز ازشتاب‌زدگی و تحریک افکار عمومی بود. خدایشان خیر دهاد.

هیاهو بر سر هیچ!/ ریشه‌یابی جنجال احیاء طرح بهداشتکار دهان در گفتگو با دکتر شاهرخ قیصری

هیاهو بر سر هیچ!/ ریشه‌یابی جنجال احیاء طرح بهداشتکار دهان در گفتگو با دکتر شاهرخ قیصری

* دکتر اکبر فاضل در گفتگو با خبرنگار ما منشأ تربیت بهداشتکاران دهان و دندان را دانشگاه علوم پزشکی شیراز عنوان کردند. اصولا ریشه علاقه شما به طرح بهداشتکاران دهان در کجاست؟ چرا دانشگاه علوم‌پزشکی شیراز روی تربیت و به‌کار گیری نیروهای حدواسط این‌قدر اصرار دارد؟
در صورتی‌که بتوان با استفاده از همکاران محترم دندان‌پزشک و تامین حداقل رفاه مادی برای آنها کلیه مراکز بهداشتی درمانی روستای دور افتاده و حاشیه شهرها را پوشش دهیم، بنده هیچ اصرار و علاقه‌ای به تربیت بهداشتکار ندارم. نظام سلامت در کشور ما بر اساس PHC استوار است که سه اصل اساسی دارد:
الف: نظام ارجاع
ب: خدمات برای مردم قابل پرداخت باشد (afordable )
ج: خدمات در محل زندگی و تجمع مردم ارایه شود ( accasible )
بنده از هر طرحی که با شاکله فوق مطابقت داشته باشد حمایت خواهم کرد. اعتقاد قلبی دارم که اگر در موقع برنامه‌ریزی از نظر متخصصان اقتصاد سلامت، متخصصان مدیریت خدمات بهداشتی و سیاستگداری در سلامت استفاده شود می‌توان از ظرفیت صد درصد دندان‌پزشکان استفاده نمود؛ همچنان‌که ما در استان فارس کردیم و شد.

در مورد فرمایشات استاد دکتر فاضل ضمن احترام عمیق به تقوا، پاکدستی و دلسوزی ایشان، معظم‌له را به مطالعه بیشتر در مباحث سیاستگذاری در سلامت دهان و دندان و رعایت اعدلو هو اقرب للتقوی دعوت می‌کنم، تا اگر همای سعادت دبیری شورای تخصصی برای سومین بار در کف باکفایت ایشان قرار گرفت با سرنوشت جوانان مملکت همان بکنند که مرضی خداوند تبارک و تعالی باشد.

* یکی از دلایل مخالفت و نگرانی جامعه دندان‌پزشکی با ورود نیروهای حدواسط به حوزه دندان‌پزشکی عدم تمکین آنها به حوزه پیشگیری و احتمال ورودشان به بحث درمان و تلاش برای ادامه مسیر به سمت دندان‌پزشک شدن است. چگونه می‌توان نیروهایی را که با هدف ارایه خدمات پیشگیرانه تربیت شده‌اند در این حوزه ماندگار کرد؟
در این مورد باید مثل کشورهای پیشرفته دنیا عمل نمود:
اول، پذیرش و آموزش نیروی حد واسط باید یر اساس شواهد صورت پذیرد؛ یعنی مناطقی که نیازمند نیروی حد واسط هستند و مراکز آموزشی که توانایی آموزش آنها را دارند مشخص شود. همچنین باید مشخص شود کدام بخش از ورارت بهداشت قرار است این افراد را بکار بگیرد و بر عملکرد آنها نظارت داشته باشد.

با کمال تاسف در سال گذشته مجددا ۹۰۰ کاردان تکنسین سلامت دهان خارج از کنکور پذیرفته شده‌اند که مراکز آموزش آنها اکثرا در مناطقی است که هیچ‌گونه امکانات آموزشی جز میز و نیمکت ندارد، ضمن آنکه حوزه بهداشت نیز تلویحا اعلام کرده است این افراد را استخدام نخواهد کرد، پس باید منتظر بود که ۹۰۰ دندان‌پزشک تجربی تازه نفس به بازار تزریق شود.
آیا سروران ارجمندم اقایان دکتر رزمی، دکتر رکن، دکتر آخوندی که بسیار شتابزده در مورد بهداشتکار دهان و دندان اظهار نظر فرمودند از موضوع این تکنسین‌های سلامت دهان اطلاع دارند؟ سرنوشت این ۹۰۰نفر چه خواهد شد؟

دوم، نیروی حد واسط برای اینکه به سمت اقدامات غیر قانونی نرود باید تامین مالی شود؛ باید بیمه شود و از کف تامین اجتماعی برخوردار باشد.
سوم، مثل کشورهای پیشرفته دنیا باید ارتباط مالی بیمار و کاردان بهداشت قطع گردد و بیمه مسولیت را به عهده بگیرد.
چهارم، نظارت دقیق و بازرسی منظم ضرورت دارد. در ایران این کار به عهده دفتر دندان‌پزشکی معاونت درمان است که متاسفانه در بهترین شرایط تعداد بازرسین هر استان بیش از دو نفر نیست.

* ظاهرا قانون بهداشتکار دهان مصوب سال ۱۳۶۰ مجلس علی‌رغم توقف اجرای آن همچنان پابرجاست و بیشتر تلاش‌ها برای تغییر مسیر نیروهای حدواسط به سمت حوزه درمان به استناد همین قانون صورت می‌گیرد. آیا پابرجا بودن این قانون برای ساختار دندان‌پزشکی کشور مفید و دارای کارکرد است؟ و اگر نه، چرا تلاشی برای لغو آن تا امروز انجام نشده است؟
همان‌طور که اطلاع دارید قانون، درست یا غلط قانون است و تنها مرجعی که می‌تواند قانون را ابطال کند مجلس شورای اسلامی است. بنابراین مادامی که قانون بهداشتکاران لغو نشده لازم‌الاجرا است.
این‌جانب اعتقاد دارم با ساماندهی و مدیریت صحیح و دور از جنجال میتوان از حداکثر ظرفیت دندان‌پزشکان استفاده نمود، مشروط به اینکه اعتباراتی که تحت عنوان بیمه روستایی و تحول سلامت دهان و دندان به استانها اختصاص می‌یابد صرف امور دندان‌پزشکی شود که به دلیل عدم نظارت و پایش و بی‌توجهی روسای دانشگاها این امر محقق نمی‌شود. مسولین بهداشت دهان و دندان استان‌ها از قدرت چانه‌زنی کافی برای جذب اعتبارات برخوردار نیستند. لازم به ذکر است که با وجود انبوه دندان‌پزشکان، هنوز مسولین بهداشت دهان و دندان برخی استان‌ها کاردان و کارشناس رشته‌های غیر مرتبط هستند که قدرت چانه‌زنی را به صفر می‌رساند. دانشگاه علوم پزشکی شیراز صد درصد نیروهای دندان‌پزشک طرحی متقاضی کار را در مراکز بهداشتی درمانی جذب نموده است و این در شرایطی است که من فقط موفق به جذب نیمی از اعتبارات مصوب بوده ام.

نکته مهم دیگر این است که با همین تعرفه دولتی خدمات دندان‌پزشکی برای بسیاری از خانواده‌ها قابل پرداخت نیست و همین موضوع باعث نگرانی مسولین شده است و البته حجم بالای بار بیماری‌های دهان و دندان باعث تشدید این نگرانی شده است.

در مورد قانون بهداشتکاران بنده یک راه حل بینابینی را هم به جناب آقای دکتر فاضل و هم به آقای دکتر عسگری پیشنهاد دادم که توجه نفرمودند. چون نمایندگان مجلس شورای اسلامی ممکن است به لغو این قانون رای ندهند پیشنهاد کردم لایحه‌ای با این متن به مجلس تقدیم شود:
«ماده واحده: از تاریخ تصویب این قانون کلیه اختیارات مربوط به رشته بهداشتکار دهان ودندان اعم از مقررات آموزشی و ادامه تحصیل همانند سایر رشته‌های علوم‌پزشکی به شورای گسترش دانشگاها در وزارت بهداشت محول میگردد»
در صورت تحقق این امر بسیاری از نگرانی‌ها از جمله ادامه تحصیل بهداشتکاران نیز حل می‌شد.

* اصلا در حالی که آمار دانش‌آموختگان دندان‌پزشکی کشور با سرعت بالایی رو به افزایش است و ظاهرا تا چند سال دیگر به حد اشباع می‌رسد چه نیازی به تعریف و تربیت یک نیروی جدید برای ارایه خدمات دندان‌پزشکی است؟ آیا نمی‌توان با مدیریت صحیح نیروی انسانی دسترسی مردم محروم به خدمات دندان‌پزشکی را مدیریت کرد؟ چه تدابیری می‌تواند دندان‌پزشکان را در مناطق محروم ماندگار کند؟ آیا اجرای طرح دندان‌پزشک خانواده در این زمینه می‌تواند موثر باشد؟
در مورد مدیریت منابع انسانی همانطور در بالا ذکر شد این کار مستلزم استفاده از نظرات متخصصان اقتصاد سلامت، متخصصان اپیدمیولوژی و آمار، متخصصان رشته مدیریت خدمات بهداشتی درمانی و مهم‌تر از همه استفاده از نظرات صف یعنی معاونین بهداشت و درمان دانشگاه‌ها است. بعد از انقلاب اسلامی تعدادی از پزشکان عمومی و متخصص با تحقیق و تحصیل در سیاست‌گذاری سلامت و آشنایی با علوم نوین مدیریت علاوه بر تبحر در رشته تخصصی خود تبدیل به ستارگان درخشانی در حوزه مدیریت شدند، که کنترل بیماری‌های واگیر، کاهش مرگ مادران و کودکان، تاسیس خانه‌های بهداشت نتیجه اقدامات این بزرگان است، به‌طور مثال می‌توانم از مرحومان دکتر پیله‌رودی، شادپور و بزرگانی چون دکتر ملک‌زاده ، دکتر مرندی، دکتر سیاری، دکتر لنکرانی، دکتر اکبری، دکتر فاضل و… نام برد که متاسفانه حوزه دندان‌پزشکی در این مورد ابتر است؛ شاید هم وجود دارد و من بی اطلاع هستم، فقط این را می‌دانم که با تبحر و شاگرد اول بودن و داشتن فوق تخصص در رشته کاسپ کارابلی آن‌هم از ارتفاعات ولنجک نمی‌توان برای روستاهای بندرعباس برنامه‌ریزی نمود، آن‌هم برنامه بدون پایش و ازشیابی.

– در خبرها خواندیم که طبق آخرین پیمایش کشوری استاندارد عدم پوسیدگی دندان کودکان در کشور ۱۲درصد است درحالی‌که خوشبختانه این شاخص در استان فارس به ۲۳درصد ارتقا یافته است. چگونه استان شیراز به چنین دستاوردی دست یافته است؟ چرا دستاوردهای شما در استان شیراز در دیگر استان‌های کشور که آمار پوسیدگی کودکان در آنها بالاست به کار گرفته نشده است؟
در مورد توفیقات استان فارس ذکر چند نکته ضروری است:
اول اینکه رییس دانشگاه علوم پزشکی شیراز که متخصص کودکان و فوق تخصص گوارش است شخصا مسایل دندان‌پزشکی فارس را پیگیری و مدیریت می‌کند. اصلاحات انجام شده در استان از سال ۱۳۸۶ شروع شده است. آن‌هم با کمبود اعتبارات در آن ایام، رییس دانشگاه با تصویب هییت امنا دانشگاه نیم درصد درامد اختصاصی دانشگاه را به سلامت دهان و دندان اختصاص داده است و این موجب تحول شد و با اجرای برنامه پزشک خانواده روستایی و تحول سلامت این کار شتاب بیشتری گرفت.
دوم اینکه بنده حقیر کار را از مرکز بهداشتی درمانی روستایی شروع کرده‌ام و به امور مبتلا به، واحدهای محیطی آشنایی کامل دارم. در دوره مدیریت شهرستان و بعد استان نیمی از وقت من به بازدیدهای سر زده از واحدهای محیطی می‌گذرد. پس از تحصیل در MPH و توفیق اجباری برای تحقیق و نگارش پایان‌نامه در اقتصاد سلامت، اصول آن‌را در مراکز پیاده نمودم، یعنی از اول می‌دانستم دارم به کجا می‌روم و نتایج آن‌را پیش‌بینی می‌کردم.

خلاصه اقداماتی که در استان فارس منجر به نتایج فعلی گردیده است عبارتند از:
۱- اجرای طرح کارانه مبتنی بر عملکرد و رساندن حق دندان‌پزشکان به خودشان.
۲- تربیت کاردان مبتنی بر شواهد و پوشش دادن تمام مدارس ابتدایی و مهدکودک‌ها برای خدمات بهداشتی
۳- تاسیس مراکز دندان‌پزشکی سیار و اعزام به مناطق محروم
۴- تاسییس مراکز دندان‌پزشکی مشترک با آموزش و پرورش
۵- تاسیس مراکز مشترک با بهزیستی برای معلولین و بیماران ویژه
۶- تاسیس دو پارک سلامت دهان مشترک با شهرداری شیراز
۷- ادغام برنامه دندان‌پزشکی اجتماعی مشترک با دانشکدا دندان‌پزشکی و راه اندازی کلینیک مشترک
۸- ادغام برنامه واحد تغذیه با واحد بهداشت دهان و دندان (اخیرا) که بر اساس آن بیماران با پوسیدگی وسیع برای مشاوره به واحد تغذیه معرفی می‌شوند. البته قبل از آن برای ۲۵۰ کارشناس تغذیه استان کارگاه آموزشی برگزار شد.
۹- راه‌اندازی (MHC -health monitoring center) که بر اساس آن رییس و معاون بهداشتی همزمان با سایر واحدها، واحدهای سلامت دهان و دندان را به صورت روزانه پایش می‌کنند.

البته در این ده سال در موقع بروز مشکل و یا تقویت مبانی علمی همواره از نظر اساتید بزرگ بهره‌مند بوده‌ام، تقریبا به طور روزانه با دکتر یزدانی مشورت کرده‌ام، مزاحمت‌های وقت و بی‌وقت من برای مشورت با دکتر خوشنویسان قابل احصا نیست و البته به جناب اقای دکتر عسگری نیز قبل از انتصاب به عنوان دبیر شورای سلامت زیاد زحمت داده‌ام. در این چند سال سه تحقیق ملی با عناوین:
– تحلیل هزینه خدمات ملی سلامت دهان ودندان
– تحلیل هزینه- منفعت تربیت دندان‌پزشک در جمهوری اسلامی ایران
– تولید علم دندان‌پزشکی در ایران بر اساس med line
در تالیف کتاب مرجع «اپیدمیولوژی بیماری‌های شایع در ایران» تالیف دکتر فریدون عزیزی و همکاران مشارکت داشته و کتاب «درآمدی بر دندان‌پزشکی اجتماعی» را تالیف کرده‌ام که می‌توانست در برنامه‌ریزی مورد استفاده قرار بگیرد که نشد. این برنامه‌ها قابل تعمیم به کل کشور هم بود که مدیران قبلی و فعلی نخواستند و البته بارها تاوان دفاع از حقوق صنف دندان‌پزشکی و ارتقا سلامت دهان ودندان را داده‌ام که از حوصله این گفتگو خارج است.
خار ترم که ز باغم دروده‌اند/ مردود باغبانم و مردود آتشم.

منبع:

0
دیدگاه‌های نوشته