یک شعر از دکتر شاهین شهسواریپور به یاد غم انبوه حامد اسماعیلیون
سحرگاه چهارشنبه ۱۸ دی ماه سال ۱۳۹۸ هواپیمای ۷۳۷ هواپیمایی اوکراینی که از فرودگاه امام خمینی عازم کیف پایتخت اوکراین بود، بر اثر شکلیک دو موشک پدافند سپاه سرنگون شد. در این حادثه دلخراش ۱۷۳ مسافر و خدمه هواپیما جان خود را از دست دادند.
دکتر پریسا اقبالیان و ریرا اسماعیلیون، همسر و دختر حامد اسماعیلیون، دندانپزشک و نویسنده ایرانی نیز در میان جانباختگان این سانحه بودند.
انچه میخوانید شعری است که دکتر شاهین شهسواری پور، به دوست و همکار خود، حامد اسماعیلیون تقدیم کرده است:
مُردیم از بس پای گوشی گریه کردیم
با هر پیامی در خموشی گریه کردیم
مردیم از بس کنج خانه مرگ دیدیم
رگبار وحشی را به باغ و برگ دیدیم
ما در «پلاسکو» بیسبب صد بار مردیم
ما داغ «سانچی» را به اقیانوس بردیم
ما پای دیوار و کنار دار مردیم
از هیبت دیدار یک سردار مردیم
ما در کنار خانهها و در خیابان
ما در دل نیزارها و در بیابان
ما در مسیر راههای اشتباهی
در آسمان بیکسی و بیپناهی
هر جا که میشد مُرد ما را مرگ دادند
نفرین پاییزی به رنگ برگ دادند
کاوه کجایی غم گرفته جانمان را
ضحاک دارد میخورد مغز جهان را
کوروش بیا که ذهن ما را برده کردند
هر کار بود، آهسته پشت پرده کردند
سیل مصیبت میبَرد دشت و دمن را
ماتم گرفته دامن مام وطن را
آه ای خدا اندوه «حامد» کشت ما را
بشکست داغ عکس «ریرا» پشت ما را
حامد! پریسا را به تو تحویل دادند؟
از ماجرا شرحی پر از تفصیل دادند؟
حامد! بیابان خدا را خوب گشتی؟
آن از لودر جا ماندهها را خوب گشتی؟
یک تکه موشک توی جو پیدا نکردی؟
«کاهورن» پایین را، بگو، پیدا نکردی؟
ریرا! تو درسِ کسره از بابا گرفتی؟
در فارسی اُستا شدی و پا گرفتی؟
همراهِ مامان تا کجا پرواز کردی؟
تا زندگی تازه را آغاز کردی؟
آنجا که رفتی لاله و پروانه دارد؟
لای درختانش کبوتر لانه دارد؟
آنجا کسی در کار آدم شک ندارد؟
در آسمانش صد رقم موشک ندارد؟
خوب است مامان پیش تو آنجا بماند
از کارهای تازۀ بابا بخواند
بابا برایت تا قیامت مینویسد
از داغ و درد این حکایت مینویسد…
منبع:دندانه