هوشمندی آقا و خانم کاف
وقتی کرونا حریف زیبایی نمیشود!
خانم و آقای «کاف»، والدین خوبی هم هستند و در حد وسعشان از هیچ خرج و زحمتی برای سلامتی بچههایشان مضایقه نمیکنند. همین جمعه، آقای «کاف» با اینکه تنها آن روز را میتوانست یک دل سیر بخوابد، بلند شد و در صف تمام داروخانهها و کالای پزشکیها ایستاد، جنگید، انتظار کشید و عاقبت با دست پر به خانه برگشت.
درست است که به چهار برابر قیمت ماسک و اسپری ضدعفونیکننده را خرید اما در عوض خیالش راحت است که کرونا را سرسری نگرفته است.
خانم «کاف» استرس دارد. یک مادر خوب، همیشه استرس دارد. استرس داشتن، هر مادری را تبدیل به یک مادر خوب میکند. این است که خانم «کاف» مرتب استرس دارد و استرسش را به عنوان تاج افتخار مادرانگیاش به نمایش میگذارد. برای زنده ماندن از کرونا هم داشتن دو چیز کافی است: استرس و هر کالایی که نایاب شده است!
خانم و آقای «کاف»، شهروندان مقید و هوشیاری هستند. آنها اخبار کرونا را لحظه به لحظه دنبال میکنند و تبحر خاصی در باور کردن هیجانانگیزترین و هولناکترین خبرها دارند. برای آنها فرق نمیکند که منبع خبر چه تخصصی دارد، همین که خبر هولناک باشد، برای باور کردن کافی است.
این زن و شوهر تیز و باهوش، استعداد خاصی در باور نکردن خبرهای معمولی و بیهیجان دارند. آنها حواسشان جمع است و کسی نمیتواند فریبشان دهد. بهخصوص پزشکانی که معلوم نیست چه نفعی را دنبال میکنند و مرتب راهکارهای ساده و بچهگانه مثل رعایت بهداشت فردی و عدم شرکت در اماکن شلوغ را ارائه میدهند.
تنها سه ثانیه کافی است تا آنها راز سیاسی نهفته در توصیه هر پزشکی را کشف کنند. این است که افشاگری میکنند و این روزها نیمی از وقت این زن و شوهر پر مشغله، صرف فحش دادن در محیط مجازی به کسانی که دانش پزشکی دارند و باور کردن توصیه کسانی که دانش پزشکی ندارند، میشود. نیم دیگر وقتشان را صرف منتشر کردن داستانهای اعجابانگیز از زنده شدن قربانیان کرونا بعد از تنقیه اجساد با معجون سیر و میخک میکنند.
به هر حال کرونا، بیماری پیچیدهای است و قضیه نمیتواند به این سادگی باشد که آدم حرف پزشکان را قبول کند. لابد این دفعه که همه چیز پیچیدهتر است درمان، کار حکیمهایی با قدرت ماوراطبیعه یا فرد مرموزی است که از تمام توطئههای سیاسی مطلع است.
خانم «کاف» از کرونا میترسد اما حاضر نیست وقت جراحی لثه غیر اورژانس خودش را (که پیشنیاز درمان زیبایی لامینت است) عقب بیندازد. به او توضیح میدهم که سهم خودم در کنترل کرونا را در این میدانم که در هفتههای آینده تنها بیماران نصفهکاره و اورژانس را پذیرش کنم و وقت جراحی جدیدی ندهم.
خانم «کاف» دلخور میشود و تاکید میکند که کار او هم ضروری است و دوست دارد حتما جراحی لثه انجام شود تا دندانپزشک متخصص زیبایی بتواند سریعتر کار زیباسازی دندانهای او را شروع کند.
خانم «کاف» از کرونا میترسد ولی تنها کاری که میکند خریدن ماسک است. او حتی حاضر است مبلغ بیشتری به من بپردازد تا جراحیاش را لغو نکنم. خانم «کاف» یک استخر داروی ضدعفونی احتکار کرده است اما وقت ناخن شب عیدش را هم لغو نکرده است. او آنقدر هالو نیست که حرف پزشکان را قبول کند که میگویند سالنهای شلوغ شب عید و ذرات معلق حاصل از تراشیدن زیر ناخنها میتوانند عامل خطرسازی باشند.
خانم و آقای «کاف» با فکر و آیندهنگر هستند. آنها آنقدر عرضه دارند که زودتر از بقیه هالوها، همه ماسکها و مایع ضدعفونیهای دنیا را به چنگ بیاورند و در کابینتها انبار کنند. ماسکها مثل یک طلسم مقدس از داخل تاریکی مرموز کابینت آنها را محافظت میکنند تا به آرایشگاه و بازار شلوغ شب عید بروند. زنده بمانند و در مهمانیهای عید با دندانهای سفید و ناخنهای تیزشان، این همه تیزی و هوشیاری و خاص بودن خود را جشن بگیرند.
منبع:دندانه