چرا بیش از هر زمان دیگری به آموزش تفکر نقادانه در سلامت نیازمندیم؟
احمد صوفی محمودی، مریم شکیبا، پوریا ایرانپرور، سارا مرادی
دنیا شرایط جدیدی را تجربه میکند. احتمال دارد شرایط هیچگاه به قبل از سال ۲۰۲۰ برنگردد و لازم باشد به شرایط جدید، از سختگیریهای بهداشتی تا فاصلهگرفتن از همدیگر و کار از راه دور، عادت کنیم. در این راه، شاهد بمباران اطلاعاتی وسیعی هستیم؛ مسئلهای سازمان جهانی بهداشت آن را infodemic نامیده است (ترکیب کلمات information و epidemic بهمعنای همهگیری اطلاعات). این مسئله چنان دامنگیر همه شده است که حتا سازمانهای معتبر هم گاهی در تلهٔ آن به دام میافتند. برای مثال سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) استفاده از داروهای کلرکین و هیدروکسی کلرکین را بدون داشتن شواهد محکمی برای درمان COVID-19 توصیه کرد و بعداً معلوم شد که این داروها نهتنها ممکن است مفید نباشند، بلکه عوارض جانبی خطرناکشان میتواند تهدیدکننده زندگی باشد. همین داستان برای داروی «نویدبخش» remdesivir در حال تکرارشدن است. ژورنال معتبر NEJM یک «کارآزمایی» در مورد این دارو منتشر کرد که بهسختی میتوان اسم کارآزمایی روی آن گذاشت و در حقیقت یک مطالعه موارد (case series) است که نمیتواند اثباتکننده اثر مفید این دارو باشد. با این حال شرایط خاص باعث شده که چنین مطالعه ضعیفی در معتبرترین ژورنال عمومی پزشکی منتشر شود و با تبلیغات زیاد FDA نیز آن را تأیید کند.
در چنین شرایطی که هر روزه اطلاعات ضد و نقیضی در مورد علت، درمان، نحوهٔ پیشگیری، پیشبینی آینده و دیگر مسائل مربوط به COVID-19 همهجا منتشر میشود، چهکار باید کرد؟ این مشکل همیشه وجود داشته، اما بهخاطر این که بیماری و مرگ از همیشه به ما نزدیکتر است، اهمیت تشخیص سره از ناسره برای مردم بیش از پیش شده است. قبلتر نیز موارد زیادی وجود داشته که داروی مورد تأیید سازمانهای معتبری مانند FDA عوارض جانبی مرگبار داشته یا اثری که از آن انتظار میرفته را نداشتهاند. از جمله مهمترین این مثالها میتوان به تالیدومید، وایاکس و آواندیا اشاره کرد که پس از مدتی کنار گذاشته شدهاند. در شرایط فعلی که امکان نظارت بر مطالعات از سطح استاندارد هم پایینتر است، باید با شک و تیزبینی بیشتری به مطالعات و ادعاها نگاه کرد.
اکثر کشورهای دنیا نه در مدرسه و نه در دانشگاه تفکر نقادانه به علوم پزشکی و درمانها را آموزش نمیدهند. در ایران نیز مانند اکثر کشورها چنین آموزشی وجود ندارد. در نتیجه نبود دیدگاه درست در ذهن افراد راجع به اثرات درمانها، انتظارات غیر واقعی از درمانها بهوجود میآید یا به حرف افراد و متخصصین بیش از اندازهٔ لازم بها داده میشود. اگر چه شاید در اغلب موارد نداشتن دیدگاه انتقادی بیضرر باشد، اما در سطح کلان احتمالاً موجب اتلاف منابع و حتا ضررهای جانی میشود.
در سالهای اخیر در دنیا تلاشهای بسیاری برای ترویج دیدگاه انتقادی در سلامت در افراد غیر متخصص صورت گرفته است. دیدگاه انتقادی میتواند نسبت به آمار و ارقام یا آزمودن درمانها باشد. در هر دو مورد منابع و کتابهای متعددی در دسترس همه قرار گرفته است. برای مثال در زمینه تفکر انتقادی در آمار سلامت، کتاب Know Your Chances نوشته شده که بهصورت رایگان در اینترنت قابل دسترس است. در زمینه آزمودن درمانها، منابع برای بزرگسالان و کودکان وجود دارد. اخیراً تلاشهایی صورت گرفته تا این منابع مانند منابع آموزشی در مدارس تدریس شوند و البته مفید بودن آنها در پژوهشها هم اثبات شده است.
احتمالاً بهترین سن برای یادگیری تفکر انتقادی نسبت به سلامت و درمانها در جامعه، دوران دبستان باشد. تفکر نقادانه نیازمند تکرار و تجربه است و برای همین مزیت آموزش آن در بلندمدت معلوم میگردد. این موضوع از این لحاظ حائز اهمیت است که در حال حاضر حتا بسیاری از پژوهشهای دانشگاهی با تفکر انتقادی بیگانهاند و بدون دلیل علمی مناسب در حال انجاماند و بودجهها و امکانات را هدر میدهند. از این رو گنجاندن واحدهای تفکر نقادانه در سلامت در دانشگاه برای دانشجویان علوم پزشکی نیز ضروری است که با توجه به وضعیت کنونی، بسیار خوشبینانه و بعید بهنظر میرسد. تا آن زمان میتوان از راههای دیگری، از جمله تشویق به خواندن منابعی که در بالا اشاره شد، تفکر نقادانه در جامعه (و علیالخصوص جامعهٔ علوم پزشکی) را گسترش داد.
منبع:دندانه