جایگاه دندانپزشک عمومی در حوزه ارتودنسی کجاست؟
نقدی بر اعلام خط قرمز بودن ارتودنسی ثابت برای دندانپزشکان عمومی از سوی برخی دوستان ارتودنتیست
دکتر حمید فزونی
دندان پزشک عمومی
ارتودنسی ثابت یک ابزار است که در عین حال تبدیل به صورت مسئله شده است؛ ابزاری که سبب شده فیلد ارتودنسی جایگاه بسیار ارزشمندی در موضوع درمان ناهنجاریهای دندان، فک و صورت کسب کند به همین دلیل منع دنتیست عمومی آموزش دیده از ورود به این حوزه سبب میشود درمانگر ابزار ارزشمندی را برای ارائه خدمات مربوطه از دست داده و این موضوع برای کلینیسینی که قابلیت و دانش این کار را داشته باشد قابل پذیرش نخواهد بود (همانگونه که دندانپزشک عمومی با استفاده از تلاش فردی و گذراندن دورههای لازم، سطح خدمات درمانی خود را ارتقا داده و اقدام به ارائه خدمات در حوزه ایمپلنت و زیبایی مینماید و هیچ اصطکاکی هم مشاهده نمیشود)
ارتودنسی ثابت نباید به عنوان یک تابو در نظر گرفته شود، چراکه پیشرفتهای سختافزاری در حوزه اپلاینسهای ارتودنسی سبب شده پیچیدگیهای درمان تعدیل شود و دسترسی راحتتری به امکانات آموزشی متناسب و رسانه و کتب متعدد در این زمینه داشته باشیم.
مهمترین رکن این است که حساسیتهای واقعی درمانهای ارتودنسی در باب تشخیص دقیق ناهنجاری و طرح درمان متناسب، تبیین شود. پرواضح است که فیلد ارتودنسی پیچیدگیها و سختیهای خاص خود را دارد. همکار عمومی که مایل به ارائه خدمات ارتودنسی باشد، باید ابتدا مطالعه دقیقی داشته و سپس آموزش مناسب دیده باشد و نیز از درمان مواردی که در توان وی نیست خودداری کند و در یک تعامل سازنده بیمار را به یکی از همکاران متخصص و متبحر خود ارجاع دهد (البته رسیدن به این سطح از نگرش هم نیاز به مطالعه دقیق دارد). سالها پیش که در این زمینه و در فضای مجازی تبادل نظر میکردیم هم گفته بودم، اگر دندانپزشکان عمومی از فعالیت در زمینه ارتودنسی ثابت منع شوند، این امکان وجود خواهد داشت که درمانهای جایگزین با هدف استتار بینظمی مورد استفاده قرار گیرد و این قطعا به سود رشته ارتودنسی در کشور ما نخواهد بود (به خصوص در مورد بیمار). متاسفانه اکنون این اتفاق افتاده است و حل آن هم کار سادهای نیست. روزی نیست که نبینیم و نشنویم که دندانهای بینظم بیمار را با استفاده نادرست از متریال ترمیمی و تراش دندان به شکل نامناسب الاین نکنند (ضمن احترام و اعتقاد به اینکه در درمان برخی ناهنجاریها، استفاده از حوزه رستوریتیو نه تنها اجتنابناپذیر است، بلکه کاملا به سود بیمار خواهد بود). بنابر این دلایل، باید اشتیاق همکاران عمومی برای درمانهای ارتودنسی، جهت داده شود تا شاهد این گونه نابسامانیها نباشیم.
تناقضی که در این شرایط احساس میشود و جای سوال دارد این است که چرا همین عزیزانی که نسبت به انجام درمان ارتودنسی ثابت از سوی دندانپزشکان عمومی موضع میگیرند، در مقابل برخی ارتودنتیستهای گرامی که به دستیاران و منشیهای خود اجازه ورود به مراحل عملیاتی درمان میدهند سکوت اختیار میکنند. آیا منطقی است که پرسنل غیر دندانپزشک اجازه داشته باشند با نظارت (که گاهی هم پیش میآید که نظارت بعد از تکرار و عادی شدن موضوع، کمرنگ شود) داخل دهان بیمار و روی اپلاینسهای ثابت کار کنند، درحالی که دنتیست عمومی با مدرک دکترای حرفهای به این حوزه حتی نزدیک هم نشود؟
جالب اینجاست که در بیان این موضوع هیچ استثنایی قائل نشده و قابلیتهای علمی و تبحر عملی کلینیسینهایی را که در سایه تلاشهای مستمر فردی خود به این مهم نائل گشتهاند را در نظر نمیگیرند.
البته عنوان میشود «دستیار آموزش دیده»؛ با این وجود آیا همین دستیار میتواند همان کنترلی که پزشک دارد را داشته باشد؟
اپلاینسهای ارتودنسی اغلب کوچک و تیز است و امکان خطر اسپیره شدن، زخمهای داخل دهانی و زخم شدن دست دستیار توسط وایر، انتقال عفونت، ملاحظات متعدد درمان، ارتباط حساس پزشک و بیمار (که به یمن برخی رسانهها، به سمت شکننده سوق پیدا کرده) و غیره را باید در نظر گرفت.
یک سوال واضح: آیا هیچ کدام از همکاران ما حاضرند فرزندشان به این شکل تحت درمان قرار گیرد و شخصی غیر از پزشک در فضای بسیار حساس دهان و دندان فرزندشان کار عملی انجام دهد؟
در ضمن لازم است مشخص شود محدوده و دامنه کار این دستیاران و منشیها کجاست و چه ضمانتی برای رعایت این خط قرمزها وجود دارد؟ آیا این امکان وجود ندارد که این دستیاران پس از ترک محل کار خود، به خیل عظیم درمانگران تجربی بپیوندند و به شکل خودسر اقدام به درمان کنند؟ همین حالا نیز هستند تجربیهایی که ارتودنسی کار میکنند و اگر بتوانند نیروهای این چنینی را استخدام میکنند. به همین دلیل لازم است دوراندیش باشیم و همواره پیامدهای هر تصمیمی را ارزیابی کنیم.
اگر بنا باشد بخشی از عملیات درمان در حوزه دندانپزشکی (که با کارهای مرسوم در دنیای پزشکی، همچون تزریق و پانسمان و غیره متفاوت است) بر عهده دستیار گذاشته شود، آیا این احتمال داده نمیشود که این رسم اشتباه به یک قانون نانوشته بدل شده و سایر همکاران به این سیاق عمل کنند و کارهایی از قبیل جرمگیری، قالبگیری، بخیه زدن و دهها مورد دیگر را به منشیهای آموزشدیده محول کنند؟ در آن صورت مسئولیت پیامدهای ناگوار این موضوع با چه کسانی خواهد بود؟
«مخالفت با نگاه سادهانگارانه به ارتودنسی» به شخصه به این جمله اعتقاد کامل دارم (البته این جمله در تمامی حوزهها صدق میکند)؛ چرا که کم ندیدیم و نشنیدیم عوارض درمانهای نامناسب که سبب خسران مالی، اجتماعی، روحی و جسمی بیمار شده، همچنین سبب سقوط جایگاه جامعه دندانپزشکان (چه عمومی و چه متخصص) و آسیب جدی به جایگاه حوزههای مربوطه و نیز زمینهای برای طرح دعاوی قضایی شده است. درحقیقت بایستی بخشی از تلاش ما بر این امر متمرکز شود که جایگاه واقعی و اهمیت درمانهای ارتودنسی را مجددا به بیماران گوشزد کنیم.
ذکر یک مثال که حساسیت این موضوع رو روشنتر میکند:
اخیرا بیماری داشتم با مشکل کرادینگ و high canine، وقتی بنا بر روال مرسوم سوال کردم مشکل و خواسته شما چیست، پاسخی داده شد که مشکل را برایم بیش از پیش آشکار کرد. پاسخ این بود: «آقای دکتر میخوام که دندان نیشم رو بکشین و دندان کناریش (لترال پالاتالی) رو برام با کامپوزیت بیرون زده کنین.»
دوستان عزیز خود بخوانند حدیث مفصل از این مجمل. موضوعات این چنینی بیانگر این حقیقت است که اتخاذ یک رویه نادرست از سوی یک درمانگر، تا چه اندازه میتواند روی نگرش بیماران تاثیر منفی بر جای گذارد.
همچنین پیشنهاد میکنم در مبحث پرهیز از سادهانگاری، جدای از ارزیابی فنی این موضوع و تمرکز بر آن، سایر جنبهها را نیز مد نظر قرار دهید. توجه کنید که سادهانگاری در تعامل با دنتیست عمومی و در ارتباط با فیلد ارتودنسی (و البته سایر حوزهها) نیز میتواند زیانبار باشد. منع کردن ساده ترین کار است، اما فعل ماندگار، جهت دادن و ارتقای سطح آگاهی همکاران است.
اگر دندانپزشک عمومی درمانهای درست و نادرست و پیامدهای هرکدام از آنها را دقیقتر بشناسد، نهتنها در انجام درمان موفقتر خواهد بود، بلکه در صورت نیاز میتواند به عنوان بهترین مشاور برای ارجاع درست بیمار وارد عمل شود. این کلید حل معماست وگرنه منع کردن بیدلیل (یا با دلایل ناکافی) جز افزودن بر تنشها نتیجه دیگری نخواهد داشت.
دوستان و همکاران گرامی میدانید که موضوعات بسیار مفصل هستند و نمیتوان همه مباحث را در قالب چند پاراگراف عنوان کرد (از موضوع آموزش در دوره عمومی گرفته تا نحوه تعامل بین این دو صنف در فضای درمانی). با این حال و مطابق با ضربالمثل «آب دریا را اگر نتوان کشید – هم به قدر تشنگی باید چشید» این نقطه نظرات تقدیم شد.
منبع:دندانه