دانشکده دندانپزشکی خصوصی، آری یا نه؟
بازنویسی یک پرسش از منظر اقتصادی
دکتر علی کاظمیان
دندانپزشک و PhD سلامت دهان و دندانپزشکی اجتماعی
استادیار دانشکده دندانپزشکی مشهد
جریان غالب و اصلی اقتصاددانان مدرن از کارآیی نظام بازار آزاد دفاع میکند. این یعنی “دست نامرئی” بازار آزاد -آنچنان که آدام اسمیت، پدر اقتصاد مدرن، تعبیر میکند- به برقراری تعادلی پویا میان عرضه و تقاضا میانجامد. در واقع در نمایی عمومی اینگونه به نظر میرسد که هرگونه مداخله دولتی در سازوکار خودتنظیمشوندهی بازار آزاد از کارایی آن میکاهد- “مگر به یک شرط” (و چه شرط مهمی!): “شکست بازار” (market failure). اقتصاد دانان لیبرال امروز تنها در یک وضعیت مداخله دولت در بازار آزاد را “موجه” (justified) و “مشروع” (legitimate) میشمارند و آن شرایطیست که از آن به شکست بازار تعبیر میشود. شکست بازار عموما در شرایطی رخ میدهد که پای کالاها یا خدمات عمومی (social goods)، انحصار و فقدان رقابت کامل، عدم قرینگی اطلاعات، اثرات خارجی (externalities) و مواردی از این قبیل به میان میآید. خدمات بیمه درمانی، بازتوزیع درآمد به نفع طبقات فقیر، حفظ محیط زیست، و خدمات عمومی مثل دفاع و امنیت از مثالهای کلاسیک برای شکست بازار به شمار میآیند.
دو مثال واکسیناسیون و حمل و نقل عمومی را در نظر بگیرید. چرا حتی اقتصاددانان لیبرال از واگذاری تصدیگری دولت به بخش خصوصی در این دو زمینه دفاع نمیکنند؟ به این دلیل که اثرات خارجی واکسیناسیون (اینکه واکسینه نشدن من، شما را هم در معرض خطر قرار میدهد) و خدمات عمومی حمل و نقل از قبیل مترو (که فوایدش مثل کاهش آلودگی به سود همه مردم است) به معنای وقوع شکست بازار است. یعنی در این دو حیطه دولت باید پا پیش بگذارد و متولی واکسیناسیون سراسری و حمل و نقل عمومی باشد. بحث درباره احتمال وقوع شکست بازار در قلمرو آموزش اما پیچیدهتر است. با وجود این اینقدر میتوان ادعا کرد که هرچه از آموزش سطوح پایینتر به سمت آموزش عالی و از آموزش علوم پایه و بنیادین به سمت علوم کاربردی و حرفهای حرکت کنیم، اقتصاددانان کمتری رای به شکست بازار و ضرورت مداخله دولت در امر آموزش میدهند.
حال به حیطه خودمان، دندانپزشکی، بازگردیم: آیا دولت باید تصدیگریاش در آموزش دندانپزشکی را به بخش خصوصی واگذار کند؟ یا بگذارید پرسش را کمی جزئیتر طرح کنم: کدام حیطههای آموزش دندانپزشکی نیاز به تصدیگری دولت دارد و کدام نه؟ کدامیک موجهتر است: تصدیگری تمامعیار دولت در آموزش دندانپزشکی، واگذاری تمامقد آموزش دندانپزشکی به بخش خصوصی، یا راهی میان این دو، یعنی تشخیص اینکه کدام حیطههای آموزش دندانپزشکی بدون مداخله دولت دچار خلل میشود- و در جمله اخیر “خلل” یعنی “شکست بازار”. بنابراین برآنم که باری دیگر این سوال را از زاویه دید اقتصادی بازنویسی کنم: چنانچه بازار خصوصی متولی همه جنبههای آموزش دندانپزشکی شود، در کدام حیطهها ممکن است با “شکست بازار” مواجه شویم؟ سوالی دشوار، تخصصی و بحثبرانگیز.
بیآنکه قصد، دانش و اشراف آن را داشته باشم که به این پرسش پاسخی در خور دهم گمانه شخصیام را در پاسخ به این پرسش طرح میکنم. شاید شروعی باشد برای بحثهای جدیتر و عمیقتر.
دو حیطه آموزش برخی خدمات پایهای (basic) دندانپزشکی و نیز آموزش دانش و رویکرد مبتنی بر پیشگیری، سلامت دهان و دندانپزشکی اجتماعی که به خیر عمومی جامعه و کاهش نابرابریهای اجتماعی میانجامد، قلمروهایی هستند که احتمالا بتوان آنها را ذیل شکست بازار آموزش دندانپزشکی برشمرد؛ یعنی حیطههایی که چه بسا بهتر است دولت تصدیگری خود را در آنها حفظ کند. اما درباره آموزش خدمات پیچیدهتر و گرانتر دندانپزشکی که به مفهوم اقتصادی کلمه پهلو به پهلوی خدمات لوکس میزند، تردیدی جدی درباره شکست بازار در میان است. این گمانه خصوصا در شرایط فعلی که با کمبود فارغالتحصیل دندانپزشکی مواجه نیستیم تقویت میشود. چه بسا بخش خصوصی به شیوهای کارآمدتر از پس آموزشهای تخصصی دندانپزشکی برآید و دولت با رهاشدن از بار سنگین هزینههای آموزش تخصصی دندانپزشکی، بتواند منابع آزادشدهاش را در جهت ارتقاء سلامت دهان جامعه صرف کند. شاید موجهتر و مشروعتر آن باشد که دولت به جای آموزش ایمپلنتتراپی و لیزر، متولی اجرای پروژههای کلیدی اما بر زمینماندهای همچون فلوریداسیون آب آشامیدنی شود.
منبع:دندانه