دولت کاستیهای سرمایهگذاری خود را از جیب مردم و دندانپزشکان هزینه میکند
«مشکلات صنفی دندانپزشکان؟!» احتمالا مردم جامعه وقتی از بیرون به شغل دندانپزشکی نگاه میکنند از دانستن این نکته که دندانپزشکی به عنوان حرفهای که این روزها در صدر آمال بسیاری از جوانان و نوجوانان ایرانی قرار دارد نیز با مشکلات زیادی همراه است، تعجببرانگیز باشد. اما دندانپزشکان نیز مانند هر صنف دیگری با مشکلات کوچک و بزرگ زیادی دستبهگریبانند.
با دکتر مصطفی فاطمی، یکی از فعالان صنفی دندانپزشکی در این زمینه به گفتگو نشستیم. دکتر فاطمی دارای PhD مواد دندانی است، از بنیانگذاران خبرگزاری ایسنا است و ریاست جهاد دانشگاهی شهید بهشتی و عضویت در هیاتمدیره انجمن دندانپزشکی ایران را در کارنامه دارد و طی سالهای اخیر حضور فعالی در زمینه برگزاری کنگرههای علمی صنفی دندانپزشکی داشته است.
دکتر مصطفی فاطمی در گفتگو با نگین دندانپزشکی درباره مهمترین دغدغههای صنفی دندانپزشکان طی سالهای اخیر اینگونه میگوید:
میتوان گفت مهمترین دغدغه دندانپزشکان، آیندهای است که در برابر مسیر کنونی مدیریت کلان حوزه سلامت وجود دارد. متولی مدیریت سلامت دهان و دندان، وزارت بهداشت و تمام نهادهای حاکمیتی هستند که در حوزه سلامت نقش دارند و متاسفانه میبینیم که رویکرد آنها در این زمینه، تربیت نیروهای درمانی بیشتر است، اما به رغم افزایش تعداد دندانپزشکان، پیشگیری از بیماریهای دهان و دندان در کشور بهبود پیدا نکرده است؛ زیرا اگرچه دندانهای پوسیده با ترمیم حفظ شدهاند، پوسیدگی دندان کمتر نشده است. به عبارت دیگر بیماری کم نشده بلکه تلاش شده تا درمان شود. این در حالی است که تامین سلامت دهان، بیشتر پیشگیرانه است تا درمانگرانه و علیرغم رونق شعار کاهش بیماریهای دهان و دندان، میبینیم که در زمینه پیشگیری بازده زیادی نداشتهایم.
در این مسیر گسترش بیرویه دانشکدههای دندانپزشکی، مورد اعتراض بسیاری از همکاران دندانپزشک بوده و هست، اما پاسخی که آنها در برابر این اعتراض میشوند، این است که نگران از بین رفتن بازار کار خود هستند.
تعداد این دانشکدهها از دهه ۷۰ تا به حال، از ۱۰ دانشکده به بیش از ۶۰ دانشکده افزایش پیدا کرده است که توجیه آن، علاوه بر تامین نیروی درمانگر، جذب هزینههای تحصیل افراد در دانشکدههای دندانپزشکی خارج از کشور به داخل است.
حال یکی از موضوعاتی که در این بین مطرح میشود، کیفیت آموزش است. برای مثال آموزش در پردیس بینالملل یک دانشکده دندانپزشکی که خودش هم امکانات و تجهیزات و اعضای هیات علمی مناسب برای تربیت دندانپزشک ندارد، مورد سوال است و همین مسئولین باید در مقابل سپردن سرنوشت درمان مردم به این دانشکدهها پاسخگو باشند.
موضوع دیگر، تاثیرات اقتصادی گسترش دانشگاهها است. در حال حاضر، یک دندانپزشک عمومی برای تجهیز مطب و تهیه امکانات لازم، به جز هزینه هنگفت مکان مطب، به سرمایه زیادی نیاز دارد در حالی که بازگشت این سرمایه از طریق کار بالینی و در سالهای نخست، گاهی به سختی با سود بانکی این سرمایهگذاری برابر میشود. نتیجه این وضعیت هم افزایش احتمال انجام درمانها و تجویز داروهای غیرضروری، ورود بدون مهارت به درمانهای پچییده، استفاده از مواد مصرفی بیکیفیت و گاهی هم درمانهای خطا است و این تجربهای است که رشته پزشکی، هزینه آن را پرداخت کرده و عجیب است که اصرار بر این است که در دندانپزشکی هم تکرار شود.
دغدغه بعدی حمایتهای بیمهای است که مشکل همیشگی دندانپزشکان بوده است. چرا که طرف حساب آنان، همیشه مردمی بودهاند که هزینهها را از جیبشان میپرداختند. در حال حاضر تعداد اندکی از سازمانهایی که پشتوانه مالی قوی دارند، برای کارمندان خود تسهیلاتی را برای پرداختن هزینههای دندانپزشکی فراهم میکنند و دولت و سازمان تامین اجتماعی هم تا حدودی به درمانهای اولیه و رایگان میپردازند. تا جایی که در نهایت، ۱۰ درصد گردش مالی دندانپزشکی در دست بیمهها و دولت است. حال فشار آوردن دولت به دندانپزشکان برای پایین آوردن تعرفهها، به این معنا است که دولت میخواهد کاستیهای سرمایهگذاری خود را از جیب مردم و دندانپزشکان هزینه کند و با شعارهای پوپولیستی این رفتار را توجیه کند.
جدا از این، دغدغه دیگر، برخی سخنان عجیب است که در خصوص تعرفهها میشنویم و وزارت بهداشت، بدون در نظر گرفتن کیفیت درمان، مهارت، سابقه، تجهیزات و امکانات به دنبال وضع تعرفه ثابت است که در هیچ بازاری وجود ندارد و موجب بهبود شرایط هم نمیشود.
دغدغه سوم که از زمان دولت قبلی شروع شده است، افزایش مالیاتها از اقشاری مانند پزشکان است که به راحتی نشاندار میشوند. دولت که میتواند با یک کد ملی مانع از بسیاری از سوءاستفادههای مالی بشود و در صورت نیاز گردش مالی افراد را کنترل کند، به نظر میرسد میخواهد خلاء این سوءمدیریت ناشی از عدم شفافیت خود و مشکلاتی مانند تحریم را با پول گرفتن از افرادی که درآمد شفاف دارند پر کند. البته قطعا اشکالی ندارد که دولت به سمت درآمد ناشی از مالیات برود، اما از سوی دیگر هم کسی نسبت به میزان مالیاتی که تغییرات نجومی میکند پاسخگو نیست. در نهایت هم دندانپزشک باید این پول را از جایی دربیاورد و آن هم جیب مردم است.
نکته دیگر اینکه دندانپزشکان قشر ثروتمندی نیستند که تحولات اقتصادی برایشان بیمعنا باشد. دندانپزشکان قشر نخبه فرهنگی و متوسط اقتصادی هستند که میتوانند برخی از فشارهای اقتصادی را تحمل کنند و در انتخابات نهادهای مدنی و دولت، سوگیری تاثیرگذاری داشته باشند. از سوی دیگر، از آنجا که ماهیت شغل آنها فردی است، در برخوردشان با موضوعات اجتماعی و صنفی نوعی آزادگی به چشم میخورد. اینها باید از سوی دولت مثبت تلقی بشود، نه اینکه دندانپزشکان را به این شکل تحت فشار قرار بدهد و در رسانههایی مانند تلویزیون جایگاهشان را تنزل دهد.
تقویت نهادهای مدنی دندانپزشکی و تقویت دغدغههای صنفی از سمت دندانپزشکان و از سوی دیگر، پاسخگویی دولت نسبت به تصمیماتش، باب مذاکرات را باز میکند و سبب میشود دندانپزشکان هم در اجرای این قانونها سهیم باشند، چرا که فشار آوردن بیش از اندازه از سوی دولت، قطعا منجر به اجرای قانون نمیشود و فقط زد و بند و فساد را بالا میبرد.
آنچه در دولت قبل و حتی دولت فعلی شاهد آن بودهایم، این است که دولتها در فرایند حرکت خود به سمت مدرن شدن، به جای اینکه کارهای خود را به نهاهای صنفی واگذار کنند، آنها را دروظایف و اختیارات خودشان هم محدود میکنند. در حالی که بزرگ شدن حجم حاکمیت دولتی در همه کشورها، به جز افرایش هزینهها، ناکارآمدی، فساد و طولانی شدن فرایند انجام کارها نتیجهای ندارد. برعکس باید کارها را به تشکلهای مردم نهاد واگذار کرد و حتی نقشهای نظارتی را نیز به همین تشکلها واگذار کرد.
منبع:دندانه