راهنمای مدیریت مطب دندانپزشکی(۴) آغاز به کار و مسایل مالی
دکتر شهاب دانشور
در یادداشتهای قبلی نشان دادم که چگونه شناخت، مهمترین عنصر موفقیت یک دندانپزشک است و اینکه شناخت دقیقتر از خود و سبک مدیریت، شناخت از بیمار، شناخت از جامعه، سیاست و اقتصاد (خرد و کلان) چگونه میتواند به دندانپزشک برای داشتن یک مطب موفق یاری برساند. در حقیقت نکته اصلی که به آن پرداختم این بود که بیاعتنایی برنامههای آموزشی دانشکدهها به مساله مدیریت و علوم انسانی تا چه حد میتواند به ضرر دندانپزشکان تمام شود و چرا دندانپزشکان باید مهارتهای شناختی خود را تا حد ممکن بالا ببرند.
در این بخش قصد دارم وارد بحث اصلی شوم و از چگونگی انتخاب مطب و نکاتی که باید در این انتخاب در نظر گرفت صحبت کنم.
در دهه ۱۹۸۰ در انگلستان تاچری، مجلههای دندانپزشکی پر از مقالات دندانپزشکانی بود که در آنها ادعا میکردند، مطب خود را به آسانی آب خوردن تأسیس کردهاند. آنها ادعا میکردند که از «هیچی» شروع کرده و به موفقیت بالا رسیدهاند (چنین موفقیتی از سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۶۰ در ایران نیز میسر بوده است) اغلب مقالات این حس را به خواننده منتقل میکردند که راهاندازی یک مطب به این شیوه بسیار آسان است و به راحتی قرین موفقیت میشود. شکی نیست که بعضی از این مطبها به موفقیت بالایی هم رسیدهاند. اما آیا خردمندانه است که در این دوره پرخطر از نظر اقتصادی چنین کاری را تکرار کرد؟
با توجه به میزان بالای فارغالتحصیلان دندانپزشکی و از خارج آمدگان (!) در حال حاضر میتوان حدس زد که بازار رقابت روز به روز داغتر شده و برای موفقیت به مولفههای بیشتری نیاز باشد. دیگر دوران امنیت مدرک دندانپزشکی به پایان رسیده و با تولید انبوهی که دولت سابق و لاحق به راه انداخته است، هر سال ۱۵۰۰ دندانپزشک به بازار کار وارد میشوند و میتوان حدس زد که بازار رقابت بسیار داغ است و داغتر نیز خواهد شد. به خصوص که بیشتر این مطبها در مناطق شهری و بهخصوص در محلات مرفهنشین این شهرها تأسیس شده است. بر اساس آمارهای سال ۱۳۹۲ شاخص کل (یعنی میانیگین کشوری) تعداد دندانپزشک عمومی به ازای هر ۱۰۰۰۰ نفر جمعیت، ۳.۰ میباشد. در همین راستا به ازای هر ۱۰۰۰۰ نفر جمعیت بیشترین تعداد دندانپزشک عمومی به ترتیب در استان تهران ۷.۹، استان البرز ۵.۰ و استان اصفهان ۳.۵ است. همچنین کمترین تعداد دندانپزشک به ازای ۱۰۰۰۰ نفر جمعیت به ترتیب در استانهای سیستان و بلوچستان ۰.۸%، هرمزگان و اردبیل هر کدام با ۰.۹% میباشد. البته در مورد متخصصان رشتههای مختلف این وضعیت کمی بهتر است هرچند که نسبتها شبیه به وضعیت دندانپزشکان عمومی است. با توجه به این انباشت دندانپزشک در مناطق شهری و مرفهنشین، پس مهمترین نکته برای تأسیس یک مطب جدید در نظر گرفتن منطقه تأسیس مطب است.
پس از انتخاب محل مناسب (که نحوه انتخاب آن در یادداشتهای قبلی ذکر شد)، خرید یا اجاره مطب مسأله اصلی دندانپزشکان خواهد بود که خود میتواند به دو شکل انجام بگیرد. خرید یا اجاره یک محل که قبلا دندانپزشکی در آن مشغول به کار نبوده و یا برعکس خرید و اجاره مطب یک دندانپزشک دیگر.
مزیتهایی که تأسیس مطب جدید (در کنار ریسکها و خطرهایش) دارد این است که اولا طراحی مطب تا حد زیادی مطابق ذوق و سلیقه شما خواهد شد و مجبور نیستید برای تغییرات هزینه اضافی بپردازید. دوم اینکه وسایل و تجیهزات براساس خواست و تجربه قبلی شما تهیه میشود و لازم نیست که برای وسایلی پول بدهید که شاید آنها را نخواهید. سومین نکته و از قضا مهمترین نکته این است که شما خود در خوشنامی یا بدنامی محلی که برای تأسیس مطب در نظر گرفتهاید، مسوول خواهید بود و هیچ قضاوت پیشینی درباره این محل وجود ندارد. البته نباید فراموش کرد که با چنین انتخابی، مشکلاتی نیز سر راه شما وجود دارد. شما باید زمان زیادی برای شناخته شدن در آن منطقه صرف کنید و هزینههای تبلیغاتی زیادی را متحمل شوید. درآمد شما نیز از صفر شروع میشود و ماهها و گاه سالها طول میکشد که به نقطه سر به سر برسید؛ چه رسد به اینکه به سوددهی مناسبی نیز دست یابید!
از دیگر سو، اگر تصمیم گرفتهاید که یک مطب کار کرده را بخرید تعداد زیادی سوال وجود دارد که پیش از خرید باید به آنها جواب بدهید:
-۱ چرا صاحب این مطب میخواهد آن را بفروشد؟
-۲ آیا این مطب سود مستمری را نصیب صاحبش می کند؟
-۳ آیا این مقدار سود (میانگین سود البته) میتواند زندگی فعلی شما را تأمین کند؟
-۴ آیا در این اواخر گردش مالی مطب کاهش یافته یا افزایش داشته است؟
-۵ پس از اینکه شما این مطب را خریدید بیماران قبلی آن به کجا میروند؟
-۶ چه میزان از سرمایه ثابت شما برای خرید مطب صرف می شود؟
-۷ آیا رقبای کاری در آن حوالی دارید و اگر دارید تا چه حد در جذب بیماران موفقتر از مطب فعلی هستند؟
در ادامه باید مالکان فعلی را در رابطه با علت فروش محل کارشان به پرسش بکشید. آیا در پاسخهایشان روراستی حس میکنید؟ اگر علت فروش، بازنشستگی دندانپزشک است واکنش بیماران به جایگزینی یک دندانپزشک قدیمی با یک دندانپزشک جوان و بهروز چگونه خواهد بود؟ آیا آنها دندانپزشکی مدرن را خواهند پذیرفت و یا بهدنبال یکی از «اون قدیمیها» به جای دیگری مراجعه خواهند کرد؟
در مقابل، اگر که صاحب فعلی مطب فقط چند سالی است که این محل کار را خریده و دفتر حسابداریاش نشان از گردش مالی مناسب و سود مقبول دارد، آیا همه چیز در همین مسیر خواهد ماند و یا اینکه دندانپزشک قبلی مراجعان آن منطقه را اصطلاحا دوشیده و چشمه اعتماد آنان را به این محل خشک کرده است؟ و البته اینکه فروشنده این مطب آیا به جایی در همان حوالی نقل مکان میکند و بیماران این مطب را با خود همراه خواهد برد؟ با همه آنچه که گفته شد شاید به این فکر بیفتید که در ابتدا مطب را به صورت پاره وقت راه بیاندازید و پس از اینکه از سوددهیاش مطمئن شدید آن را به تمام وقت بدل کنید. آیا مالک فعلی با این روند موافقت دارد؟ آیا وسایل مورد نیازتان در مطب وجود دارد؟ آیا لوازم و وسایل مازاد نیاز شماست و راهی برای خلاصی از آن ندارید و بهای آن را نیز باید بپردازید؟ آیا پرسنل مطب بازخرید و بازنشسته میشوند و یا باید قرارداد آنها ادامه پیدا کند؟ و….
این سوالات را میتوان چند سطر دیگر نیز ادامه داد. اما مهمترین نکته، خلاقیت در پرسیدن سوالاتِ متناسب با وضعیت است. اگر کسی قرار است پیشرفت کند، خود باید از آنچه پیشتر گفته شده، فراتر رود و با وضعیت مشخص به صورتی معین و متناسب برخورد کند. زیرا هر یک از این مطبها نکات خاص خود را دارند که باید از آن سر درآورد و جوابهای متناسب را یافت.
منبع:دندانه