چرا وزارت بهداشت از تبدیل وضعیت نیروهای بهداشتی به درمانی دفاع میکند؟
مذاکرهای که به فرجام نرسید:
گفتگو با دکتر احمد جعفری، کارشناس دبیرخانه شورای آموزش دندانپزشکی و تخصصی، درباره انحرافات طرح تربیت نیروهای حد واسط دندانپزشکی
تربیت نیروهای حد واسط در کشور ما، همواره با حواشی زیادی همراه بوده است. این طرح پس از پشت سر گذاشتن پیچوخمهای فراوان، سال ۹۴ دوباره با این شعار که “تکنسینهای سلامت دهان دندانپزشک نمیشوند.” احیاء شد، اما بعضاً اقداماتی مانند عدول از شرح وظایف آنان یا تبدیل وضعیت این نیروها به بهداشتکار دهان و دندان، هر از چند گاهی نگرانی جامعه دندانپزشکی را از نو زنده میکند.
دکتر احمد جعفری، رئیس دانشکده دندانپزشکی البرز، از جمله افرادی است که بسیاری از تصمیمات و اتفاقاتی که در مسیر تربیت نیروهای حد واسط دندانپزشکی در کشور ما افتاده را لمس کرده است. وی در حدود ۱۶ سال گذشته، با دبیرخانه شورای آموزش دندانپزشکی و تخصصی در تعامل بوده و این همکاری را از سال ۱۳۶۹ با یک تعامل کوتاه در زمان دبیری آقای دکتر مجتبی سیدین شروع کرده و پس از آن، با همکاری با مرحوم خانم دکتر صانعی، آقای دکتر حسینی تودشکی و آقای دکتر اکبر فاضل ادامه داده است. بنابراین ایشان را شخص مناسبی یافتیم تا درباره انحرافاتی که طرح تربیت نیروهای دندانپزشکی را در سالهای گذشته تاکنون به خود دچار کرده است بیشتر بپرسیم. گفتگوی دندانه با دکتر احمد جعفری را در ادامه میخوانید:
آقای دکتر جعفری! یکی از موضوعاتی که معمولاً در مورد نیروهای حد واسط دندانپزشکی عامل اختلاف است، نامی است که به آنان اطلاق میشود. تفاوت شرح وظایف تکنسین سلامت دهان و بهداشتکار دهان و دندان در کشور ما چیست و نیروهایی که بهمنماه سال ۹۴ جذب دانشگاهها شدند جزو کدام دسته هستند؟
در پاسخ به این سؤال، بهتر میدانم برای جلوگیری از خلط این عناوین، در توضیحات خود از معادل لاتین آنها استفاده کنم. ما برای نیروهای حد واسط دندانپزشکی، دو کلمه بینالمللی دنتال هایجنیست و دنتال تراپیست را داریم. آغاز تربیت دنتال هایجنیستها در کشور ما، از سال ۱۳۴۴، زیر نظر وزارت علوم و در دانشگاه تهران بود و میتوان گفت ما از این نظر جزو کشورهای پیشگام دنیا هستیم. شرح وظایف دنتال هایجنیستها، شامل آموزش بهداشت و خدمات پیشگیرانه است که این خدمات در کشورهای مختلف، به انحاء مختلف اجرا میشود. برای مثال، در بعضی از ایالات آمریکا، این نیروها، مستقل و در بسیاری از ایالات زیر نظر دندانپزشک کار میکنند. علاوه بر این، هر کشور جایگاه و شرح وظایف برای این نیروها را برحسب نیاز خودش تعریف میکند.
اما دنتال تراپیستها، نیروهایی هستند که خدمات ساده دندانپزشکی را به بیماران ارائه میدهند. در کشور ما، در سال ۱۳۶۰ که تنها ۵ دانشکده دندانپزشکی داشتیم و همچنین تعداد زیادی از دندانپزشکان به دلیل شرایط آن زمان یعنی جنگ و انقلاب از کشور مهاجرت کرده بودند، طرح تربیت دنتال تراپیستها در مجلس تصویب شد که برنامه آموزشی آن شامل ۱۲۰ واحد بود. خدمات ساده دندانپزشکی که بنا بود این نیروها ارائه دهند، شامل کشیدن دندان، ترمیم، جرمگیری و خدمات دندانپزشکی کودکان بود و محل خدمت آنان، روستاها و مناطق محروم تعیین شده بود. بنابراین دنتال تراپیستها، به این مناطق رفتند و به طور مستقل و به شرط حضور پزشک در منطقه مربوطه مشغول به کار شدند.
اتفاق دیگری که در این مسیر افتاد، ادغام وزارت بهداری سابق با شاخه پزشکی وزارت علوم در سال ۱۳۶۴ و تشکیل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بود. بنابراین، وزارت بهداشت، با دو رشته متفاوت دنتال هایجنیست و دنتال تراپیست که نام موجود فارسی هر دو آنها بهداشتکار دهان و دندان بود مواجه شد و مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۶۵ برای جلوگیری از مشکلاتی که این تشابه اسمی ایجاد میکرد، اعلام کرد از این پس رشته دنتال تراپیست که خود، آن را مصوب کرده بود، نام خواهد داشت بنابراین رشته دنتال هایجنیست به پرستار دندانپزشکی تغییر نام داد.
از طرف دیگر، مجلس اعلام کرد کلیه کسانی که از سال ۱۳۶۰ یعنی از زمان تصویب دنتال تراپیستها تا زمان تصویب این قانون یعنی سال ۱۳۶۵، بهداشتکار دهان و دندان تحت آموزش وزارت علوم یا دنتال هایجنیست بودند، میتوانند به دنتال تراپیست تبدیل شوند.
پس از آن، تربیت نیرو در رشتههای دنتال هایجنیست و دنتال تراپیست ادامه پیدا کرد تا اینکه در سال ۱۳۷۲، معاونت بهداشتی وزارت بهداشت، اعلام کرد که در حال حاضر کشور به تربیت دنتال تراپیست نیاز ندارد، چرا که این نیروها که تربیت شده بودند، کافی بودند در روستاها مستقر و به فعالیت مشغول بودند. بنابراین رشته دنتال تراپیست متوقف شد، اما تربیت نیروها در رشته دنتال هایجنیست کماکان ادامه داشت. پس از آن، حدود سال ۱۳۸۲، کوریکولوم رشته دنتال هایجنیست بازبینی شد و این بازبینی، توأم با اصلاح و تغییر نام رشته پرستاری دندانپزشکی به کاردان بهداشت دهان بود که معادل مناسبتری برای دنتال هایجنیست به شمار میرفت.
در طول این بازبینی بود که مقام معظم رهبری در سال ۱۳۸۴ سند چشمانداز ۲۰ ساله کشور را معرفی کردند و بر مبنای آن، همه دستگاههای دولتی، موظف شدند ترتیبی اتخاذ کنند که کشور در سال ۱۴۰۴ به رتبه اول منطقه دست پیدا کند. این اتفاق، در زمان بازنگری کوریکولوم دنتال هایجنیستها باعث شد با حفظ ۶۸ واحد، تغییرات کیفی بیشتری بر روی این کوریکولوم ایجاد شود، و تغییر نام رشته پرستاری دندانپزشکی به کاردان بهداشت دهان که معادل مناسبتری برای دنتال هایجنیست به شمار میرفت، اعمال گردید. پس از آن، آموزش رشته کاردان بهداشت دهان که هیچ ارتباطی با بهداشتکار دهان و دندان ندارد، در ۸ دانشکده شروع شد.
اگر وزارت بهداشت سال ۱۳۷۲ تشخیص داده است کشور دیگر نیازی به دنتال تراپیست ندارد، چرا باز گاهگداری میشنویم در جای جای کشور بحث تبدیل وضعیت دنتال هایجنیستها به دنتال تراپیست مطرح میشود؟
منشاء این کار، اقدامات خلاف قانون ۱ نفر، تأکید میکنم، تنها ۱ نفر از فارغالتحصیلان رشته کاردان بهداشت دهان بود که به تنهایی کل آموزش نیروهای حد واسط دندانپزشکی کشور را به تمسخر کشید و با استناد به قانون تبدیل وضعیت دنتال هایجنیستهای فارغالتحصیل سال ۶۰ تا ۶۵ به دنتال تراپیست، شروع به اعتراض کرد و این در حالی بود که این شخص، سال ۸۶ یا ۸۷ فارغالتحصیل شده بود و قانون مجلس شامل کسانی میشد که قبل از تولد او دنتال هایجنیست شده بودند! متأسفانه این اقدامات، سبب شد برخی از مسئولین بلندپایه وزارت بهداشت و دستگاههای وابسته، شروع به انجام اقدامات غیرقانونی و آموزش دنتال هایجنیستها و تبدیل وضعیت آنها به دنتال تراپیست کنند و آن شخص معترض، توانست حرف خود را در شیراز پیاده کند. بنابراین آموزش این نیروها در مراکز غیر معتبر این شهر اتفاق افتاد.
به خاطر دارم در آن زمان که کارشناس دبیرخانه شورای آموزش دندانپزشکی و تخصصی بودم به اتفاق آقای دکتر اکبر فاضل، دبیر وقت شورا، به رئیس دانشگاه علوم پزشکی شیراز گوشزد کردیم که این اقدام خلاف قانون است و علیرغم قول مساعدی که ایشان دادند، متأسفانه هیچگونه ترتیب اثری در این زمینه داده نشد و نتیجه این شد که پس از چندی، به این دلیل که تمام آموزش نیروهای حد واسط دندانپزشکی توسط یک شخص دچار هرج و مرج شده بود، ادامه تربیت نیروهای حد واسط از اساس متوقف شد.
در نهایت با حضور آقای دکتر سعید عسگری در سمت دبیری شورای آموزش دندانپزشکی و تخصصی، در سال ۱۳۹۴ اسم رشته کاردان بهداشت دهان، به کاردان تکنسین سلامت دهان تغییر پیدا کرد، اما از فروردین ۱۳۹۵ موج عظیم مجددی به راه افتاد که خواهان تبدیل وضعیت این افراد به دنتال تراپیست بود.
برای دفاع از تربیت نیروهای حد واسط درمانی، یک توجیه وجود دارد و آن این است که “دندانپزشکان به مناطق محروم نمیروند.” اگر چنین است، چرا برای برخورداری این مناطق از دندانپزشک، دانشکدههای دندانپزشکی تا این حد افزایش پیدا کردند؟ برای توزیع عادلانه این نیروهای تربیت شده، چه باید کرد؟
این ادعا که دندانپزشکان به مناطق محروم نمیروند چه معنایی دارد؟ چگونه است که وزارت بهداشت قادر است دنتالتراپیست تربیت کند و به روستاها بفرستد، اما نمیتواند کسانی که طبق قانون موظف هستند به این مناطق بروند را به این کار مجاب کند و قانون را اجرا کند؟ آیا وزارت بهداشت نمیتواند با یک هماهنگی ساده با سازمان نظام پزشکی، به افراد بومی مناطق ۲ و ۳ که در منطقه سهمیه خود خدمت نمیکنند، شماره نظام پزشکی ندهد؟ بنابراین این ادعای وزارت بهداشت که دندانپزشکان به مناطق محروم نمیروند، اصلاً قابل توجیه نیست.
گذشته از این، تلاش برای احیاء قانون تبدیل وضعیت دنتال هایجنیستها به دنتال تراپیستها چند نکته مبهم در خود دارد. سؤال اول این است که چه اتفاقی افتاده است که در دو مقطع، یکی در سال ۸۶ و یکی در فروردین ۹۵، دندان مردم درد میگیرند و مسئولین وزارت بهداشت خواهان تبدیل وضعیت کاردانهای بهداشت دهان به دنتال تراپیست میشوند تا کار درمانی انجام بدهند؟ آیا ۱ ماه قبل از پذیرش کاردانهای بهداشت دهان در بهمن سال ۹۴، در کشور مشکلات دهان و دندان در مناطق محروم نداشتیم که از اول اعلام بشود این نیروها قرار است درمانی باشند؟
سؤال دوم این است که اگر نیاز به دنتال تراپیست وجود دارد که قانون دنتالتراپیستها زمانی تصویب شد که در کشور ۵ دانشکده دندانپزشکی داشتیم و حالا که تعداد آنها چندین برابر شده است، چرا این موج به راه افتاده است که نیروهای حد واسط بهداشتی به نیروهای درمانی تبدیل بشوند؟
با توجه به اینکه گفته میشود شمار زیادی از مردم مناطق محروم درگیر مشکلات دندانی سطح ۳ و ۴ هستند، آیا نیروهای حد واسطی که ۱۲۰ واحد دندانپزشکی گذراندهاند، میتوانند انتخاب خوبی برای درمان آنان باشند؟
بگذارید این سؤال را به این صورت بپرسم که آیا کار کردن در مراکز روستایی به سطح آگاهی پایینتر نیاز دارد یا بالاتر؟ ذکر این نکته ضروری است که در کوریکولوم بازنگری شده آموزشی دندانپزشکی که در حال حاضر در دانشکدهها تدریس میشود، پیشبینی شده است که کار کردن در مناطق روستایی به دانش و آگاهی بیشتری نیاز دارد و این قبیل دندانپزشکان، باید واحدهای اختیاری بیشتری را بگذراند. چرا که دندانپزشکی که در داخل شهر کار میکند، در ارجاع بیمار به همکارانش مشکلی ندارد، اما در مناطق محروم این امکان مهیا نیست. بنابراین، در کوریکولومی که سال ۹۱ بازنگری شده است، واحدهای درس درمان جامع برای این افراد ۱ برابر و نیم شده و بخش عملی واحدهایی مانند پریودانتیکس و جراحی فک و صورت برای آنها افزایش پیدا کرد و موارد دیگری نیز دیده شد، از جمله اینکه این افراد توانمندی بیشتری هم در مدیریت داشته باشند.
سؤال دیگر این است که دندانپزشکانی که به دلیل عدم بهرهمندی مناطق محروم از دندانپزشک، موافق تربیت نیروی حد واسط در کشور هستند، منع این نیروها از کار درمانی را شرط لازم اجرای این طرح میدانند. بنابراین چه کسی باید مشکلات درمانی این مردم را حل کند؟
هیچ کدام از ردههای دندانپزشکی کشور، موافق این نیستند که دنتال هایجنیستها تبدیل به نیروی درمانی شوند و موافقین این طرح، مسئولین وزارت بهداشت هستند و آنها هم برای توضیح دادن دلیل خود وارد هماندیشی نمیشوند. منظورم نظرخواهی نیست، بلکه هماندیشی به معنای واقعی کلمه که گروهی از خبرگان، موافقین و مخالفین بنشینند و مصالح کشور، مردم، اهداف ملی، سندهای بالادستی، جایگاه علم، نیروهای موجود، نیازها، عواقب کار، جایگاه بینالمللی و همه موارد مرتبط دیگر را صادقانه و بدون رویکرد غیر شفاف، در نظر گرفته و موضوع را بررسی و تصمیمگیری کنند.
حال با این همه، حدود و شرح وظایف دنتال هایجنیستها چه باید باشد که با کار درمانی دندانپزشکان دچار تداخل نشود؟
این نیروها قرار نیست در کارهای درمانی دخالت کنند. حال ممکن است برخی از دندانپزشکان معتقد باشند آنان جرمگیری هم نباید انجام بدهند و این یعنی این عزیزان از واقعیتهای جامعه خود اطلاع ندارند. چرا که اولاً ۱ درصد افراد میانسال ما دارای لثه سالم هستند، دوم اینکه در تمام دنیا، جرمگیری جزو وظایف لاینفک دنتال هایجنیستها است و سوم اینکه جرمگیری کردن دنتال هایجنیست هیچ منافاتی با کار دندانپزشک ندارد، چرا که او میتواند کارهای تخصصیتر را انجام بدهد و به عنوان سرپرست دنتال هایجنیست و ناظر بر روی کار او فعالیت کند.
نکتهای که باید بر روی آن تأکید کنم، این است که دندانپزشک هرگز نمیتواند به طور واضح شاخص سلامت دهان را ارتقاء بدهد. بلکه این کار بر عهده دنتال هایجنیستها است و کار دندانپزشک، تبدیل کردن D (decade) به F(filling) یا M(missing)است، یعنی تبدیل اجزاء شاخص پوسیدگی و نه تغییر در خود شاخص. پس تنها با کمک دنتال هایجنیستها است که میتوانیم به وضعیت سلامت دهان در افق ۱۴۰۴ دست پیدا کنیم.
گاهی دیده میشود تکنسینهای دهان و دندان در برخی دانشکدههای دندانپزشکی، کارهایی مانند وظایف دستیار دندانپزشک را انجام میدهند. محل تربیت این نیروها در اصل باید دانشکده بهداشت باشد یا دانشکده دندانپزشکی؟
مهم نیست تکنسینهای بهداشت دهان کجا آموزش ببینند، بلکه مهم این است که سرفصلهای لازم به آنان آموزش داده شود. حال بسته به امکانات دانشگاه، میتوان این نیروها را در دانشکده دندانپزشکی یا مرکز آموزش عالی سلامت معاونت بهداشتی دانشگاه یا دانشکده بهداشت تعلیم داد. در ضمن شرح وظایف کاردانهای بهداشت دهان مشخص است و در برنامه آموزشی به صورت مشروح آمده است. مثلاً اگرچه آنان بنا بر شرح وظایف خود، باید به کنترل عفونت بپردازند، اما صرف مواردی مانند گندزدایی و شستشوی وسایل و استریل، جزو شرح وظایف دنتال اسیستنت است که آموزش آنان، برنامهای غیردانشگاهی است؛ گر چه در اصل و در شرایطی وظیفه همه کارکنان به شمار میرود.
منبع:دندانه