کاهش عطش دندانپزشک شدن با ورود بخش خصوصی
دکتر مصطفی فاطمی
رییس اسبق جهاددانشگاهی واحد تهران
«ورود بخش خصوصی» به عرصه آموزش عالی در سال ۶۹ توسط شورای انقلاب فرهنگی تصویب شد و اولین دانشگاههای غیرانتفاعی همچون دانشگاه مفید قم، در زیر مجموعه وزارت علوم از سال ۷۰ شروع به کار کردند. علیرغم مصوبهای که خطاب به هر دو وزارتخانه علوم و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است، تا به امروز تنها شاهد آن بودیم که وزارت علوم در قالب دانشگاه جامع علمی کاربردی یا موسسات مشابه آن به گسترش مراکز غیرانتفاعی (به معنای ورود بخش خصوصی به امر آموزش) پرداخته و وزارت بهداشت در این ۲۵ سال ورودی به این عرصه نداشته است.
در نگاه اول میتوان گفت که این وزارتخانه برای ورود بخش خصوصی به حوزه آموزش احتیاط بسیار کرده و حتی با خساست پیش رفتهاست. چنانچه حتی در موارد سادهای مانند برگزاری دورههای بازآموزی هم وزارت خانه به تازگی و طی چند سال اخیر مجوز فعالیت به بخش خصوصی دادهاست؛ آن هم فقط به انجمنهای علمی که اغلب اعضای آن هیأت علمی دانشگاهها هستند. همانگونه که پیش از این نیز چنین برنامههایی بر عهده دانشگاههایی بود که همه دولتی به شمار میرفتند.
موضوع دیگری که طی سالهای گذشته مانع از ورود بخش خصوصی به آموزش پزشکی میشد، این بود که دانشگاههای تراز اول کشور مانند دانشگاه تهران و شهید بهشتی کار خود را از اولین گامها مانند کاردانی بهداشت تا تربیت نیروی فوق تخصص جراحی قلب تعریف کردهبودند، در حالی که وزارت علوم همزمان با اجرای این برنامهها در حال حذف مقطع کاردانی از دانشگاههای بخش دولتی بود و درباره کارشناسی هم قصد ورود داشت. با همین نوع نگاه و رویکرد به مرور زمان شاهد آن بودیم که دانشگاههای دولتی با امکانات، توانایی و پول بیتالمال تمایل بیشتری به بخش تحصیلات تکمیلی (ارشد و دکتری) پیدا کردند و برنامههای خود را بر مبنای چنین تمایلی تدوین کردند، مانند دانشگاه تربیت مدرس که تنها دانشجوی ارشد و دکتری پذیرش میکند. این موضوع در وزارت بهداشت به شکل دیگری پیش رفت و اگر نگوییم هیچ حرکتی در این زمینه نشده است اما به صراحت میتوان گفت که حرکتها بسیار اندک بوده است. مثلا دانشگاه آزاد به تربیت پزشک و دندانپزشک پرداخته است و نتایج قابل قبولی داشته اما دانشگاه فاطمیه قم به عنوان دانشگاه اختصاصی بانوان در حوزه پزشکی و دندانپزشکی تاسیس شد و تجربه ناموفقی بود. پس به جز دانشگاه آزاد ما حرکتی در بخش دانشگاه غیردولتی پزشکی و دندانپزشکی نداریم.
حال که طی روزهای اخیر دکتر لاریجانی، معاون آموزشی وزیر بهداشت پیشنهاد ورود بخش خصوصی به آموزش دندانپزشکی با شرط سرمایه ۸۰ میلیارد تومانی دادهاست، آسیبشناسی این موضوع خالی از لطف نیست و خوب است به بررسی نکات مثبت و منفی آن بپردازیم.
طی سالهای اخیر (منظور دولت سابق و شاید کمی طولانیتر) آنچه در عرصه آموزش عالی و به طور اخص دندانپزشکی شاهد بودیم گسترش بیرویه تربیت نیرو، گسترش بیرویه تعداد دانشکدههای دندانپزشکی و گسترش بیرویه پردیسهای بینالملل ، فارغ از بحث کیفیت آموزشی و تامین اعضای هیأت علمی و تامین تجهیزات مورد نظر بود. بسیاری از این اتفاقات هم تحت فشار نماینده مجلس شهری یا امام جمعه منطقهای یا بر اساس سلیقه استانداری برای جمعآوری رای و دلایلی مشابه آن صورت گرفت. به عبارتی همان اندازه که هر کدام از این مسئولان برای راهاندازی فرودگاه در منطقهشان تلاش میکردند به تشکیل دانشکده دندانپزشکی هم همت گماردند. نتیجه این ماجرا جدا از بحثهای مطرح شده و بحث صنفی، بهداشتی و درمانی که مکررا به آن پرداخته شده، موضوع اتلاف منابع بیتالمال بود. مثلا اگر در اظهارات آقای لاریجانی از مبلغ ۸۰ میلیارد سخن به میان میآید، در گذشته هم بخش دولتی با دو میلیارد به این مهم دست پیدا نکردهاست. در بخش دولتی هم همین میزان هزینه صورت گرفته و میگیرد با این تفاوت که کارآمدی و بازدهی بخش خصوصی کمتر از بخش دولتی است. به عبارتی بخش دولتی همین هزینه را از جیب بیتالمال انجام میداد. حال اگر خروجی مناسب هم نداشت یعنی پول از جیب مردم رفتهاست.
بحث آموزش غیرانتفاعی با همان مفهومی که در سایر کشورها وجود دارد، بازار عطش ورود به این نوع رشتهها را مدیریت میکند. مثلا گاهی فرد فقط به دنبال مدرک است بنابراین به دنبال درسی میرود که با کمترین هزینه به نتیجه مطلوبش دست یابد اما گاه فرد قصدش این است از نام دندانپزشک بهره ببرد و برای دندانپزشک عمومی شدن که مشخص نیست چقدر درآمد داشتهباشد قطعا چرتکه به دست میگیرد. وقتی قرار است این هزینه از بیتالمال برداشتهشود و دانشجویان تنها دو سال تعهد مانند سربازی داشتهباشد، فرد هزینه بالایی صرف نمیکند اما اگر قرار باشد دندانپزشک عمومی شدن هزینه هنگفتی مثلا ۵۰۰ میلیون یا یک میلیارد بپردازد و میبیند بازار بعدی وجود ندارد، عطش این بازار به مرور زمان تعدیل میشود.
برای توضیح بیشتر تصور کنید فرد درباره فعالیتی به این نتیجه میرسد که اگر ۱ میلیارد هزینه کند طی یک یا دو سال آتی همان میزان درآمد خواهد داشت، به عبارتی برای این فرد صرفه اقتصادی دارد، پس ورود به این عرصه فعالیت طبیعی است اما وقتی ببیند بازار اشباع است و وضعیت اقتصادی مناسبی هم وجود ندارد، طبیعتا ورود نمیکند. داوطلبی هم که تنها برای عنوان دندانپزشکی میخواهد وارد این رشته شود در صورت وجود شرایط دوم طبیعی است چنین هزینهای نکند. پس اگر فردی قرار است از جیب خود هزینه کند و درس بخواند قطعا بازار بعدی را هم در نظر میگیرد و عطش داشتن مدرک دکتری دندانپزشکی برای یک جوان منطقی خواهد شد. ورود بخش خصوصی یا به طور دقیقتر وجود دانشکدههای بخش خصوصی در حوزه دندانپزشکی چنین اثرات مثبتی خواهد داشت. همانند آنچه که درباره دانشگاه علمی کاربردی در وزارت علوم وجود دارد. وزارتخانه به بخشهای مختلف صنفی و خصوصی مجوز دادهاست که مراکز آموزشی متعددی در سطح کشور تاسیس کردهاند و از طریق کنکور سراسری یا کنکور اختصاصی و بعضی هم بدون کنکور نیرو جذب و به تربیت آنها میپردازند و در بعد کیفی هم خود حوزهها، برنامه نظارتی دارند. داوطلبان با علم به چنین شرایطی وارد این دانشگاهها میشوند.
چنانچه میدانید پس از ورود داوطلبان در دوران طلایی دهه ۶۰ و انفجار جمعیت آن زمان، همین افرادی که به اشکال گوناگون پارتی و رانت مجوز گرفته بودند، متوجه شدند که ساختاری را به دست آوردهاند که برای آن دانشجویی وجود ندارد. آن مراکزی که غیر ضروری بودند، کمکم تعطیل شدند از طرفی دولت تنها مجوز دادهبود و در سایر ابعاد چندان دخالتی نداشت. به نظر میآید سپردن برخی از این امور به بخش خصوصی و برخی فرایند عرضه و تقاضای بازار حداقل برخی از توهمات و عطشهای موجود کاهش مییابد.
موضوع دیگر بررسی ضرورت چنین کاری در شرایط کنونی است. همانطور که پیشتر اشاره شد، طی دولت گذشته تربیت بیرویه نیروهای دندانپزشک صورت گرفتهاست اگر بعد نظارتی قضیه را هم به کناری بگذاریم، دانشکدههایی که طی سالهای اخیر برپا شده توان جذب هیأت علمی و بسیاری کارهای دیگر را نداشتهاند اما برایشان دانشجو تعریف شد. یکی از راههای بهبود وضعیت این است که بسیاری از دانشگاههایی که به ناروا تاسیس شدهاند میتوانند به مراکز درمانی تبدیل شوند یا به بخش خصوصی سپرده شوند. چرا باید دولت اینگونه هزینه کند؟ پس خوب است دولت، دانشگاهی که نیروی بیرویه تربیت میکند، شرایطش هم نامساعد است و احتمالا در آینده هم تبعاتی در بر دارد، به بخش خصوصی بفروشد. در نهایت هم این دانشگاه اعلام شهریه میکند و دانشجو هم بررسی میکند آیا حضور من در چنین شرایطی با این شهریه ارزش دارد یا خیر؟
علیرغم همه انتقادات به نظر میرسد بخش خصوصی با نگاهی که به پروژهها دارند مطمئنا به این موضوع میپردازد که میتواند به جای هزینه برای تربیت دندانپزشک همین مبلغ را در ساخت و ساز، واردات و صادرات و غیره صرف کند، بنابراین اگر برایش صرفه و توجیه اقتصادی نداشته باشد به چنین کاری وارد نمیشود. همانطور که فرد دیپلمهای که میخواهد وارد دانشگاه شود به این موضوع توجه میکند. پس این کار، از اساس صحیح است و منطقی است وزارت بهداشت به آن توجه کند. همانطور که میدانید موضوع پوپولیستی آن هم از سوی منتقدان همواره مطرح است. آنها بر این باورند که دانشجویی که قرار است مبلغ هنگفتی برای تحصیل هزینه کند برای جبرانش به مبالغ هنگفت و غیرواقعی به مردم خدمات ارائه میکند این نگاه قابل قبول نیست چه بسیار هستند فارغالتحصیلان دانشگاه آزاد که ناقض چنین نگاهی بوده و پزشکان دلسوزی هستند.
متاسفانه نگاهی در جامعه وجود دارد که تصورشان این است که دندانپزشکان قشر مرفه جامعه هستند، اما باید بپذیریم که چنین نیست اگرچه از لحاظ فرهنگی و شان اجتماعی قشر نخبه جامعه محسوب میشوند اما تنها کمی از سطح متوسط بالاترند. نگاهی به دندانپزشکان بیندازید: چند دندانپزشک میبینید که ماشین میلیاری یا خانه آنچنانی سوار شدهاست؟ دندانپزشکان هم مثل کارگران روزمزد کار میکنند و تنها چند درجه از قشر متوسط بالاترند. پس اگر همه این موارد را کنار هم بگذاریم در مییابیم که با پذیرفتن هزینه دندانپزشک شدن توسط دانشجو میتوان فضا را تعدیل کرد. همه جای دنیا هم به همین شکل است؛ چندین دانشگاه خوب آنها دولتی است و بسیاری از دیگر دانشگاههای خوبشان به این شکل است که در ترم اول و سوم و پنج مبلغ هنگفتی از دانشجو میگیرند. اگر دانشجوی خوبی بود و توانایی داشت به اشکال گوناگون مثلا وام دانشجویی یا قرض از استادانش هزینه را پرداخت میکنند. اما در کشور ما از یک سو هزینه آموزش برای دانشجو رایگان است و برای جبرانش تنها ۲ سال طرح معین شده است. در کنارش شاهد هستیم از پول بیتالمال به صورت بیرویه نیرو جذب میکنند. البته بسیاری انتقاد میکنند این به نفع دندانپزشکان فعلی است و منفعت طلبانه است اما واقعیت این است وقتی فضا برای ۳۰ نفر باشد و ما ۱۰۰ نفر را به آن تحمیل کنیم به مرور شاهد ارائه درمانهای غیر ضروری، تجویز بیرویه و خدمات القایی خواهیم بود. این سئوال مطرح میشود چرا رویکردی که در حوزه پزشکی یکبار به شکست انجامیده را بناست دوباره در حوزه دندانپزشکی اجرایی کنند؟
منبع:دندانه