گفتگو با دکتر سیروس سمیعی، هنرمند دندانپزشک
کاریکاتوریست، خطاط، نقاش، گرافیست، مینیاتوریست، مجسمهساز و البته دندانپزشک؛ دکتر سیروس سمیعی را با تمامی این عناوین میتوان خطاب کرد. دکتر سمیعی متولد سال ۱۳۴۳ و اصالتاً الیگودرزی است. دوران کودکی را در این شهر گذرانده، دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بوده و از سال ۷۵ به تهران آمده و به عنوان دندانپزشک در این شهر مشغول به فعالیت است. او از ۱۰ سالگی قلم در دست گرفته و خطاطی را آغاز کرده و به تدریج عرصههای دیگر هنرهای تجسمی را نیز آزموده است و جالب اینکه لوگوی برخی دانشگاهها و موسسات علمی کشور از آثار اوست. به گفته خودش، این هنر بود که باعث شد در دانشگاه رشته دندانپزشکی را انتخاب کند؛ چون به اعتقاد او دندانپزشکی آمیخته با علم و هنر است!
گفتگوی ما را با این دندانپزشک هنرمند بخوانید:
گفتگو با دکتر سیروس سمیعی، هنرمند دندانپزشک- آقای دکتر سمیعی، هنر شما محدود به کاریکاتور نیست، اما چرا در میان هنرهای دیگر، کاریکاتور را با حرفه تخصصی خود یعنی دندانپزشکی، درآمیختهاید؟
– من در ۱۱ سالگی و از زمان کلاس چهارم دبستان، خط را شروع کردم و بعد به دنبال نقاشی، کار حجمی و مجسمهسازی رفتم. در ۱۶ سالگی من، تنها روزنامههای کثیرالانتشار، کیهان، اطلاعات و روزنامه جمهوری اسلامی بودند. روزنامه کیهان یک صفحه فرهنگی به نام صدای بال اندیشیدن داشت. در آن زمان من طرحهای تجسمی و گرافیکیام را به روزنامه کیهان میفرستادم چون بسیار مورد استقبال واقع شده بود. هنوز هم روزنامههای آن موقع را دارم. انقلاب اسلامی مصادف با ۱۹ سالگیم بود و جو سیاسی آن زمان من را به سمت کاریکاتور کشاند. کاریکاتور هم هنر مبارزه است و هم هنر انتقاد. همچنین میزان اثر گذاری این هنر در افکار عمومی و بین تمام اقشار و سنین و فرهنگها بسیار بالاست. کاریکاتور هنر فوقالعادهای است و نمیتوان در هنرهای تجسمی چیزی مثل آن یافت، از طریق آن حرف زد و صدای خود را به جامعه رساند. البته الان اعتراف میکنم که شاید تجزیه و تحلیلها از سیاست آن زمان اشتباه بود و من بر اساس آن تفکر اشتبامیکشیدم. با این حال همیشه کاریکاتور را ادامه دادم؛ چه زمانی که وارد دانشگاه شدم و چه زمانی که رشته دندانپزشکی را انتخاب کردم.
– با موضوع دندانپزشکی هم کاریکاتور دارید؛ کارهاتان را از دید یک دندانپزشک ترسیم میکنید یا بیمار؟
یک کاریکاتوریست زمانی که از صبح چشمانش را باز میکند و وارد جامعه میشود، تمام نگاهش باید با دید همین هنر باشد. با این زاویه دید میتوانیم نیمه خالی لیوان را ببینیم و دردهای مشترک در جامعه را حس کنیم. مهم این است که کاریکاتوریست در هر زمینهای که کاریکاتور میکشد، بیشترین اثر را داشته باشد. من به عنوان یک دندانپزشک کاریکاتوریست در دو حالت میتوانم روی جامعه خودم تاثیرگذار باشم: کاریکاتوریستی با نگاه دندانپزشک به بیمار یا کاریکاتوریستی با نگاه بیمار به دندانپزشک. این دو نگاه کاملاً متفاوتند. من در طرحهایم هر دو دید را داشتهام. به عنوان مثال، کاریکاتوری درباره خدمت ارتودنسی داشتم که نگاه انتقادانه بیمار به ارتودنتیست را نشان میداد. این رشته یک رشته گرانقیمت است که تنها ۲۰ درصد از مردم در حالت خوشبینانه از خدمات آن بهره میگیرند.
با این حال به نظر میرسد هر دو نگاه سازنده است.
بله قطعاً همینطور است. وقتی به عنوان یک دندانپزشک کاریکاتور میکشم نیمه خالی لیوان دندانپزشک را میبینم و طرف نگاهم مردم و مسئولان هستند. مردم جامعه باید یک دندانپزشک را درک کند. یعنی اگر فردی وارد مطب دندانپزشکی میشود و میبیند هزینه خدمات بالاست، نباید تصور کند دندانپزشکان چپاولگرند. چون از دندانپزشکان هنگام اخذ مالیات، اینطور سؤال میشود که کدام محدوده شهر مطب دارند و بر آن اساس و فاکتورهای دیگر، از او مالیات میگیرند. اگر مطب در محدوده ثروتمند نشین شهر باشد، مالیاتش بالاتر خواهد بود. این واقعیت را جامعه نمیداند. در حالی که یک کاریکاتوریست تمام این ابعاد را باید ببیند. من به عنوان یک کاریکاتوریست باید تلاش کنم تا به یک فرد عادی تبدیل شوم و درک کنم که وقتی بیمار وارد مطب میشود، چطور با هزینههای بالا برخورد میکند. قرار گرفتن در دو حالت بیمار و دندانپزشک، برای یک کاریکاتوریست دندانپزشک خیلی مثبت است. چون درد هر دو قشر را میشناسد و درک میکند.
– علاقه به هنر روی انتخاب رشته تحصیلی و حرفهتان تاثیرگذار بود؟
جالب است بدانید من موقعی که در کنکور شرکت کردم، میتوانستم پزشکی و داروسازی را هم انتخاب کنم. با این حال با پزشکان، داروسازان و دندانپزشکان نیز مشورت کردم و همه به من توصیه کردند دندانپزشکی را انتخاب کنم چون دندانپزشکی، آمیخته با علم و هنر است. در بیشتر کتب دندانپزشکی نیز روی این مساله تاکید شده است. زمانی که وارد رشته دندانپزشکی شدم، به این واقعیت پی بردم و با این پیش زمینه ذهنی، هنگام انتخاب رشته در کنکور، اگرچه به پزشکی علاقه داشتم، ولی دندانپزشکی را برگزیدم.
– در کدام دانشگاه؟
من وارد دانشگاه علوم پزشکی اصفهان شدم و البته خیلی خوشحال بودم که رشته پزشکی را انتخاب نکردم. هر چند پزشکی نیز شاخههای فراوانی دارد و هنر زیادی میطلبد. با این حال در دندانپزشکی در حیطه جراحی نیز باید هنرمند بود. برای مثال برای درآوردن دندان عقل، یکی از اصول این است که کمترین آسیب به استخوان وارد شود. کسی که مجسمه سازی میداند، کاملاً به این که چطور به استخوانها حین خارج کردن دندان، آسیب کمتری برساند، اشراف دارد. من بیماری داشتم که یک پیرمرد نجار بود و برای کشیدن همه دندانها و دریافت دندان مصنوعی مراجعه کرده بود. از برخی دندانهایش فقط ریشه باقی مانده بود و از من پرسید شما چطور میتوانید این ریشهها را خارج کنید وقتی دیگر چیزی از دندانها باقی نمانده است؟ من از او پرسیدم تو چطور میتوانی یک میخ که تنهاش داخل چوب مانده، را از چوب بیرون بکشی؟ پاسخ داد با مغار. گفتم در دندانپزشکی نیز وسیلهای که قرار است ریشه دندان تو را خارج کند، مثل مغار است ولی ما به آن الواتور می گوییم. من نجاری کردم و کسی که نجاری کرده، حالا که دندانپزشک شده، خیلی هنرمندانهتر در کنار علم میتواند ریشه دندان را خارج کند.
– تحصیل شما در شهری مانند اصفهان چه تاثیری در دید هنری شما داشت؟
من هفت سال اصفهان بودم و از هنر این شهر هم در کار دندانپزشکی و هم در هنر تذهیب، مینیاتور و خطاطی الهام گرفتم. به جرات میتوانم بگویم دوران رشد هنری که در اصفهان و در روزهای دانشجویی داشتم را در هیچ دورهای از زندگی نداشتم. نکته مهم دیگر این است که در همین زمان با گرافیک آشنا شدم. من هیچ اطلاعاتی از این رشته نداشتم و وقتی با هنرمندان این رشته در دانشگاه آشنا شدم، از آنها الهام گرفتم و در هنر گرافیک نیز خیلی پیشرفت کردم. به طوری که لوگوی خیلی از دانشگاهها و مؤسسات از آثار من است؛ به عنوان نمونه لوگوی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد و دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان. ضمن این که در مسابقه طراحی لوگوی دانشگاه علوم پزشکی کرمان رتبه دوم را کسب کردم. در مسابقه طراحی لوگوی وزارت صنایع نیز همین رتبه را از آن خود کردم. اما در طراحی لوگوی باتریسازی نیرو به مقام اول رسیدم. در طراحی لوگو و آرم در زمان دانشجویی به پیشرفتهای قابل توجهی رسیدم. میتوان گفت از تمامی هنرها کمی درس گرفتم ولی بیشترین علاقه من در زمینه خط و مینیاتور است.
– نمایشگاهی نیز در این دو عرصه هنری برپا کردهاید؟
من در ۲۵ سال اخیر هیچ نمایشگاهی نداشتم! اما دو نمایشگاه انفرادی در حوزه خط و کاریکاتور در دوران دانشجویی داشتم. این نمایشگاهها با اصرار و حمایت رییس وقت دانشکده دندانپزشکی، مرحوم دکتر موسوی، بود چون با کارهای هنری من آشنایی داشت.
– پس در کل خیلی اهل نمایش دادن کارهای هنریتان نیستید؟
دقیقاً. من با دلم این آثار را خلق میکنم و زیاد تمایلی به هنرنمایی ندارم. جامعه هنری ایران از نظر تجاری و اقتصادی جامعه آلودهای است. هنر در ایران مثل خیلی از حوزهها راه خودش را گم کرده و با تجارت آمیخته شده است. ما در همه چیز مافیا داریم. بسیاری از هنرمندان با هنرشان سرمایهگذاری میکنند و نگاهشان به هنر، کسب ثروت است. خوشبختانه من این خصوصیت را داشتم که زندگیام را وقف دندانپزشکی کنم و حتی یک کار هنریام را برای فروش نگذارم. نمایشگاههایی که برپا کردم، فقط برای بازدید بود و معتقدم فروش آثار هنری کاملاً بیمعنیست. البته بسیاری از هنرمندان نیاز به امرار معاش دارند و مانند من دو شغله نیستند که نیاز مادی نداشته باشند. فروش کار هنری از طرف آنها قابل توجیه است ولی در بسیاری از هنرمندان این کار تبدیل به یک تجارت شده است.
– آقای دکتر، در زمینه آمیختن هنر با حرفه دندانپزشکی، از کسی الهام نگرفتید؟
هنرمندان دندانپزشک زیادند و حتی دندانپزشک کاریکاتوریست هم در ایران داریم. بسیاری از دانشجویان دندانپزشکی نیز در زمینه هنر فعالیت میکنند. اما من در این زمینه از دو نفر الهام گرفتم: دکتر مظاهری و دکتر براتی در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان. دکتر مظاهری متخصص دندانپزشکی ترمیمی و دکتر براتی متخصص اندوی دندانپزشکی بود. هر دوی این اساتید دو هنرمند بزرگ هستند که در زمینه نقاشی فعالیت میکنند. دکتر براتی با وجود تمام امکانات سمعی و بصری پیشرفته در دانشگاه، تخته سیاه و گچ را انتخاب میکرد و تمام مباحث را با نقاشی درس میداد. تخته سیاه پر از نقاشی بود و من بارها به ایشان گفتم این که یک انسان هم بتواند فکر کند، هم حرف بزند و هم تمام آنها را نقاشی کند، هنری است که هر کسی ندارد. با این حال اگر از من بپرسند یک هنرمند دندانپزشک واقعی کیست، میگویم دکتر مظاهری. بسیاری از اساتید معتقدند در سطح دندانپزشکی ایران، هر صد سال یکبار، یک نفر مثل دکتر مظاهری میتواند وجود داشته باشد. دکتر مظاهری شاگرد اول تمام دورههای خودش بود و از نظر علمی نابغه محسوب میشود. هیچ کس هنر این دو استاد را در اصفهان جز دانشجویانشان نمیشناسد و آنها هم هنر را فقط برای دل خودشان دنبال میکنند.
– از چه سالی به تهران آمدید و فعالیت دندانپزشکی را آغاز کردید؟
من اصالتاً الیگودرزی هستم و دوران کودکیام را آنجا گذراندم. طرحم را بعد از اصفهان در الیگودرز گذراندم و از سال ۷۵ در تهران ساکن شدم.
– در خانواده شما کسی مشوق ادامه فعالیتهای هنریتان بود؟
پدرم بزرگترین مشوق من در زمینه کارهای هنری بود و شاید تاثیر حرفهای او بود که من دوست ندارم کارهایم را بفروشم. او همیشه به من میگفت حتی اگر نظافتچی هم شدی، باید بهترین باشی. در هر کاری باید بهترین باشی. از چهارم دبستان شروع به خطاطی کردم، با این که نوشتههایم بسیار غیرحرفهای بود، ولی پدرم از آنها بسیار استقبال میکرد و به من انگیزه میداد. من ارتباط معنوی زیادی با پدرم داشتم. او همیشه ما را تشویق به مطالعه میکرد. به طوری که خانه ما تعداد زیادی کتاب داشت و حتی کتابخانه خانه ما از کتابخانه عمومی شهر مفصلتر بود. درهایی که پدرم به روی من و سایر خواهران و برادرانم گشود، بسیار ارزنده بود. ما در شهر کوچکی زندگی میکردیم و از فضای باز فرهنگی برخوردار نبودیم ولی همان تعداد اندک روزنامهها و مجلات آن زمان به خانه ما میآمد.
– در میان تمام خدمات دندانپزشکی، این روزها شاهد استقبال چشمگیر از خدماتی مانند لمینیت دندانها از سوی مردم هستیم. درباره مضرات این خدمات نیز اظهارنظرهای زیادی شده است. خدمات زیبایی اینچنینی در حوزه دندانپزشکی، را به عنوان یک هنرمند، چطور میبینید؟
کاربرد لمینیتها و خدمات دندانپزشکی زیبایی کاملا مشخص و تعریف شده است و در موارد خاصی توصیه میشود. ولی در ایران حتی یک صدم درصد لمینیتهایی که انجام میشود، مبنای علمی ندارد. این کار در ایران بسیار تجاری شده است.
– آیا هنرمندان و افرادی که در عرصه هنری با شما در ارتباطند، از دندانپزشک بودن شما با خبرند؟
– خیر، جالب است که خیلی از هنرمندان عرصه خط و نقاشی و کاریکاتور که با آنها ارتباط نزدیک دارم اصلاً نمیدانند که من دندانپزشکم! اسرافیل شیرچی؛ استاد هنرمند خوشنویس را میشناختم. او من را در فیسبوک شناخت و همیشه از آثاری که در این فضا میگذاشتم، استقبال میکرد و حتی در برخی نمایشگاهها با هم دیدار داشتیم. ولی ایشان هنوز نمیدانند تخصص من دندانپزشکی است. تنها در صفحه اینستاگرامم اشاره کردم که دندانپزشکم و در فضاهای دیگر به این نکته اشاره نکردم چون به نظرم این کار یک بازاریابی است!
– و حرف آخر؟
– به دندانپزشکان توصیه میکنم به معنای واقعی هنرمند باشند؛ البته نه صرفاً خطاط، نقاش یا کاریکاتوریست. هنر، بسیار فراتر از اینهاست. دندانپزشک هنرمند یعنی کسی که از کار خودش لذت ببرد چون هر دندانپزشکی خدمتش را امضا میکند و روی کارش مهر می زند.
منبع: دندانه