حسادتهای یک دندانپزشک به بیزنس دیگران!
یادداشت طنز: دکتر «کاف» را از سالهای دانشکده میشناختم. درسش را در یکی از کشورهای زیر پونز نقشه جغرافیا تمام کرده و برای تحصیلات تکمیلی و تایید مدرکش وارد دانشکده ما شده بود…
تمام پروتزهای ثابت و کامل و متحرک را از روی دست من تقلب کرد و نمره گرفت. چند بار از بخشهای درمانی به دلیل کشیدن اشتباه دندان، بلد نبودن اصول اولیه درمان، پرفورهکردن دندان مردم و رعایت نکردن اصول کنترل عفونت اخراج شد. یک بار هم یک سری کامل رادیوگرافی پری آپیکال را با فیلم پشت و رو گرفته بود که مدتها نقل محافل دانشکده بود! دکتر «کاف» در دانشکده کم پیدا و بیشتر دنبال بیزنس خودش بود! میگفت نیتش از درس خواندن مدرک تحصیلی برای بستن دهان خانواده همسرش است!
سالهای زیادی میشد از او خبری نداشتم. تا اینکه در یک میهمانی تلویزیون روشن بود و اجبارا در تماشای یکی از کانالهای ضاله بیگانه آن ور آبی، با تبلیغ مطب دندانپزشکی این دوست قدیمی که از قضای اتفاق در یکی از شمالیترین نواحی پایتخت بود مواجه شدم! چندی بعد برای بدرقه یکی از دوستان به فرودگاه رفته بودم که در جایجای فرودگاه تبلیغ این دوست عزیز قدیمی را دیدم!
مدتی بعد در یکی از شبکههای تلویزیون وطنی هم دکتر «کاف» به عنوان دندانپزشک داشت در مورد بهداشت دهان و دندان سخنرانی مفصلی برای بینندگان ارائه میکرد! (البته شک ندارم وصله رپرتاژ آگهی به سیمای ملی نمیچسبد و مدعیان دروغگوی چنین تهمتی هم در مراجع قانونی قابل پیگرد هستند!)
مدتها بعد در سفری به شهرستان با عزیزی همسفر شدم (البته در اتوبوس و نه هواپیما) که گفت برای کارهای دندانپزشکیاش به تهران مراجعه میکند و دکترش هم بهترین دندانپزشک ایران (دکتر کاف خودمان) است که در بهترین نقطه تهران هم مطب دارد و در تلویزیون هم هر از چند گاهی صحبت میکند! این عزیز همسفر ۸۰۰ کیلومتر راه را میکوبید و به پایتخت میرفت تا برایش یک تراش روکش داده شود و بعد یک هفته بعد دوباره میرفت تا مثلا پست امتحان شود!
نتیجهای که من از این قضیه گرفتم این بود که دکتر «کاف» در بیزنس خودش آدم بسیار موفقی است و بیزنسمن توانمندی است. آدمهای ناتوان و حسود امثال من همهاش میتوانند پشت سر چنین آدمهای موفقی حرفهای دروغ بزنند و خاطرات کذب از دوران دانشکده برای دیگران نقل کنند تا موفقیت چنین انسان توانمندی را تحتالشعاع قرار دهند!
منبع:دندانه