پدرخوانده/ نقدی بر انحصارگرایی بعضی از دانشگاههای مرکز
داستان زیبای پدرخوانده به نویسندگی ماریو پوزو، کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا، بازیگری به یاد ماندنی مارلون براندو و موسیقی متن بسیار زیبای نینو روتا، از آثار جاودان تاریخ سینمای جهان است که شهرت آن تعاریفی جدید در روابط قدرت و بیقانونی در دنیای امروز را به ارمغان آورده است. خود واژه پدر خوانده از ابتدای قرن بیستم واژهای آشنا نه برای امریکاییان که برای کل جهان شده است. واژهای که اشاره به قدرتی در پشت پرده و فرای قانون دارد.
خلاصه این اثر، مافیــایی است که با کسب ثروت و قدرت توانست به خرید مردان سیاست بپردازد و در ادامه وارد عرصههای جدیدی شود. تا سالهای آغاز جنگ جهانی دوم مافیا، سندیکاهای کارگری، اصناف، مراکز خرید و فروش، مسابقات اسبدوانی، اداره کلوبها و هتلها را یکی پس از دیگری به دست گرفت و در ادامه نظام پلیسی و سیاسی در برابر یک قدرت برتر قرار گرفت که دیگر نمیشود به هیچ شکلی آنرا شکست داد.
پدر خوانده که یک واژه جهانی شده است، اشاره و تلویحی است به قدرتی که مسیرهای قانونی را در رسیدن به منافع شخص یا گروهی خاص، تغییر میدهد. اگر بخواهیم با خوشبینی فاکتور «تغییر دادن در جهت منافع شخصی» را از این تعریف حذف کنیم، کسانی نقش پدر خوانده را برای جمع ایفا میکنند که اعتمادی به تواناییهای سایر افراد در زمینه مورد نظر را ندارند و با تصدیگری، خود را متولی و مرجع تغییرات در اطراف میدانند.
در حیطه تصمیم گیریهای دندانپزشکی نیز از این پدر خواندهها کم نداریم. دانشگاههای مرکز که خود را ورای معاونتهای وزارتخانهای و فعالیتهای انجمنی میداند، پر شدهاند از این پدرخواندهها. افرادی که یا لزوما در تمام بازیها باید شرکت داشته باشند یا بسان فیلمفارسیهای قبل از انقلاب، زیر میز زده و کافه را بهم خواهند ریخت. کسانی که لزوما در تمام معادلات صنفی و علمی میبایست نقش موثر داشته باشند و کمترین سهم مشارکت را برای سایر دانشگاههای کشور در نظر میگیرند.
حاصل این نوع نگرش، اعمال فشار بر معاونتهای وزارتخانهای در زمینه سیاستگزاری و تصمیمگیریهای کلان، تغییرات در خط مشی انجمنهای تخصصی، اعمال سلیقه در تعیین دبیرهای بورد تخصصی و برگزاری انتخابات انجمنهای استراتژیک در دانشکدههای خودی برای کنترل حداکثری است که شایبه اعمال نفوذ در این جریانات را، حتی در صورت غلط بودن این تصور، تقویت میکند. به طور خلاصه اینکه این گونه حضور پدرسالارانه که معمولا با عدم تحمل نقد نیز همراه است در تمامی عرصههای کلان علمی و صنفی دندانپزشکی دیده میشود. مراکزی از تصمیمگیری که کسی جرات اعتراض به عملکرد انحصارگرایانهشان را ندارد؛ چون حاصل آن حذف منتقدین خواهند بود.
البته شاید اینگونه توجیه شود که فعالیت بیشتر و حضور پررنگ این بزرگان بر اساس حس مسولیتپذیری بیشترشان است، ولی واقعیت اینگونه است که حضور انحصارگرایانه صرفا در جهت تقویت سیستم خودی و تضعیف مشارکت سایر همکاران و دانشگاهها است. بنابراین این وجود، برای تشکلهای صنفی و علمی مردمنهاد حاصلی جز از هم پاشیدگی کارگروهی و دور شدن از سیستم دموکراتیک نخواهد داشت.
مطمئنا کسی نمیخواهد منکر تاثیرگذاری دانشگاههای مادر و دانشگاههای مرکز در ارتقای وضعیت علمی و صنفی دندانپزشکی کشور باشد ولی اگر قرار باشد سایر دانشگاهها در سایه بزرگی این پدر از ارزش و اهمیتشان کاسته شود همان اتفاقی که در عرصه کلان بر سر شهرستانهای ایران زیر سنگینی سایه پایتخت افتاده است، برایشان تکرار خواهد شد.
درک این نکته که چه گروههای علمی قوی و تاثیرگزاری در بسیاری از دانشگاههای دیگر شهرها در حال فعالیت هستند، خیلی سخت نیست. اساتید و دانشگاههایی که در زیر سایه نام اساتید و اسم دانشگاههای مرکز آنچنان به چشم نمیایند. دلیل نقش کمرنگ دانشگاهیان شهرستانی در تصمیمگیریهای وزارتخانهای و تاثیرگذاری حداقلی طی سالیان اخیر را باید همین عدم درگیر کردن و بازی دادن آنان در این مباحث دانست که موجب ایجاد دلسردی و بیانگیزگی آنان شده است.
در هر صورت اگر ادعای گام برداشتن در جهت دموکراتیزه کردن نهادهای مردمی جامعه را داریم میبایست بازنگری جدی در ناهنجاری که سالیان است به عنوان هنجار و سرنوشت محتوم انجمنها و حرکات صنفی جمعی پذیرفته شده است، بکنیم.
پینوشت: اگر پس از انتشار این مقاله و این نقد، دیگر نوشتهای و اثری از من ندیدید، بدانید که «گامبینو» مرا در قفس شیرهای گرسنهاش انداخته است ولی شما موظفید که دست از سر این پدر خواندهها برندارید…
منبع:دندانه