داستان پدر مارک زاکربرگ؛ دندانپزشکی که عاشق تکنولوژی است
ناتانیل پاپر- لسآنجلس تایمز: ادوارد زاکربرگ آیفونش را از جیب شلوار لی که به پا دارد، بیرون میکشد و روی دکمه آبی و معروف فیسبوک میزند. خیلی دوست دارد آخرین تلاشش را برای تبلیغ مطب دندانپزشکی که در حومه شهر دارد، نشان دهد. او که به «دکتر زِد بیدرد» معروف است، به ۱۰ بیمار اولی که روی فیسبوک به دوستانشان بگویند برای درمان به مطب او آمدهاند، کیت بلیچینگ رایگان هدیه میدهد.
روی میز پذیرش هم یک استیکر آبی رنگ، بیماران را تشویق میکند که «ما را روی فیسبوک لایک کنید». تلاشهای او جواب داده و مطب دندانپزشکیاش تعداد قابل توجهی «دنبالکننده» در فیسبوک دارد.
برای آشنایی این دندانپزشک ۶۴ ساله با شبکههای اجتماعی، یک توضیح ساده وجود دارد. این مرد کم موی ریشو، پدر مارک زاکربرگ است، بنیانگذار فیسبوک. اما این داستان یک پسربچه نابغه نیست که کمک کرده، پدرش در شبکههای اجتماعی حساب کاربری درست کند. خیلی قبل از این که مارک میلیاردر شود و از روی زندگیاش فیلم معروفی به نام «شبکه اجتماعی» بسازند، پدرش در همان مطب کوچک خود، آینده دیجیتال را در آغوش گرفته بود.
زاکربرگ بزرگ اولین بار سال ۱۹۸۴ برای دفترش کامپیوتر خرید، یعنی همان سالی که مارک به دنیا آمد، یک «آی بی ام» مدل «ایکس تی» که حافظه آن یک بیست و پنج هزارم حافظه کامپیوترهای معمولی امروزی بود. او اولین درسهای برنامهنویسی را با «آتاری ۸۰۰» خانواده به پسرش یاد داد و حواسش بود که هر ۴ فرزندش یک کامپیوتر داشته باشند. خودش میگوید: «کلمه کلیدی در این جا، بصیرت است. همه ما در معرض خیلی از چیزها هستیم، ولی چند نفر میتوانند ببینند که دنیا به کدام سمت میرود؟»
نوآوری
مطب دکتر ادوارد زاکربرگ در نگاه اول اصلا به معبدی برای نوآوری شبیه نیست. او در ساختمانی متوسطالحال در «دابز فری» کار و زندگی میکند که ۴۵ دقیقه با شمال شهر نیویورک فاصله دارد. سقف مطب کوتاه و کاشی کاری شده و صدای وزوز موسیقی ملایم و اخبار ترافیک در راهروها شنیده میشود؛ اما در ۳ اتاق معاینه، بیماران میتوانند روی تلویزیونهای مدرن، شبکههای تلویزیونی اینترنتی را تماشا کنند یا با آیپادهای مطب، موسیقی گوش دهند. کسانی که به ایمپلنت نیاز دارند، زیاد منتظر نمیمانند. زاکربرگ با امکانات مجهزی که دارد، در عرض چند دقیقه، دندانهای شکسته را اسکن میکند و به سرعت یک دندان نو میسازد: «بخشی از استعداد کاری من در این است که من آدم اهل تکنولوژی هستم.»
رزا کاوالوتزی که بیش از دو دهه دستیار او بوده، این را خوب میداند و شاهد بوده که در طول این سالها چه پیشرفتهایی کردهاند؛ برای نمونه، در یک مقطع اسکنر خریدند تا میل زاکربرگ برای داشتن یک مطب بدون استفاده از کاغذ را برآورده کنند. او سپس ناچار شد دفتر ثبت وقت برای بیماران را کنار بگذارد، چون این کار را کامپیوتری کرده بودند. خانم کاوالوتزی نیمه شوخی، نیمه جدی میگوید: «اشکم درآمد.» زاکربرگ هم میگوید:«من او را از عصر دایناسورها بیرون کشیدم.»
کارن، همسر زاکربرگ بزرگ و مادر مارک، بخشی از این ماجرا بوده است. او در طبقه پایین به کارهای مطب کمک میکرد و در طبقه بالا به بزرگ کردن بچهها میرسید؛ تا این که چند سال پیش، قید کار در مطب را زد. حالا کلینیک آنها حدود ۳ هزار بیمار دارد.
فرزندان
مارک تنها فرزند زاکربرگ نیست که علاقه پدرش در دنیای کامپیوتر را دنیال کرده است. آریله، کوچکترین دختر او، کامپیوتر خوانده و سایت کلینیک را طراحی کرده است. رندی، بزرگ ترین دختر، مدیر بازاریابی فیسبوک بود و دونا، دختر وسطی، اگرچه رشته دانشگاهی دیگری را تا مدارج بالا دنبال کرد، اما با یک خوره کامپیوتر ازدواج کرده است. همسر او هری اشمیت است که خرج درس خواندنش را با طراحی یک اپلیکیشن ترجمه لاتین برای آیفون درآورد. البته وقتی زاکربرگ بزرگ به کمک نیاز دارد، نه به مارک که به هری زنگ میزند: «مارک هیچ وقت آدم تعمیراتی نبود. هری میتواند کارهای زیادی بکند که مارک از عهدهشان برنمیآید.»
زاکربرگ دندانپزشک، کامنتهایی که مردم درباره مارک روی فیسبوک کلینیک میگذارند را نادیده میگیرد. وقتی رودررو هم از او درباره مارک میپرسید، آشکارا معذب میشود. البته مارک هم موقع حرف زدن درباره پدرش همین قدر محتاط است. با این که زاکربرگ بزرگ زیاد درباره فرزند مشهورش حرف نمیزند، به سرعت از او دفاع میکند. برای نمونه، از دیوید فینچر به خاطر تصویری که از پسرش در فیلم «شبکه اجتماعی» نشان داد، انتقاد میکند و تصویر مارک به عنوان یک آدم مغرور که حاضر است از پشت خنجر بزند را «نادرست» و «نگران کننده» میداند.
اما ساخته شدن فیسبوک یک مساله جدی هم برای زاکربرگ بزرگ ایجاد کرده است. او باید وقت زیادی بگذارد و به سوالات بیماران درباره مارک و شرکتش جواب دهد: «به گمانم بخشی از هویتم را از دست دادهام. من همیشه یک دندانپزشک بودهام، و حالا شدهام بابای آن یارو فیسبوکیه.» این را با کمی اندوه میگوید، اما دوباره سرحال میآید: «میدانی، من هنوز همان دندانپزشک هستم.»
پیشنهاد جالب پدر دندانپزشک به مارک زاکربرگ
مارک زاکربرگ پایه فیسبوک را در خوابگاه دانشگاه هاروارد گذاشت و بعد از مدتی یکی از بزرگترین کسب و کارهای تاریخ را راه انداخت؛ اما حتی قبل از این که به دانشگاه برود، پدرش به او یک جایگزین را پیشنهاد کرده بود: صاحب یک شعبه مکدونالد شود.
رندی زاکربرگ، خواهر مارک، در مصاحبه با «سی ان ان» درباره عادت پدرش حرف زد که قبل از دانشگاه به هرکدام از فرزندانش یک پیشنهاد میداده است: «پدرم قبل از این که هرکدام از ما به کالج برویم، به ما این گزینه را پیشنهاد میکرد که یا به کالج برویم یا در یک کسب و کار سرمایهگذاری کنیم و ادارهاش را برعهده بگیریم.» البته مارک دانشگاه را انتخاب کرد… و بعد هم آن را رها کرد.
رندی میگوید: «فکر میکنم والدینم پیش خودشان گفتهاند: خب، اگر دنبال کسب و کار بودی، احتمالا باید پول را میگرفتی و یک شعبه مکدونالد میزدی…» وقتی مارک زاکربرگ کالج را در ۲۰۰۲ شروع کرد، هیچکس پیش بینی نمیکرد که دوره حضورش در هاروارد از او یک میلیاردر بسازد.
منبع:دندانه