کار گروهی در دندانپزشکی؛ واقعیت یا رویا
دکتر مهدی کدخدازاده*
دانشجو که بودیم در برخی کتابها با این اصطلاح مواجه میشدیم تحت عنوان «کار گروهی» یا همان «Team Work». خیلی از استادان هم بر این موضوع اصرار داشتند و هنوز هم گاهی برخی از ایشان را در سخنرانیها و کنگرهها میبینیم که با اسلایدهای زیبا و نصایح دلنشین بر این موضوع (کار گروهی) اصرار دارند؛ اما چه سود که «چون به مطب! میروند آن کار دیگر میکنند». واعظان کین جلوه در…!
ارتودونتیستی که GBR کار میکند و جراحی ایمپلنت و روکش، پریودونتیستی که اندو میکند و بیلدآپ! پروتزیستی که خود به تنهایی طرح درمان میدهد و هیچ جراحی را قبول ندارد و… به جمعهای علمی که میرسیم چون متخصص هستند میگویند: چه وضعی شده، دندانپزشکان همه کارها را خودشان میکنند، چرا مشاوره نمیکنند، چرا ارجاع نمیدهند؟ البته جای سوال دارد که آیا همه کارهای دندانپزشکی را در هر سطحی که باشد یک دندانپزشک میتواند به انجام برساند؟ آن هم در جایی که در پی آنند تا عدالت را با اعزام متخصصان مختلف علوم دندانپزشکی به نواحی مختلف معنا دهند؟ پس این همه ایشان زحمت میکشند، تلاش میکنند تا تعداد متخصصان را ارتقا دهند، فکر میکنید فقط به خاطر آمار آنهاست و فقط جنبه گزارش کار دارد؟
سخت در اشتباهید! دوستان فقط به فکر نظام سلامت و ارتقای کیفیت هستند! چه کسی مقصر است؛ البته مشخص است که همیشه دیگری. به قول بزرگی: وقتی هیچ کس مقصر نیست پس همه مقصرند! به نظر شما نظام ارجاع و کار گروهی نیاز است؟ معلوم است که نه!! بهتر است تمامی متخصصان ایمپلنت هم بگذارند تا درآمد بیشتری کسب کنند و از قافله «شاسی بلند» سوارها عقب نمانند. مولانا اگر بود باید در مورد این بیت خود تجدیدنظر میکرد: کوزه چشم حریصان پر نشد… تا صدف قانع نشد.
کاش به حرفها و گفتهها و دانستههای خود ایمان داشتیم و آنها را باور میکردیم. (البته به شما برنخورد!) کاش به یکدیگر اطمینان میکردیم. کاش اخلاق حرفهای را باور میکردیم و عمل میکردیم، چرا که فرمود: قومی که گشت فاقد اخلاق مردنی است. کاش مردم هر چه خیلی میشدند… بازهم مجنون لیلی میشدند. گاهی به حرفهایی فکر میکنم که از استادانی شنیدهام (البته گاه هنوز هم میشنوم!) که خود ایشان به آنها عمل نمیکنند! میترسم من هم همان گونه شده باشم یا آن گونه شوم!
به قول مرحوم پناهی: کلاغی در ذهن من است/ پاره سنگی در دستم/ از خودم میترسم.
خیلیها را دیدهایم که حرفهای قشنگی زدهاند و خود عمل نکردهاند. دیگران را به ساده زیستی دعوت کردهاند و حدیث خواندهاند و خود طریق دیگری را پیمودهاند. البته بدیهی است که آنان توجیههای قابل قبولی (از ظن خود) دارند. «افمن کان مومنا کمن کان فاسقا» شاید باید سر خود گرفت و گذشت! زیاده گویی هم بد است، کار دست آدمها میدهد. پس بگذار تا دوباره برایت بنویسم: بیتو! حال همه ما خوب است اما تو باور مکن!
منبع: فصلنامه انجمن پرودنتولوژی ایران/ پاییز ۹۲
* دانشیار دانشگاه شهید بهشتی، متخصص پریودونتولوژی
منبع:دندانه