دندانپزشک فلافلی و دندانپزشک رستوراندار
خاطرات یک دندانپزشک واقعی: ۲۴
در این مملکت میتوان به دو روش دندانپزشکی کرد؛ یکی روش فلافلی و دومی روش رستوران اعیانی.
در روش فلافلی شما به عنوان یک دندانپزشک درمانهای ارزان را به صورت عمده عرضه میکنید. مثلاً یک همکلاسی دوران دانشگاه دارم که در یکی از محلات پایین شهر مطب دارد. مطبش از آن مطبهاست که راهپلهای شبیه پلههای قلعه الموت دارد. تاریک و مخوف است و داخل مطبش هم صندلیهای پلاستیکی را ردیف در سالن انتظار چیده است. بیماران وقت نمیگیرند و به ترتیب حضور تا شب کارشان انجام میشود. از راهپلههای مطب تا جدولهای پیادهرو مراجعین دندانپزشکی صف کشیدهاند و منتظر نوبتشان هستند. این دوست گرامی دستش به اصطلاح تند است. آنقدر تند که در یک ربع دندان مولر را اندو و بیلدآپ میکند. اگر در مورد ایزولاسیون یا اصولی و بهداشتی کارکردن این همکار شبههای به ذهنتان میرسد باید عرض کنم که خیر، این آدم آنقدر دستش تند است که حتی میکروبها هم غافلگیر میشوند و تا بخواهندتصمیم بگیرند که عفونت ایجاد کنند، درمان دندان تمام شده است. بزاق و اینها در حفره دسترسی هم نمک کار است و اصلاً میتواند نقش لوبریکنت را برای فایلهای اندو ایفا کند و عمر آنها افزایش دهد. در حفره جراحی هم بزاق نقش میکروبکش را دارد(ندیدهاید گربهها زخمهایشان را لیس میزنند؟) تازه بزاق من و شما نیست که، بزاق خود بیمار است! همان آب دهانی است که قورت میدهد. اگر قرار بود اثر بدی داشته باشد تا الان بیمار را نفله کرده بود!
بیماران این همکار بسیار از درمانها راضی هستند. وقتی بعد از مدتی با ترمیمهای ریخته، دندانهای ضایعهدار یا کشیدنی شده به من مراجعه میکنند، کلی برای دکتر قبلیشان دعا میکنند و میگویند پول بنز که ندادهبودیم؛ پیکان همین قدر راه میرود. تازه خدا پدرش را بیامرزد که کارمان را زود راه انداخت. این دندانها بیشتر از پولی که دادیم برایمان کار کرده است.
وقتی برای این بیماران وقت میگذاری و اندویی را در دو جلسه یک ساعته به صورت ایدهآل تحویلشان میدهی، موقع رفتن میگویند که دکتر چه قدر فسفس کردی، دکتر قبلی یک ربعه در یک جلسه کار را تمام کرد، مگر آپولو هوا میکردی! تازه ارزانتر از شما هم میگرفت!
اما روش دوم دندانپزشکی این است که بیماران لاکچری داشته باشی و اعیانی طبابت کنی. لازمه این کار داشتن یک مطب بالای شهر و لازمه مطب داشتن بالا شهر از اول داشتن یک بابای اعلاتر و مرغوبتر از نظر مال و منال و ساپورت مالی است. در این مطب لاکچری شما تعداد زیادی همکار و منشی را با آگهی نیاز به منشی با روابط عمومی خیلی خیلی بالا به استخدام درمیآورید. برای هر یک از این پرسنل وظیفهای تعریف میشود. یکی موقع ورود مریض لبخند میزند و با صدای بلند خوشامد میگوید. یکی کت و کیف بیمار را میگیرد، یکی او را راهنمایی کرده و آن یکی برای او آبمیوه میآورد. یکی بادش میزند و یکی در بین راه اتاق انتظار تا معاینه برای بیمار لطیفه تعریف میکند تا حوصلهاش سر نرود. مطب شما باید مجهز به پلیاستیشن، تلویزیون کابلی، بستنیساز و صندلی ماساژ باشد. برای این بیماران بهمحض ورود بدون سلام و احوالپرسی لمینیت با رنگ اکسترا بلیچ سه تا سه بالا و پایین را در نظر بگیرید و همان جلسه اول تمام هزینه را دریافت کنید.
یونیت شما برای این بیماران بهتر است مجهز به گرمکن صندلی باشد. شما هم در حین درمان بهتر است انگلیسی یا فرانسه صحبت کنید و اگر بلد نیستید میتوانید با گویش لری یا مازنی، همهٔ «ر» ها را «غ» بگویید که بسیار شبیه فغانسه از آب درمیآید! این بیماران را میتوانید به دلار شارژ کنید و ادعا کنید چون همهٔ مواد و ابزار خود را مستقیم از شیطان بزرگ به دلار تهیه میکنید، مجبورید به دلار پول بگیرید! البته دلارهای بیماران را به ارزش ارز مبادلهای و نه آزاد حساب کنید! برای یک ترمیم ساده پول خون بابای بیمار را میگیرید… چرا نگیرید، میشود و میتوانید! اگر از این بیماران تعرفه را بگیرید احساس میکنند که کار شما خوب نیست و کاسهای زیر نیمکاسه است. پولدارها دوست دارند برای درمان خود پول بیشتری خرج کنند تا حس بهتری پیدا کنند. شما به عنوان یک دندانپزشک فداکار در یک مطب لاکچری این حس خوب را موظفید به آنها منتقل کنید!
روش سومی هم برای دندانپزشکی مابین این دوتا روش وجود دارد که روش دندانپزشک ساده و بیحاشیهای مثل اینجانب است. در این روش شما در موقع پول گرفتن، مانند گروه اول و چه بسا هزینه کمتر از بیمار میگیرید؛ اما از شما انتظار میرود که خدماتی مانند گروه دوم و بسا بیشتر به بیمارانتان ارائه کنید. این مکتب را مکتب دندانپزشکان ساده و مفلوک میگویند. همهٔ ما به عنوان دندانپزشک مختاریم که انتخاب کنیم که به روش فلافلی یا رستوران اعیانی طبابت میکنیم؛ اما بعضیها هم ممکن است به سبک جگرکیهای کنار خیابان، همیشه جگرشان از جبر مالی روزگار پر از خون باشد و روی آتش روزگار وانفسا جلز و ولز کنند و چون مرغ سحر همیشه از قسط و قرض و هزینهها ناله سر کنند!
منبع:دندانه