آموزش دندانپزشکی در ایران و چرایی تدوین کتب مرجع ملی
از زمان تصمیم دبیرخانه شورای آموزش دندانپزشکی و تخصصی وزارت بهداشت برای تدوین کتب مرجع ملی اساتید دانشگاهی و کارشناسان حوزه دندانپزشکی در موافقت یا مخالفت با این تصمیم سخن گفتند که برخی از آنها در سایت دندانه نیز منتشر شده است.
آنچه میخوانید روایت کوتاهی است از چرایی تدوین کتب ملی مرجع دندانپزشکی است، به قلم یکی از اساتید باسابقه هیاتعلمی و دستاندرکار تدوین کتابهای ملی مرجع که تمایلی به انتشار نامشان نداشتند.
پرده اول:
بیماری از یکی از کشورهای آسیای میانه دارم. از لقی دندانها و بوی دهان شکایت دارد. معاینهاش که میکنم، شش دانگ بیماری پریودنتال دارد. اما یک چیز عجیب دیگر هم هست! تمام عمق وستیبول در دهان این زن بیچاره پر است از زخمهایی عجیب! علت را که میپرسم میگوید جای آمپول است! بعد از کلی پرس و جو از بیمار و جوانی که همراه وی است میفهمم که برخی از دندانپزشکانِ آن ولایت برای درمان بیماریهای پریودنتال از تزریق مخلوطی از جنتامایسین و ویتامین ث در عمق وستیبول و بعضاً بافتهای لثهای استفاده میکنند! چند سال بعد وقتی گذرم به آن ولایت میافتد و شرح این قصه را به دانشگاهیان آنجا میگویم، چنین پاسخ میشنوم که تعدادی از مدرسین و متخصصین آنجا بر این عقیده هستند و شاگردان آنها نیز چنین میکنند. میپرسم، آیا این روش درمانی براساس شواهد و یا گایدلاین ملی یا بین المللی و شناخته شدهٔ خاصی میباشد؟ نگاه استفهام آمیزش حاکی از این است که حرفم را متوجه نیست و من باید دنبال کار خودم بروم.
پرده دوم:
صبح روز شنبه است از اوایل ماهِ مهر. در این بیست هفت سالی که وارد خدمت دانشگاهی شدهام همیشه شنبهها برایم شلوغترین و بهترین روز بوده است. وارد بخش که میشوم، بعد از احوالپرسی با مسئول پذیرش بیماران متوجه جوانی درشت هیکل و قد بلند میشوم که سلام میدهد. پیداست که تازه وارد است، اما مؤدب. میپرسم قبلاً ندیدهام تورا! میفهمم که دانشجوى تکمیلی از یکی از کشورهای همجوار است.
«گفتهاند باید تعدادی واحد در اینجا بگذرانم تا مدرکم مورد تایید قرار بگیرد. الان هم در این بخش براى گذراندن واحد هستم»، این را گفت و دور شد.
باز هم صبح شنبه است، از اوایل آذر ماه. وارد بخش میشوم، دوباره همان دانشجوی تکمیلی است. میگوید: میشود اینجا را امضا کنید؟ برگ تسویه حساب است!
وقتی نگاه متعجب مرا میبیند، خودش به زبان میاید: اینجا در این دانشگاه خیلی سخت است. باید بیاییم بخش، باید بیاییم سرکلاس، باید مریض ببینیم، اصلاً باید اینجا خانه اجاره کنیم و هزار کار دیگر… اما فلان دانشگاه اصلاً اینجوری نیست. اصلاً هنوز بخش و بیمار ندارد… آنجا بهتر است. از درمانگاههای شهر گواهی میبریم و تمام میشود.
پرده سوم:
در جلسهای با یکی از اساتید دانشگاه تورنتو نشستهام. میپرسد: شما چند دانشکده دندانپزشکی دارید؟ جواب میدهم: اگر اشتباه نکنم، شصت وشش تا! فکر میکند سوالش را متوجه نشدهام، دوباره میپرسد: منظورم دانشکده دندانپزشکی است، نه دانشجو. وقتی متوجه میشود که عدد ۶۶ برای تعداد دانشکدههای دندانپزشکی است با تعجب مضاعفی میپرسد چرا اینکار را با خودتان کردهاید؟ مقوله سلامت چیزی نیست که بتوان ار آن بسادگی گذشت و دندانپزشکی یکی از رشتههایی است که مستقیماً با آن سروکار دارد. میگوید ما در اینجا با اینکه هشت برابر شما وسعت داریم اما فقط ٨ دانشگاه مجاز به گرفتن دانشجوی دندانپزشکی هستند. تازه از بین این ٨ دانشگاه و دانشکده دندانپزشکی فقط یکی از آنها مجوز تربیت رزیدنت در تمام رشتهها را دارد. بقیه فقط در تعدادی از رشتهها «اعتبار بخشی» شدهاند و بعضی هم فقط دوره عمومی دارند. راستی تعداد مقالات و برون دادهای علمی دندانپزشکی شما باید زیاد باشد، اینطور نیست؟ من ماندهام که چه جوابی برای کسی که روبروی من نشسته است و اچ ایندکسَش بالای ۳۰ است باید بدهم؟ (اهل فن میدانند که منظورم از گفتن این عدد، اشاره به چه ناگفتنیهایی است)
و سخن آخر اینکه
بیست و هفت سال پیش به خدمت جامعه دانشگاهی دندانپزشکی درآمدم. در آن روزگار تعداد دانشکدههای دندانپزشکی کشور از عدد انگشتان یک دست فراتر نمیرفت. در آن روزگار مقولهای بنام «اعتبار بخشی» و رعایت حداقلهای آموزشی چندان دشوار نبود. اما امروز که نظام آموزش دندانپزشکی کشور میراث دارِ «کمیت زدگی» بیمارگونهٔ فعلی میباشد، رعایت حداقلهای آموزشی در گستره فعلی مستلزم سیاستگذاری هوشمندانه ایست. در این میان تدوین حداقلهای «محتوا»ی آموزشی (content) یکی از چالشبرانگیزترین موضوعات است. موضوعی که با ورود هوشیارانه دبیرخانه شورای آموزشی و تخصصی دندانپزشکی کشور برای تدوین محتوای یکسان برای تمام دانشکدههای کشور، به بهترین نحو در حال اجرا میباشد. یقیناْ تدوین کتابهای مرجع ملی در چهارده جلد و در تمام رشتههای تخصصی؛ آن هم با مشارکت بیش از ۵۰۰نفر از اعضای هیات علمی دانشگاههای کشور؛ کاری سُترگ و «حماسهگون» در عرصه آموزش دندان پزشکی کشور محسوب میشود. حماسهای که تلؤلوی آن برچشمهای برخی زر اندوزان این عرصه بس آزار دهنده است.
منبع:دندانه