لذت دنیا زن و دندان بود…
ترجیعبند شعر «زن و دندان» را بسیاری از ما شنیدهایم و حتی به عنوان ضربالمثل به کار میبریم.
«زن و دندان» یکی از سرودههای معروف سید اشرفالدین قزوینی (یا حسینی یا گیلانی) (۱۲۸۷ ق. قزوین – ۱۳۵۲ ق. تهران یا ۱۳۱۳ خ.) شاعر، نویسنده و مدیر روزنامه نسیم شمال از روزنامههای دوره مشروطیت ایران بود. وی در شعر «نسیم شمال» تخلص میکرده است.
زبان شعری نسیم شمال، زبانی سخت طنزآمیز بود. او با این زبان که سخت مورد توجه و استقبال عامه مردم است، به موشکافی مشکلات و مسائل اجتماعی میپرداخت.
زن و دندان
زن بود واجب برای زندگی
روشن از زن شد سرای زندگی
حق نهاد از وی بنای زندگی
هست دندان آسیای زندگی
لذت دنیا زن و دندان بود
بیزن و دندان جهان زندان بود
همدم آدم در این عالم زنست
براساس زندگی محرم زنست
حاصل نسل بنی آدم زنست
مرد را همخوابه و همدم زنست
لذت دنیا زن و دندان بود
بیزن و دندان جهان زندان بود
چون خدا تاسیس این دنیا نمود
آشکارا آدم و حوا نمود
خلق را بهر زن شیدا نمود
هرکه جفت خویش را پیدا نمود
لذت دنیا زن و دندان بود
بیزن و دندان جهان زندان بود
میشود زن باعث طول حیات
زن بود شیرینتر از قند و نبات
در کلام الله خدا از مهجزات
کرد تعریف از (نساء ممومنات)
لذت دنیا زن و دندان بود
بیزن و دندان جهان زندان بود
زن ببر تا دولتت افزون شود
زن ببر تا طالعت میمون شود
هر خیالی از سرت بیرون شود
صد چه لیلی از غمت مجنون شود
لذت دنیا زن و دندان بود
بیزن و دندان جهان زندان بود
بهر خود برپا بساط سور کن
از عروس خویش را مسرور کن
خانه خود را ز زن مهرور کن
چشم شیطان لعین را کور کن
لذت دنیا زن و دندان بود
بیزن و دندان جهان زندان بود
منبع:دندانه