زیستن در ملاس!
پیشگفتار پرونده «شکر» در شماره ۲۹ ماهنامه نگین دندانپزشکی
افتتاح کارخانههای قند در دوران پهلوی اول، از سوی تاریخنگاران، بهعنوان اولین گامهای توسعه صنعتی فرض میشود. قند سفید تا دو دهه پیش از افتتاح این کارخانهها کالایی لوکس بهحساب میآمد و به صورت عمده از روسیه وارد میشد. طرفه اینجاست که اولین جرقههای انقلاب مشروطیت هم ارتباطی به افزایش قیمت قند داشت و چوب و فلکی که یکی از تجار محتشم بازار از حاکم تهران دستخوش گرفت. شکر سفید حدوداً ۱۰۰ سال است که از کالایی لوکس و بر سر سفره اعیان و اشراف بدل به کالایی اجتماعی شده و به صورت گسترده و اجتماعی در ایران مصرف میشود. میزان تولید و البته واردات آن در تمامی سالهایی که آمارگیریهای نسبتاً دقیق صورت گرفته افزایشی بوده، هر چند که افت و خیزهای مقطعی نیز داشته است. در ۱۷ ساله اخیر اولین جهش در واردات و مصرف در اولین سال دولت احمدینژاد رخ داد و میتوان حدس زد که جایزه دولت اصولگرا به یکی از پشتیبانانش بوده است. این نمودار نشان میدهد که مصرف سرانه شکر در ایران تابع روند معروف جهش قورباغه روی سطح شیبدار است! (نمودار ۱ برگرفته از سایت رسمی گمرک ایران)
اگر روزگاری نهچندان دور تعارف قند در هنگام صرف چای، نشان بخشندگی و بزرگی بود، در حال حاضر کاستن از مصرف شکر بدل به جدالی طاقتفرسا برای کسانی شده که رژیم غذایی دارند و یا از بیماریهای متابولیک رنج میبرند. امروزه قند را تقریباً میتوان در اکثر غذاها یافت. نان همبرگر مملو از قند است؛ آبمیوههای صنعتی سرشار از ساکاروز و حتی سس گوجهفرنگی نیز غنی شده از قند است. شیرینی، شکلات، بستنی، بیسکویت، مربا و دیگر موارد مشابه که خود حکایت غمانگیز دیگری است. در هر بقالی حتی در دورافتادهترین مناطق ایران ارزانترین اقلام، غذاهایی است که قند بالایی دارند. پیشبینی میشود تا یک دهه دیگر نیمی از ایرانیان بزرگسال به بیماری دیابت نوع دو مبتلا شوند و میتوان حدس زد که بسیاری از آنان نیز از آن بیخبرند تا عوارض بیماری به مرحله بازگشتناپذیری برسد.
تأثیر مصرف شکر بر بیماریهای متابولیک (چون دیابت) معلوم است و پنهانکاری علمی که در رابطه با تأثیر منفی قند بر بیماریهای عروقی- قلبی، کمکم در حال آشکار شدن است. رشوههای مؤدبانه (gentlemen agreement) که شرکتهای نوشابهسازی به متخصصان تغذیه دادهاند تا به جای تأکید بر شکر، بر مضرات چربی متمرکز شوند، یکی از حکایتهای شرمآور تحقیقات پزشکی در جهان است. این شرکتها علاوه بر منحرف کردن سمت و سوی تحقیقات علمی با لابیهای سنگین و گسترده توانستهاند از سیاستگذاری و محدودیتهای قانونی نیز تا حد ممکن بگریزند و یا با تبلیغات جذاب، حساسیتهای افکار عمومی را کم کنند تا سطح تقاضا پایین نیاید.
حکایت دندانپزشکی و میزان پوسیدگی در این ملک اما روایتی تلخ است. آموزش دندانپزشکی در ایران به طور کل معطوف به درمان است و حتی در میان اساتید برخی رشتهها و دندانپزشکان عمومی در رابطه با آموزش ناکافی در زمینه درمانهای سودآور (ارتودنسی و ایمپلنت) اختلافات زیادی وجود دارد. تعداد دانشکدههای دندانپزشکی و میزان فارغالتحصیلان این رشته با میزان پوسیدگی دندان شهروندان رابطهای مستقیم دارد. به این معنا که شاخص DMF از ۵.۱ در طی ده سال گذشته به ۵.۷ رسیده و تعداد دانشکدههای دندانپزشکی نیز به رقم تعجبآور ۵۹ دانشکده فعال رسیده است. در حوزه درمان نیز بیشترین پرداختی از جیب (تا نود درصد) مربوط به حوزه دندانپزشکی است و فرودستان جامعه تقریباً از درمانهای دندانپزشکی محروماند.
برنامههای اجتماعی وزارت بهداشت نیز در ۱۵ سال گذشته، عموماً مقطعی و گذرا بودهاند و هیچیک کم کردن سهم شکر را در تغذیه شهروندان و یا کودکان دنبال نکردهاند. گویی میتوان با فلورایدتراپیهای شتابزده در مدارس، فیشورسیلانتهای ناقص و تربیت بهداشتکاران درمانگرا در برابر موج مصرف شکر ایستاد و شاخصهای پوسیدگی را تغییر داد!
پیشگیری و تغییر رفتار که همواره ارزانترین راه و مؤثرترین روش در برابر بیماریهای مزمن به حساب میآید، در وزارت بهداشت امری فراموش شده است. هیچ تلاشی برای نظاممند کردن تغذیه حتی در سطح مدارس و یا بیمارستانهای دولتی و دانشگاههای علوم پزشکی انجام نگرفته است و دورنمایی برای این کار وجود ندارد. عدم حضور وزیر بهداشت در مناسبتهای مختلف دندانپزشکی نیز نشان از این دارد که تیم گرداننده وزارت بهداشت به امور دندانپزشکی اولویت چندانی نمیدهند…
چندی پیش جمعی از دندانپزشکان (که برخی از آنان در هیأت تحریریه نشریه نگین دندانپزشکی هم حضور دارند) نامهای سرگشاده به وزیر بهداشتنوشتند و راهکارهایی را برای مداخلههای همگانی در زمینه دندانپزشکی پیشنهاد دادند. در رأس این پیشنهادها برنامههایی برای کاهش مصرف شکر در سطح جامعه و به خصوص برای کودکان و نوجوانان وجود داشت. تغییر و بازآرایی واحدهای تولید مواد غذایی قندی، کاهش منسجم و نظاممند توزیع این مواد در سطح جامعه با کمک راهکارهای مالیاتی و انضباطی و ممنوعیت تبلیغ مستقیم و غیرمستقیم این مواد در رسانههای جمعی پیشنهادهایی بود که این دندانپزشکان به وزارت بهداشت دادند. طبق روال عمومی وزارت بهداشت، این نامه با سکوت و بیاعتنایی مسئولان مواجه شد، البته امضاکنندگان نیز توقع پاسخ نداشته و به تغییر در سیاستهای کلان راضی بودند. با این حال و با ادامه بیتوجهی وزارت بهداشت به این پیشنهادها و در راستای عمل به سوگندی که دندانپزشکان برای حفظ و تأمین سلامت دهان و دندان مردم یاد کردهاند، به نظر میرسد که حرکت را باید از پایین و جامعه مدنی آغاز کرد.
ویژهنامه پیش رو بخشی از این تلاش است برای مطرح کردن موضوع شکر در دندانپزشکی؛ که امید داریم با پیگیری و همراهی جامعه فرهیخته دندانپزشکی کشور به تغییرات عملی در سطح سیاستگذاری منتهی شود. حق این است که زمان را باید دریافت که جاودانه نیستیم و در برابر آن پاسخگوییم!l
منبع: دندانه