تجهیزات دندانپزشکی تاج الدین
0 محصولات نمایش سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

گفتگو با دکتر مهدی کدخدازاده، جوان‌ترین استاد تمام دانشگاه‌های علوم‌پزشکی کشور

گفتگو با دکتر مهدی کدخدازاده، جوان‌ترین استاد تمام دانشگاه‌های علوم‌پزشکی کشور

 

دندان‌پزشک، متخصص پریودنتولوژی، پژوهشگر، شاعر، معاون فرهنگی دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و حالا جوان‌ترین استاد تمام در میان اعضای هیات‌علمی دانشگاه‌های علوم‌پزشکی کشور با کمتر از چهل سال سن. این عناوین خلاصه‌ای از بیوگرافی دکتر مهدی کدخدازاده است؛ یکی از شناخته شده‌ترین دانشمندان حوزه دندان‌پزشکی کشور با بیش از هفتاد مقاله در ژورنال‌های معتبر دندان‌پزشکی که مرداد ماه ۹۷ به درجه استاد تمام ارتقاء یافت. دریافت درجه استادی بهانه‌ای شد تا به گفتگو با مدیر جوان معاونت دانشجویی فرهنگی دانشگاه علوم‌پزشکی شهید بهشتی بنشینیم تا از دغدغه‌ها و چالش‌هایش بپرسیم و راهی که تا رسیدن به این درجه افتخارآمیز پیموده است.

– آقای دکتر کدخدازاده! شما در سن کمتر از چهل سال به درجه استادی ارتقاء پیدا کردید؛ چه طور در این سن به این درجه نائل شدید؟
البته مدتی این مثنوی تاخیر شد! و بنا بود دو سال پیش این اتفاق بیفتد که محقق نشد و بماند.
من بعد از فارغ‌التحصیلی برای گذراندن طرح دوره تخصص به همدان رفتم و بیشتر تمرکزم را بر روی طرح درس، مباحث آموزشی و راه‌اندازی بخش ایمپلنت و مقداری هم در حوزه پژوهش گذاشتم. البته سابقه کارهای پژوهشی من بیشتر به دوره دانشجویی‌ام بازمی‌گردد؛ چرا که در آن دوره کورس‌های روش تحقیق را گذرانده بودم و در این زمینه تدریس هم می‌کردم. این علاقه‌مندی به امور پژوهشی در دوران دانشجویی‌ام تا حدودی شدت گرفت، اما چون در دوره رزیدنتی حجم درس و فعالیت‌های عملی‌ام بالا بود نتوانستم خیلی در این زمینه کار کنم. بعد از گذراندن طرح، برای تدریس به دانشگاه شهید بهشتی آمدم و از آنجا که سال‌های اول در کنار تدریس، اجازه مطب زدن هم نداشتم (!)، بیشتر به پژوهش پرداختم. در آن دوره در گروه پریودنتولوژی دانشکده دندان پزشکی شهید بهشتی، اتفاق خوبی برای من افتاد و آن همکاری در یک کار گروهی و به طور عمده با آقای دکتر عمید و در سایر مقاطع با افراد دیگر بود. ما کارهای موفقی انجام دادیم که یکی از مهمترین آن‌ها طبقه‌بندی شرایط سلامت و بیماری‌های اطراف ایمپلنت بود. آن زمان ما ISI) Implant Success Index) یعنی ارزیابی ایمپلنت از بعد سلامت و بیماری را مطرح کردیم. به دنبال آن طبقه‌بندی دیگری برای ارتباط بین بیماری‌های اندودنتیکس و بیماری‌های اطراف ایمپلنت مطرح کردیم. عمده مطالعات ما با مشارکت مجموعه‌هایی در داخل کشور و خارج کشور انجام گرفت؛ از جمله پروفسور داهلین در دانشگاه گوتنبرگ سوئد و همچنین انگلیس و… که عمدتا بر روی پری ایمپلنتایتیس متمرکز می‌شد. این موضوع سوژه نویی بود که از بُعد ژنتیک مباحث ایمونولوژی و میکروبیولوژی به آن پرداختیم.
همچنین به همراه آقای دکتر عمید چند کتاب منتشر کردیم. چند مقاله مهم دیگر هم داریم همچون: طراحی درختواره تصمیم‌گیری در مدیریت بافت نرم اطراف ایمپلنت، طراحی روش هدایتگر کاشت ایمپلنت (که در این مورد دکتر داریوش کرمی ایده اولیه را مطرح کردند) و نیز چند تکنیک جدید برای بازسازی فک با استفاده از استخوان لگن و ایمپلنت همزمان، روش محافظه‌کارانه برای فرنکتومی، ساکت سینوس استیوتوم تکنیک sso و… که دوستان علاقمند می‌توانند در جستجوگرهای معتبر این مقالات را بیابند.

گفتگو با دکتر مهدی کدخدازاده، جوان‌ترین استاد تمام دانشگاه‌های علوم‌پزشکی کشور

گفتگو با دکتر مهدی کدخدازاده، جوان‌ترین استاد تمام دانشگاه‌های علوم‌پزشکی کشور

 

– بنابراین می‌توان از صحبت‌های شما نتیجه گرفت که عمده امتیازی که شما برای ارتقاء به درجه استادی کسب کردید بابت کارهای پژوهشی و در یک دوره زمانی محدود بوده است؟
ارتقاء به درجه دانشیاری و بعد از آن استادی، امتیازهای خاصی را در چند حوزه از جمله آموزش، پژوهش، مسائل فرهنگی و اجرایی می‌طلبد که هر کدام از آن‌ها هم حد نصاب دارد. البته بنده زمانی که دانشیار و استاد شدم، بسیار بیشتر از حد نصاب، از امتیازات لازم بهره‌مند بودم. بنابراین فقط امتیازات پژوهشی برای رسیدن به این مدارج ملاک نیست.
در تمامی مقالات دوستان، اساتید، دانشجویان و رزیدنت‌های زیادی همکاری و مشارکت داشتند و باید از ایشان سپاسگزاری کنم و البته از خانواده‌ام و سپاس از همه اساتیدی که افتخار شاگردی ایشان را داشته‌ام به‌ویژه استاد علم و اخلاق پروفسور تمیزی.

– در مورد تعداد مقالات و کتاب‌ها و تألیفات‌تان کمی بیشتر توضیح دهید.
کتاب‌هایی که منتشر کرده‌ام شامل پرسش و پاسخ ایمپلنت برای بیماران، پرسش و پاسخ پیوند بافت نرم و سخت برای بیماران و اطلس جراحی حفره دهان است. کتاب‌های لیزر در دندان‌پزشکی و زیست مواد دندان‌پزشکی یا بایومتریال هم از جمله کتاب‌های علمی بنده هستند، در کنار دو مجموعه شعر. مقالات خارجی زیادی هم تألیف کرده‌ام، آنچه در ذهن دارم متجاوز از هفتاد عدد هستند. زمانی تعداد مقالات برایم مهم بود، اما هرچه گذشت من به پیدا کردن پاسخ سؤال‌های بی‌جواب و فرونشاندن عطش دانستن پرسش‌هایم پرداختم و معتقدم افتادن در این وادی علاقه به آن را بیشتر و بیشتر می‌کند. بنابر اعتقاد خودم آنچه در نائل شدن به این رتبه علمی تأثیر زیادی داشت، کار گروهی بود که بیشتر آن با آقای دکتر عمید شکل گرفت، اما به‌مرور زمان افراد دیگری هم، از دانشگاه‌های داخلی و خارجی، به تیم دو نفره ما اضافه شدند. البته چند ثبت اختراع هم داشته‌ام.

– در ایران گاهی اسامی زیادی در فهرست افراد دخیل در تألیف یک مقاله به چشم می‌خورد که شاید در عمل در کار دخالتی نداشته‌اند. مقصود شما از کار گروهی، کار با چه کیفیتی است؟
متاسفانه این رفتار ناپسند که ممکن است گاهی دیده شود و شما به آن اشاره کردید، خلاف اخلاق حرفه‌ای به شمار می‌رود. مقصود بنده کار گروهی به معنای واقعی کلمه و با مشارکت افرادی است که در ایده پردازی، طراحی متدولوژی، اجرای طرح، گردآوری و آنالیز داده‌ها و نوشتن مقاله دخالت واقعی داشته باشند

گفتگو با دکتر مهدی کدخدازاده، جوان‌ترین استاد تمام دانشگاه‌های علوم‌پزشکی کشور

گفتگو با دکتر مهدی کدخدازاده، جوان‌ترین استاد تمام دانشگاه‌های علوم‌پزشکی کشور

– نقد دیگری که معمولاً به پژوهش‌های داخل کشور وارد است، این است که چندان کاربردی نیستند و به همین دلیل چه در داخل و چه خارج از کشور ارجاعات کمی به آن‌ها می‌شود. نظر شما به عنوان یک پژوهشگر در این رابطه چیست؟
البته ارجاء به مقاله نکات بسیاری دارد و یکی از آن‌ها می‌تواند کاربردی بودن آن باشد. موضوع، نوع طراحی مطالعه و… بسیار اهمیت دارد. محصول‌گرا بودن پژوهش نیز نکته مهمی است. البته برخی مطالعات پایه‌ای باید انجام شوند تا کارهای پژوهشی بعدی بر روی آن‌ها استوار شوند، اما به اعتقاد من برخی افراد، خط و مشی پژوهشی منسجم و مشخص و گاه طراحی مناسبی ندارند و پژوهش‌هاشان در موضوعات پراکنده است. این آسیب مهمی است و مانع از رسیدن پژوهش‌ها به نتیجه می‌شود. موضوع مهم دیگر توجه به این نکته است که واقعا جامعه ما به پژوهش در چه مواردی نیاز دارد؟ چراکه هزینه‌های ملی و سرمایه شخصی افراد برای این کار خرج می‌شود پس باید در جهت خدمت به جامعه، نتیجه‌بخش باشد؛ البته آموزش و پژوهش به خودی خود خدمت است و چه بهتر که غنای بیشتری داشته باشد.

– شما سابقه مدیریت فرهنگی- دانشجویی را در دانشکده دندان‌پزشکی شهید بهشتی داشته‌اید و در حال حاضر معاون فرهنگی- دانشجویی این دانشگاه هستید. آیا فعالیت و حضور شما در این سمت مدیریتی برای پر کردن امتیاز مورد نیاز برای ارتقاء به درجه استادی بوده یا دلیل دیگری داشته است؟
برای پر کردن امتیاز ارتقاء نیازی نداشتم سختی این کار اجرایی را با مشکلات عدیده‌ای که دارد متحمل شوم. برای پر کردن امتیاز فرهنگی هر عضو هیات علمی کافی است در چند کلاس خاص در زمینه مباحث مشاوره‌ای، اخلاقی، دینی و سایر موضوعاتی که نیاز است شرکت کند. بنابراین ورود من به این حوزه پر دردسر، ناشی از عشق و علاقه قلبی بوده است و غیر از این، کار عاقلانه‌ای به شمار نمی‌‌رود. عشق شوری در نهاد ما نهاد… و نیز اینکه: علت عاشق ز علت‌ها جداست…

 

گفتگو با دکتر مهدی کدخدازاده، جوان‌ترین استاد تمام دانشگاه‌های علوم‌پزشکی کشور

گفتگو با دکتر مهدی کدخدازاده، جوان‌ترین استاد تمام دانشگاه‌های علوم‌پزشکی کشور

– از دردسرها و زحمات مسئولیت دانشجویی- فرهنگی یک دانشکده یا دانشگاه گفتید. در مورد این مشکلات بیشتر بگویید.
بحث دانشجویی و بحث فرهنگی، هر یک موضوعی مهم و وسیع هستند. انقلابی که در ایران اتفاق افتاد، یک انقلاب فرهنگی بود، اما در گذر زمان، موضوعات فرهنگی به صورت هدف‌مند دنبال نشده‌اند. مقصود این که آیا ما برای مباحث فرهنگی جامعه خود استراتژی بلند مدت داریم و اگر داریم آیا مانند یک جدول زمان‌بندی شده و هدف‌مند به آن عمل می‌کنیم یا خیر؟ موضوع مهم دیگر این است که دانشگاه باید به عنوان مهد علمی و فرهنگی در جامعه گفتمان‌ساز و جریان‌ساز باشد و لازمه آن این است که در دانشگاه به همه سلایق دانشجویی و دانشگاهیان توجه کنیم؛ نمی‌شود توجه ما فقط به یک گروه یا قشر باشد و انتظار داشته باشیم پویایی به دنبال آن بیاید. شکوفایی، پویایی، جریان‌ساز بودن و گفتمان‌ساز بودن زمانی در جامعه دانشگاهی اتفاق می‌افتد که به همه تفکرات و سلایق دانشجویی، فرهنگی و سیاسی توجه داشته باشیم و به همه دانشجویان اجازه دهیم در کرسی‌های آزاداندیشی، حرف خود را بزنند. حال اگر دانشگاه به نقش جریان‌سازی که انتظار داریم نرسیده است یا نتیجه حاصل شده مطلوب ما نیست، این موضوع باید آسیب‌شناسی شود. به اعتقاد بنده بسیاری از مواقع آن طوری که باید و شاید به دانشجویان بها نمی‌دهیم. حتی به آن‌ها فرصت نمی‌دهیم خطا کنند و این در حالی است که افراد باید کار اجرایی و گروهی را در دانشگاه تمرین کنند و ما هم نقش حامی و هدایت‌گر داشته باشیم. قاعدتاً دانشگاه هم قواعد خاص خود را دارد و باید با نگاه آکادمیک به این امور بپردازیم. بنده معتقدم مسائل فرهنگی در دانشگاه‌ها آن چنان که باید مورد تمرکز قرار نگرفته‌اند و تصور افراد از معاونت دانشجویی- فرهنگی، معاونت فوق‌برنامه است. این در حالی است که اصل موضوع در دانشگاه برنامه‌های فرهنگی است.
از طرف دیگر در حال حاضر دانشگاه‌ها با معضلات مالی مواجه هستند و وقتی دغدغه‌های معاون فرهنگی به این موضوع تنزل پیدا می‌کند که پول پیمان‌کار غذای دانشگاه چند ماه عقب‌افتاده است و از آن طرف آتش‌نشانی و شهرداری تذکر می‌دهند برخی خوابگاه‌های دانشگاه رو به خرابی است و امنیت جانی دانشجویان در خطر است و ما هم پولی نداریم که بخواهیم برای آن‌ها خوابگاه بسازیم، دیگر چگونگی موفق بودن در کارهای فرهنگی مورد سؤال است. بنده معتقدم دانشگاهیان و مردم و خیرین باید تمرکز خود را روی دانشگاه بگذارند. اگر خیری می‌خواهد به کسی کمک کند، مطلع باشد که خوابگاه‌های دانشجویی نیازمند کمک هستند. در حال حاضر نخبگانی در دانشگاه‌ها هستند که پول تهیه ژتون غذا را ندارند. به اعتقاد بنده کمک به دانشجویان و فعالیت‌های فرهنگی دانشگاه بسیار ارزشمند است.

گفتگو با دکتر مهدی کدخدازاده، جوان‌ترین استاد تمام دانشگاه‌های علوم‌پزشکی کشور

گفتگو با دکتر مهدی کدخدازاده، جوان‌ترین استاد تمام دانشگاه‌های علوم‌پزشکی کشور

– اما ما همیشه دانشگاه شهید بهشتی را در رده دانشگاه‌های طراز اول کشور تصور می‌کنیم و باور این موضوع که این دانشگاه برای تأمین بودجه پیمان‌کار غذا و هزینه‌های خوابگاه دچار مشکل است، سخت است.
این‌ یک خطای ذهنی است که خیلی از افراد و حتی دانشگاهیان به آن دچار هستند. در حالی که وضعیت خوابگاه‌های بسیاری از دانشگاه‌های شهرهای دیگر از خوابگاه‌های شهید بهشتی یا سایر دانشگاه‌های تهران بهتر است. آخرین خوابگاهی که در دانشگاه ما ساخته شده، خوابگاه امام علی (ع) و مربوط به ۲۲ سال قبل است و البته در دوران دانشجویی، بنده نیز در آن زندگی کرده‌ام. اکثر خوابگاه‌ها عمر بالای ۳۰ سال دارند و فرسوده هستند؛ به طوری که ورود به آن‌ها انسان را افسرده می‌کند و دانشجویی که فشار کنکور را تحمل کرده تا به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بیاید و وارد چنین خوابگاهی می‌شود، دچار آسیب روحی می‌شود.

– با این وجود و در شرایطی که دغدغه بودجه‌ای شما در زمینه نیازهای ابتدایی مانند غذا و خوابگاه است، آیا سهمی برای فعالیت‌های فرهنگی می‌ماند؟
ما به رغم همه این چالش‌ها تلاش می‌کنیم که از اصل کار دور نشویم و تمرکز بر روی کارهای فرهنگی را از دست ندهیم. متأسفانه چالشی که با آن مواجه هستیم، آسیب‌های اجتماعی و آسیب‌های روحی و روانی است، که ممکن است نخبگان و افرادی که هوش بیشتری دارند، آسیب‌پذیرتر باشند.

– با این حجم کار معاونت دانشجویی- فرهنگی، چقدر می‌توانید به فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی بپردازید؟
متأسفانه این دسته از فعالیت‌های من به شدت تحت تأثیر این مشغله‌ها قرار گرفته است و از زمانی که این مسئولیت‌های اجرایی را بر عهده گرفته‌ام، پرداختن به آموزش و پژوهش، موضوع حضور در مطب خودم و حتی وقتی که باید برای خانواده‌ام بگذارم کمتر شده است. چرا که می‌خواهم نسبت به مسئولیتی که به عهده گرفته‌ام درست انجام وظیفه کنم.

– در دانشگاه با چالش‌های فرهنگی دیگری مواجه هستید؟
مشکلات و مسائلی که در برخورد با دانشجویان متوجه آن‌ها شده‌ام بسیار زیاد هستند. به اعتقاد بنده موضوعی که در دانشگاه باید به آن توجه زیادی شود، کار گروهی، تحمل نظر مخالف، تمرین و کسب هنر نه گفتن و قدرت حل مساله، احترام به یکدیگر و اخلاق حرفه‌ای است که نپرداختن به آن‌ها در گذر زمان ما را با چالش‌های جدی روبرو می‌کند. چراکه اگر ما در دانشگاه کار گروهی را به دانشجویان آموزش ندهیم، بعدها هم نمی‌توانند آن را در مقیاس بزرگ‌تری انجام بدهند. برخی از این مسایل باید از کودکی و مدارس آغاز شود و به نظر می‌رسد تمرکز مدارس بر بالا بردن محفوظات و هدف قرار دادن موفقیت در کنکور باعث شده تا نوجوانان و جوانان از پرداختن به مسایل مهم پرورش جسمی و روحی خود در زمینه‌های مختلف باز بمانند. این آسیب جدی اجتماعی است که حال و آینده جامعه را تهدید می‌کند. جوانی که اهل مطالعه غیر درسی و ورزش و هنر نیست، جوانی که پس از کنکور در خوابگاه و دانشگاه نتواند به پیشنهاد مصرف مواد مخدر، «نه» بگوید بسیار آسیب‌پذیر است. دانشجویی که در کنار همکلاسی خود نتواند هیجانات روحی خود را مدیریت کند آسیب می‌بیند و بسیاری مسایل دیگر…

منبع:دندانه

0
دیدگاه‌های نوشته