دندانپزشکی، مقرراتپردازی یا مقرراتزدائی
دکتر مهدی نصیبی
متخصص سلامت دهان و دندانپزشکی اجتماعی
قبل از سال ۱۸۴۰ در آمریکا، مهد اصلی پیدایش شاخه ادونتولوژی دندانپزشکی، این رشته برای مدت مدیدی گرفتار تجربیکاران غیر قابل اعتماد و درمواردی شارلاتان از رستههای مختلف صنعتگران جزء، سلمانیها، دندانکشها و غیره بود. به این دلیل پزشکان پرداختن به بیماریهای دهان و دندان را دون شأن رشته پزشکی دانسته و از درمان بیماریهای دهان و دندان اجتناب میکردند. کما اینکه انجمن پزشکی ایالات متحده آمریکا از به رسمیت شمردن دندانپزشکان خودداری و از پذیرش عضویت آنها در این انجمن اجتناب نمود. در مقابله با چنین اجحاف آشکاری در سال ۱۸۳۹ اولین مجله علوم دندانپزشکی آمریکا منتشر و یک سال بعد از آن اولین کالج جراحی دندان در بالتیمور پایهگذاری شد و جامعه دندانپزشکان نیز در همان سال در نیویورک شروع به فعالیت نمود. این اتفاقات آغاز روندی بود که عرصه سلامت دهان مملو از بدلکاران تجربی، در مسیر تبدیل به یک رشته علمی دانشگاهی با وجه عالی اجتماعی قرارگرفت. اما در جریان دگردیسی این لارو بیقواره به پروانهای کامل در طول دهههای باقیمانده قرن نوزدهم وقایعی به وقوع پیوست که مجال بحث آن در این نوشتار نیست.
در دهه اول قرن بیستم با انتشار پروتکل استاندارد سازی ترمیم دندان تحت عنوان اصول جی وی بلاک، عرصه دندانپزشکی به مرور از دست بدلکاران تجربی خودجوش خارج و در اختیار دندانپزشکان تحصیلکرده دانشگاهی قرار گرفت. اما همزمان با اطلاع از اینکه کمکم فعالیت در عرصه دندانپزشکی با قانوننگاریها و مقرراتپردازیهای تدریجی از دست عموم خارج و در انحصار دندانپزشکان قرار خواهد گرفت، ترفندهای مختلفی توسط ذینفعان این خوان گسترده بهکار گرفته شد. افزایش قارچگونه مدارس و کالجهای متعدد به منظور آموزش علوم و فنون دندانپزشکی و تامین شرایط ورود به عرصه دندانپزشکی یکی از ترفندهای رایج بود. در کنار این فعالیتها البته مخالفت با قانونگذاری و مقرراتپردازیهای حرفهای برای جلوگیری از انحصاری شدن عرصه دندانپزشکی بهشدت در جریان بود. اما در طول قریب به یک قرن متخصصین دانشگاهی عرصه دندانپزشکی موفق به حذف تمامی بدلکاران ناآزموده و یا کمآزموده شده و با برقراری نظام دندانپزشکی شروع به تقویت بنیادهای علمی این رشته نمودند. در نتیجه تا سال ۱۹۴۰ فعالیت در عرصه درمانهای دندانپزشکی بهعنوان یک رشته دانشگاهی بهرسمیت شناخته شد و در انحصار کامل دندانپزشکان قرار گرفت. لذا بعد از حصول اطمینان از عدم ورود بدلکاران تجربی در درمانهای دندانپزشکی حرفههای متعددی در عرصه سلامت دهان تشکیل و به صورت مستقل یا نیروی کمکی دندانپزشکی با شرح وظایف مشخص تربیت و به کار گرفته شد.
در ایران بعد از تاسیس اولین مدرسه دندانسازی در دهه اول قرن چهاردهم شمسی تا حدودی دست دلاکان، سلمانیها، حجامتگران، فصادان، شکستهبندها، عطاران و غیرو از دخالت در درمان بیماریها دهان و دندان کوتاه گردید. اما پا به پای دندانپزشکان تحصیلکرده دانشگاهی فعالیت مسننها و دندانسازهای تجربی با حدود یک قرن تاخیر از روند کشورهای صنعتی تا سال ۱۳۵۴ ادامه پیدا نمود. در این سال به امید اینکه بیقاعدهگیهای موجود در درمان بیماریهای دهان و دندان برای همیشه حذف و درمانهای دندانپزشکی در انحصار دندانپزشکان تحصیلکرده دانشگاهی قرارگیرد، به نیت آخرین گام، آزمونی از دست اندرکاران تجربی عرصه درمانهای دندانپزشکی اخذ و برای پذیرفتهشدگان آن مجوز دندانساز (دندانپزشک) تجربی صادر گردید. اما بر خلاف هدف اولیه انحصاری نمودن درمانهای دندانپزشکی در دست دندانپزشکان تحصیل کرده، حتی تا امروز هم این انحصار برقرار نگردیده و کماکان فعالیت بدلکاران این عرصه همچنان بهصورت مخفی و آشکار ادامه دارد. از این منظر بافتار دندانپزشکی- دندانسازی کشور ما علیرغم پیشرفتهای علمی و تخصصی آن از دید جامعهشناسی یک قرن عقبتر از کشورهای پیشرفته میباشد.
یکی از شواهد این ادعا نوشتار اخیر دکتر رواقی با عنوان «درباره مخالفت دندانپزشکان با حرفههای سلامت دهان» است که گفتههای یک قرن پیش توماس بارت از فعالین انجمن دندانپزشکی پنسیلوانیا در شرایط سال ۱۹۱۹میلادی آمریکا را با مضمون «هوچیگران بر تاثیر بهداشت دهان بر پوسیدگی دندان تاکید میکنند تا بتوانند تمام آنچه یک دندانپزشک دانشآموخته ماهر در اختیار دارد از او بربایند و سپس آن را در اختیار بهداشتکاران دهان بگذارند» مطرح و دلیل مخالفت دندانپزشکی با حرفههای سلامت را ترس از حضور رقیبان و کاهش درآمد آنها نسبت داده و نتیجهگیری مینماید که «از اینرو دهان، مرکز تولید قدرتی اسرارآمیز برای حرفه دندانپزشکی است که گشودن پای دیگران به آن از سوی دیگر همکاران، انحراف یا خیانت تلقی میشود». اما باید توجه نمود که در کشور ما یک قرن بعد از بحثهای فوق هنوز دندانپزشکان کشور نه تنها قادر به جلب انحصار خدمات درمانی دندانپزشکی نشدهاند، بلکه روند امور نظام سلامت دهان در کشور به گونهای پیش رفته است که امروزه گردن دندانپزشکی کشور در زیر گیوتین تهاجمات جبهههای مختلف در حال قطع شدن است. لذا با توجه به شرایط متفاوت اجتماعی– اقتصادی نمیتوان برای تمامی کشورهای دنیا نسخه یکسان پیچید.
با علم بر اینکه کثیری از متخصصین علوم اجتماعی و اقتصادی به درستی از برقراری انحصار در عرصههای اقتصادی و اجتماعی از جمله خدمات دندانپزشکی خشنود نیستند، حال این سوال مطرح است که آیا مقرراتزدائی از دندانپزشکی کشور و باز کردن دروازههای عرصه سلامت دهان به روی تمامی علاقهمندان ارائه خدمات دندانپزشکی در شرایط حاضر باعث بهبود سطح سلامت دهان آحاد جامعه خواهد شد؟ یا اینکه هرج و مرج ناشی از این انحصارزدائی موجب بازگشت عرصه سلامت دهان به قبل از تاسیس مدرسه دندانسازی در اوایل قرن حاضر و دو قرن پیش کشورهای پیشرفته شده، و مجددا دست دلاکان، سلمانیها، حجامتگران، فصادان، شکستهبندها، عطاران و غیرو را به این عرصه باز خواهد نمود؟
لذا به نظر میرسد در شرایط حاضر با جلب اطمینان دندانپزشکان از احتمال مقرراتزدائی از انحصاری که هنوز حاصل نشده است، و جلب التزام عملی آنها نسبت به سلامت دهان آحاد جامعه در کنار برخورداری از مزایای صنفی، با در نظر داشتن اینکه هیچ کشوری تا به حال نتوانسته از پس هزینه درمانهای دندانپزشکی تمام آحاد جامعه چه از منابع عمومی، چه بیمهای و یا شخصی برآید، عمده توجه نظام سلامت دهان متمرکز روی افزایش سواد سلامت، ارتقاء سلامت و پیشگیری از بیماریها شود. هزینه این راهبرد به روشنی به مراتب کمتر از هزینه درمانهای دندانپزشکی در کشور خواهد شد. در این راستا ظرفیتسازی برای جلب، جذب و استفاده از نیروی لازم برای تامین سلامت دهان در جامعه قبل از تربیت بیرویه آنها رمز موفقیت این حرکت خواهد بود. باید توجه نمود که اگر در کشورهای مدرن ایدههائی در جهت گذر از شیوههای رایج و ورود به شرایط دنیای پست مدرن مطرح است، تسری آنها به کشورهائی که هنوز به صورت واقعی وارد عصر مدرن نشدهاند و در حال تقلا در برزخ عبور از وضعیت رو به رشد و ورود به مدرینته هستند، امکانپذیر نیست.
منبع:دندانه