تجهیزات دندانپزشکی تاج الدین
0 محصولات نمایش سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

چگونه محبوبیت از دست رفته دندانپزشکان را احیاء کینم

چگونه محبوبیت از دست رفته دندان‌پزشکان را احیاء کینم

 

مرور راهکارهای فردی و جمعی برای نجات دندان‌پزشکان در بحران‌های اقتصادی- سیاسی (بخش سوم)

یکی از همکاران که همواره در سفر و کمتر در حضر است، از تجربیات خود در کشور ارمنستان سخن می‌گفت. او که عادت ندارد در هتل‌های لوکس و چند ستاره اقامت کرده و یا با تورهای مخصوص پزشکان و دندان‌پزشکان (!) سفر کند، در این سفر نیز خانه‌ای نسبتا تمیز در مرکز شهر ایروان اجاره کرده بود. نکته جالبی که او در رابطه با این آپارتمان تعریف می‌کرد، شباهت غریبی بود که به وضعیت عمومی ما داشت. او می‌گفت که یک آپارتمان بازسازی شده در یک ساختمان حدودا ۵۰ ساله اجاره کرده و با آنکه خانه در وضعیت نسبتا خوبی بود، راهروهای این ساختمان و به‌طور کلی فضاهای مشاعات آن در وضعیتی رقت‌بار و حتی مخروبه قرار داشت. طرفه آنکه اکثر کسانی‌که به ارمنستان رفته و خانه‌ای اجاره کرده‌اند، نیز سخن این دوست دندان‌پزشکمان را تایید می‌کنند. فردی که با تاریخ و سیاست این کشور آشنایی داشت در توضیح این امر نکته جالبی را مطرح کرد. در ارمنستان خانه از آنِ فرد یا خانوار و راهرو در تملک و اختیار شهرداری است. به دلیل آنکه افراد فقط سود و منفعت خود را دنبال می‌کنند، به خانه و دکوراسیون داخلی خود می‌رسند، حال آنکه راهرو‌ها را به حال خود‌‌ رها می‌کنند تا شهرداری بیاید و آن را تمیز کند! و اصلا هم فکر نمی‌کنند راهروهایی بی‌چراغ، گچ و رنگ‌باخته و بی‌در و پیکر از قدر و قیمت خانه خودشان می‌کاهد!

حال که به همسایه جوالدوزی زدیم یک نیشتر هم حق خودمان است! انصافا راهروهای ساختمان‌های ما نسبتا تمیز است ولی وضع کوچه و خیابانمان کم از پاگردهای کشور همسایه ندارد! چرا؟ به‌‌ همان دلیلی که در بالا آمد. خانه و راهرو از آن ماست ولی ما به کوچه و خیابان تعلقی نداریم و کوچه و خیابان نیز به ما! می‌توان در کوچه آشغال ریخت، می‌توان در خیابان و یا حتی پیاده‌رو پارک کرد، می‌توان هر وسیله اضافی را در پیاده‌راه گذاشت، می‌توان نخاله‌های ساختمانی را به حال خود‌‌ رها کرد، چاله‌های آسفالت را هر روزه دید و در آن افتاد و فقط ناسزایی نثار شهرداری کرد و… هزاران مثال دیگر از بی‌توجهی به زندگی اجتماعی در شهرمان. بسیاری از ما ترجیح می‌دهیم وقت، پول و اعصابمان را برای خانه و کاشانه خودمان هزینه کنیم و فضاهای اجتماعی را به حال خود بگذاریم تا شاید کسی بیاید و دستی به سر و روی آن بکشد! و اگر هم کسی پیدا نشود البته راه «غر زدن» همیشه باز است!

از این مقدمه طولانی می‌خواهم پلی به وضعیت امروز دندان‌پزشکی و دندان‌پزشکان بزنم. بسیاری از دندان‌پزشکان برای محیط کار خود بهترین امکانات را فراهم می‌آورند، برای دکوراسیون مطب خود میلیون‌ها تومان خرج می‌کنند، به‌روز‌ترین تجهیزات را تهیه کرده و نقاط خوب (و البته گران) شهری را برای خرید مطب انتخاب می‌کنند، اما در فعالیت‌های جمعی غایبند، در هیچ گروه و انجمنی عضو نیستند و از شرکت در یک رأی‌گیری ساده برای نهادهای انتخابی پرهیز می‌کنند. حال آنکه تلاش برای فعال کردن این نهاد‌ها و پیگیری جمعی مسایل می‌تواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم به سود فرد نیز تمام شود.

مالیات! مالیات!
به عنوان مثال مسأله مالیات را در نظر بگیرید. در همه جوامع مالیات بخش مهمی از هزینه‌های دولت را پوشش می‌دهد و اقشار مختلف بنا به توان مالی خود در پرداخت آن مشارکت دارند. ما به عنوان دندان‌پزشک با مسأله مالیات دو شیوه برخورد داریم.

برخورد نوع اول اگرچه نادر است، اما فرض محال، محال فرض نمی‌شود! در این نوع برخورد دندان‌پزشک صادقانه دفترهای مالی‌اش را در اختیار ممیزان مالیاتی می‌گذارد و هر چه این دوستان (!) برایش ببرند با کمال میل و افتخار پرداخت می‌کند.

در برخورد نوع دوم (که البته بسیار بسیار نادر است) پنهان کردن دفترهای حساب و کتاب، برداشتن دستگاه‌های پوز بانکی از مطب و دریافت نقدی از بیماران، حتی خدای ناکرده پرداخت رشوه به ممیز مالیاتی و… در دستور کار قرار می‌گیرد. راهکارهایی که از نظر اخلاقی و وجدانی فرد را معذب می‌کند و به گسترش فساد و ناکارآمدی هر چه بیشتر دستگاه دولت منجر می‌شود.

به وارون، راهکارهای جمعی یعنی صرف هزینه و وقت برای تغییر وضعیت کلی که در این فرایند منفعت جمعی و فردی محقق شود. بسیاری از ما دندان‌پزشکان به خصوص در سال‌های اولیه فارغ‌التحصیلی به مهاجرت به کانادا و استرالیا و دیگر کشورهای جهان اول فکر می‌کنیم. اگر هم که مهاجرت موفق یا ناموفق به این کشور‌ها داشته‌ایم، مسأله اخذ مالیات بالا یکی از اولین مواجهه‌های ما با اقتصاد آنهاست. ما هم با طیب خاطر مالیات را می‌دهیم و از خدمات خوبی که در زمینه درمان، آموزش و پرورش فرزندان، بازنشستگی، کیفیت مطلوب تغذیه و استانداردهای بالای زیست محیطی در آن جوامع ارائه می‌شود لذت می‌بریم.

حال چرا مالیات دادن در ممکلت خودمان اینقدر سخت است؟ دلیل اول نبود شفافیت در زمینه مالیات مصرفی است. دوم مسأله فساد ریشه‌دار در نهادهای بالادستی است. سوم کمبود فرهنگ مشارکت و بازخواست در میان خودمان است.

ما، اگر بخواهیم می‌توانیم در روند کلی اخذ و مصرف مالیات اثرگذار باشیم. ما ۳ دندان‌پزشک در جمع نمایندگان مجلس داریم و تعداد بالایی پزشک در نهادهای مختلف. به راحتی می‌توان با تجمیع نیرو‌ها و خواسته‌ها قوانین بسیار مترقی در مجلس مطرح کرد که اولا مالیات پزشکان و دندان‌پزشکان در بخش خصوصی نباید تابعی از درآمد آن‌ها باشد، بلکه باید به تعداد پرسنل آن‌ها، میزان خدمت‌رسانی آن‌ها (منطقه محروم یا شبانه‌روزی بودن)، رعایت استانداردهای کنترل عفونت و محیط زیستی و در آخر رعایت حقوق کارمندان و کارگران (همچون بیمه و دیگر مزایا) بستگی داشته باشد. با این شیوه از مالیات‌گیری، کلینیک‌ها و مطب‌هایی که استانداردهای بالا را رعایت می‌کنند، مالیات کمتری می‌پردازند و بدین ترتیب نه تنها به وظایف وجدانی خود عمل می‌کنند، بلکه با کمتر شدن مالیات و عوارض تشویق هم می‌شوند.

دومین نکته درباره مالیات نیز می‌تواند طلب شفافیت باشد. مالیاتی که ما دندان‌پزشکان و پزشکان پرداخت می‌کنیم صرف چه مسأله‌ای می‌شود؟ می‌توان با فشار بر سازمان نظام‌پزشکی و دیگر انجمن‌های علمی آن‌ها را وادار کرد که شیوه اخذ مالیات و صرف آن کاملا شفاف شود. ما حق داریم که در ازاء پرداخت مالیات، از بیمه بازنشستگی مناسب، آموزش و پرورش مطلوب برای فرزندان و استانداردهای بالای محیط زیستی و تغذیه‌ای برخوردار شویم. آن وقت دیگر لازم نیست در برابر سفارت (متاسفانه تعطیل شده ی!) کانادا صف بکشیم و دورنمای امتحانات سخت و شرایط خاص مهاجرت را به جان بخریم. نباید فراموش کرد که دولت باید در خدمت مالیات‌دهندگان باشد نه مالیات‌دهندگان در خدمت دولت!

نظام‌مند کردن بازار مواد و تجهیزات دندان‌پزشکی
همه ما سال‌های تیره بعد از انتخابات ۱۳۸۸ را به یاد داریم؛ فوران قیمت ارز، تحریم‌های جان‌کاه و حذف یارانه کالاهای اساسی. در میان اقشار پزشکی، دندان‌پزشکان گروهی بودند که بیشترین ضرر را از این تغییرات ناگهانی اقتصاد داشتند. از آنجا که بازار ۸۰۰ میلیون دلاری مواد و تجیهزات پزشکی عموما بر مبنای تکنولوژی بالا قرار دارد و نقش واردات در آن بالا‌تر است، نوسانات ارزی و تورم دلاری بر آن اثر زیادی می‌گذارد. در آن سال‌ها نه تنها قیمت‌ها با شیبی تند افزایش پیدا کرد، که مواد و لوازم تقلبی یا قاچاق و با حداقل گارانتی (و به ضد مصرف‌کننده) در بازار فراوان شد. بیماران به عنوان دریافت‌کننده خدمات دندان‌پزشکی از بالا رفتن قیمت و عدم مرغوبیت کالا‌ها بیشترین ضرر را دیدند. البته خوشبختانه یا متأسفانه تبعات منفی اعمال دندان‌پزشکی در طی چند سال بعد خود را نشان می‌دهد و هنوز اثرات آن سال‌های سیاه بر سلامت دهان و دندان مردم خود را نمایانگر نشده است!

در ماه‌های اخیر هم تلاطم‌های سیاسی، اعتراضات اجتماعی و عدم اجرای صحیح برجام از سوی آمریکا بازار ارز را متلاطم کرده است و ما دندان‌پزشکان دوباره شاهد مشکلات بسیاری در زمینه تجهیزات و مواد خواهیم بود. راهکارهای فردی ما افزایش تعرفه‌ها و یا کاهش کیفیت مواد و تجیهزات است. افزایش تعرفه‌ها عموما در شرایط رکود اقتصادی چندان میسر نیست و به اصطلاح «کشش قیمتی» چندانی در بازار وجود ندارد. پس دومین تاکتیک بر روی میز قرار دارد که کاهش کیفیت مواد و تجهیزات است که مطمئنا کسی به سراغ آن نمی‌رود!

اما به قول خارجی‌ها می‌توان خارج از چهارچوب out of box نیز اندیشید. به این معنا که آیا راه‌حل‌ها فقط میان بد و بد‌تر تقسیم شده است و آیا کار دیگری نمی‌توان کرد؟ در همین راستا می‌توان راهکارهای جمعی را دستور کار قرار داد و با کمک نهاد‌ها و انجمن‌های دندان‌پزشکی بر وزارت بهداشت فشار وارد آورد تا بازار اقلام دندان‌پزشکی را سازمان‌دهی و بازآرایی کند. تمامی شرکت‌ها وارد کننده را موظف کند تا اولا نمایندگی قانونی محصولات را اخذ کنند، سپس آن‌ها را موظف کند که ثبت سفارشات و خریدهای خود را اعلام کنند و با این‌ کار مانع احتکار مواد و تجهیزات شود. در عین حال واردکنندگان و تاجران محترم را تشویق کند تا با حمایت دولت به انتقال خط تولید و تکنولوژی به داخل ایران همت گمارند تا هم تحریم‌ها و بالا-پایین‌های دلار تأثیر چندانی بر بازار نداشته باشد و از دیگر سو برای افراد زیادی شغل ایجاد شود.

تا زمانی که واردات سود بیشتری از تولید داشته باشد، این افراد به سراغ تولید و انتقال تکنولوژی نخواهند رفت. در این راستا نیاز به قانون‌گذاری و اجرای دقیق سیاست‌های نظارتی و حمایتی داریم که البته از مجموعه فعلی تا به امروز چندان برنیامده ولی می‌توان با فشار از پایین تا حدی آن را تأمین کرد. انجمن‌های علمی و صنفی دندان‌پزشکان هم می‌توانند به عنوان ناظر و صدای بلند دندان‌پزشکان انجام وظیفه کنند و مانع سودجویی لجام گسیخته و احتکار و عدم پاسخ‌گویی شرکت‌ها شوند. شفافیت روابط بین افراد تأثیرگذار در انجمن‌های دندان‌پزشکی و شرکت‌های واردکننده نیز باید یکی از خواسته‌های جمعی دندان‌پزشکان باشد. زیرا افرادی که وام‌دار شرکت‌ها هستند (به هر شیوه ممکن از جمله پذیرش سفرهای خارجی و داخلی به مناسبت‌های مختلف، بهره‌مندی از تخفیف‌های کلان و…) نمی‌توانند نقش نظارتی خود را به خوبی ایفا کنند. در همین راستا باید همایش‌ها و کنگره‌ها کاملا مستقل از شرکت‌های دارویی و تجهیزاتی برگزار شود.

می‌توان در برنامه‌های توسعه وزارت بهداشت، همکاری با تولیدکنندگان مواد و تجهیزات را در زمینه تحقیقات مربوط به ارتقاء کیفیت گنجاند. دانشکده‌های دندان‌پزشکی و یا حتی شرکت‌های مستقل دندان‌پزشکان می‌توانند در این برنامه‌ها شرکت داشته باشند و با کمک بودجه‌های مطمئن دولتی و سود ناشی از بهینه شدن فروش مواد و تجهیزات، پا گرفته و توسعه پیدا کنند.

برنامه‌های جمعی برای افزایش اعتماد مردم به دندان‌پزشکان
در کتاب «گام به گام با مدیریت مطب دندان‌پزشکی»، نویسنده کتاب در زمینه رابطه با بیماران از اصطلاح «محبوبیت غیرمستقیم» استفاده می‌کند. او نشان می‌دهد که همیشه انجام درمان‌های مناسب، زیبایی و آراستگی مطب، خدمات رسانی به‌موقع و… نمی‌تواند در میان همه مخاطبان به محبوبیت دندان‌پزشک ختم شود. بلکه یک دندان‌پزشک فعال به خصوص در شهرهای کوچک باید در فعالیت‌های اجتماعی آن شهر نیز مشارکت داشته باشد. مثلا اگر بازارچه خیریه‌ای وجود دارد به صورت منظم در آن شرکت کرده و با مردم جامعه در محیطی غیر از مطب دندان‌پزشکی برخورد داشته باشد. یا اینکه مسؤلیت‌های بهداشتی خود را فقط به مطب و درمانگاه منحصر نکند، بلکه با حضور در دبستان‌ها و یا مهدکودک‌ها به بالا‌تر رفتن آگاهی‌های بهداشتی کودکان و والدین آن‌ها یاری برساند. دندان‌پزشکان با انجام کارهای عام‌المنفعه و مشارکت در امور اجتماعی شهر و منطقه می‌توانند به محبوبیت و خوش‌نامی بیشتری برسند. یعنی از روش‌های غیرمستقیم برای نیل به مقصود استفاده کنند.

حال اگر این راهکارهای فردی را گسترش دهیم و به راهکارهای جمعی برسیم می‌توان افق‌های جدیدی گشود. اگر مردم عادی به جای آنکه ما دندان‌پزشکان را در مطب ملاقات کرده و فقط در حال پول گرفتن (!) تصورمان کنند، ما را در کنار خود ببینند، در محبوبیت کلی دندان‌پزشکان بسیار موثر است. مثلا فرض کنید که انجمن‌های علمی دندان‌پزشکی به جای پول گرفتن از یک برند خمیردندان برای قرار گرفتن لوگوی انجمن در تبلیغات این برند، در تخصیص بودجه‌ها به امر سلامت دهان و دندان مردم عادی و فرودست فعال شوند.

انجمن‌های علمی دندان‌پزشکی می‌توانند در حوزه‌های تخصصی خود فعال شوند و با نوشتن نامه، مذاکره با دندان‌پزشکانی که در دولت و مجلس حضور دارند و انجام کارهای تبلیغی، سیاست‌های بهداشتی- درمانی متناسب با نیازهای واقعی مردم عادی و به خصوص تهی‌دستان و حاشیه‌نشینان را به سرانجام برسانند. مثلا انجمن علمی آسیب‌شناسان دهان فک و صورت می‌تواند علاوه بر برشمردن مضرات سیگار برای مالیات‌بندی و جلوگیری از قاچاق آن بیانیه بدهد و در زمان تصویب بودجه بر مجلس فشار وارد کند. انجمن علمی سلامت دهان و دندان‌پزشکی اجتماعی تخصیص بودجه‌ها به امور درمانی صرف را زیر سوال برده و راه‌حل‌های جایگزین ارائه کند. انجمن دندانپزشکان عمومی ایران به نمایندگی از هزاران دندان‌پزشک خواهان کاهش شکر مصرفی در محصولات خوراکی و همچنین ورود بیمه‌ها به درمان‌های دندان‌پزشکی شود و…

با این شیوه‌ها می‌توان محبوبیت از دست رفته دندان‌پزشکان را احیا کرد. مردمانی که ما را حامی و پشتیبان خود ببینند، اعتماد بیشتری به ما خواهند داشت و این وظیفه‌شناسی و توجه در روندی دیالکتیکی بر ما نیز تأثیر کرده و از ما دندان‌پزشکان افراد مسؤل‌تر و بهتری می‌سازد!

 

منبع:دندانه

0
دیدگاه‌های نوشته