دندانپزشک عصر حجر!
خاطرات یک دندانپزشک کودکان از ارائه خدمات درمانی به سرخپوستان و اسکیموها
مدیریت ارتباط با بیماران در حرفه دندانپزشکی به خودی خود سخت است. حال اگر بنا باشد بیماران شما مردم قبایل بدوی باشند که حتی دندانپزشک به عمر خود ندیدهاند، چه خواهید کرد؟
پروفسور مارتین کورزون (Martin Curzon) یک دندانپزشک انگلیسی است که مدت ده سال ریاست بخش دندانپزشکی دانشگاه لیدز را بر عهده داشت. او به دنبال حس ماجراجوییاش، برای دو دسته از این اقوام یعنی سرخپوستان و اسکیموهای کانادا کار کرده و به رغم تمام تجربههای موفقیتآمیزی که داشته است، این تجربه را جالبترین تجربه زندگیاش میداند و همیشه از آن یاد میکند.
او که اهل دهکده نیویورک شایر انگلستان است، سال ۱۹۶۸ در دانشگاه روچستر نیویورک، از تخصص دندانپزشکی کودکان فارغالتحصیل شد و پس از آن، علاقهای که به مسافرت داشت، او را سه سال به بریتیش کلمبیا که استانی در غرب کشور کانادا است برد تا برای سرخپوستان آن کار کند. پروفسور کورزون در آن مدت مجبور بود مایلها بین زیستگاههای کوچک سرخپوستها که در دهکدههای پراکنده واقع بودند مسافرت کند تا بتواند دندانهای هشت هزار نفر مردم ساکن آن منطقه را معاینه کند. او سه سال برای سرخپوستان کانادایی کار کرد و در این مدت هفت هزار دندان کشید. البته جای تعجبی هم ندارد که شاخص DMFT قبایل بدوی اینقدر بالا باشد!
این دندانپزشک میگوید: «بسیاری از مردم آن مناطق زندگی عصر حجری داشتند و پول در زندگی آنها جایی نداشت. پس به عوض حقالزحمه، به من مجسمه، ماهی و گوشت میدادند. البته من به مرور زمان بسیار به مجسمههای آنها علاقهمند شدم تا جایی که بعضی از آنها را میخریدم.»
دندانپزشک اسکیموها
بعد از گذشت این سه سال، کنجکاوی پروفسور کروزن، باعث شد پیشنهاد دولت کانادا را برای مسافرت به جزیره بافین در اقیانوس منجمد شمالی به عنوان افسر ارشد دولت بپذیرد. وظیفه او تأمین تجهیزات دندانپزشکی برای کودکان اسکیمو بود. او همچنین میبایست دندانپزشکان آن جزیره را که آن زمان جمعیتی برابر با هفت هزار و ششصد نفر داشت، به سه نفر افزایش دهد.
او میگوید: «وقتی داشتم در دهکدهای کار میکردم، تمام اسکیموهای آن میآمدند، روی زمین مینشستند و به من نگاه میکردند. وقتی از پرستار میپرسیدم چه شده؟ میگفت: آمدهاند که کار کردن شما را ببینند و دندانهایشان را هم معاینه کنند. هر بار دندانی را میکشیدم، اسکیموها شوخی میکردند و میخندیدند.»
زمانی که پروفسور کروزن به آن دهکده رفته بود، اسکیموها رژیم غذایی خود را از گوشت و چربی خواری قدری به سوی رژیم غربی یعنی خوردن نوشابه، بیسکوییت و کیک تغییر داده بودند و به همین دلیل، بیشتر وقت این دندانپزشک به ترمیم دندانهایشان میگذشت. به گفته او اسکیموها در یک قوری چای، شش تا هشت قاشق غذاخوری شکر میریختند. البته پروفسور کروزن توانست بیشتر دندانهای آنها را ترمیم و آنها را حفظ کند.
دست و پنجه نرم کردن با خشونت طبیعت
این دندانپزشک در مدت اقامتش در بافین، به سیزده دهکده این جزیره پهناور که مساحتی بیش از پانصد و هفت هزار کیلومتر مربع دارد سر زد. این دهکدهها آنقدر پراکنده هستند که او برای رسیدن به هر یک از آنها گاهی یک هفته در آن شرایط زیست محیطی وحشتناک در راه بود. دمای جزیره بافین آنقدر پایین بود که گویی هوا منجمد و بدون حرکت بود و از سرعت حرکت فرد میکاست و اگر کسی عمیق نفس میکشید، ریههایش از سرما یخ میزد. وسیله رفت و آمد پروفسور کورزون، معمولاً هواپیمای بوش بود که حین پرواز با خطرات زیادی مواجه میشد. مثلاً یک بار هواپیمای او سقوط کرد، اما به کسی آسیبی نرسید و اسکیمویی که در هواپیما بود، بعد از گذشت دو ساعت توانست به نزدیکترین دهکده برسد و اتفاقی که افتاده بود را گزارش بدهد. بار دیگر نزدیک بود هواپیمایشان به یک صخره یخی اصابت کند و در حادثه دیگری، تنها موتور هواپیمایی که بر آن سوار بود، در ارتفاع حدود دو هزار متری از کار افتاد. بنابراین این خطرات پروفسور کورزون را مجبور میکرد همیشه ذخیره غذایی برای دو تا سه هفته با خودش داشته باشد. در ضمن هر بار که کارش در یک دهکده تمام میشد، باید منتظر میشد تا هواپیمایی او را برگرداند و یک بار مجبور شد چهار روز منتظر بماند.
او در توضیح خاطراتش درباره اسکیموها میگوید: «در یک کلام باید بگویم تنها حسی که نسبت به اسکیموها دارم، احترام است. صبر و تحمل آنها واقعاً قابل ستایش است. چرا که به دلیل شرایط وحشتناک زندگیشان، به درد و رنج کشیدن عادت کردهاند. من کودکانی را دیدهام که با وجود تحمل درد شدید، حتی گریه نمیکردند و نهایتاً فقط چند قطره اشک به آرامی از روی گونههایشان میغلتید.»
این دندانپزشک مجموعهای دوست داشتنی از سی مجسمه دست ساخته اسکیموها جمع کرده که از سنگ صابون ساخته شدهاند و بیبیسی هم مستندی از این مجموعه تهیه کرده است که در زیر تصاویری از آنها را مشاهده میکنید.
منبع:دندانه