تمهیدات وزیر بهداشت هم چاهویل دندانپزشکی را پر نمیکند
گفتگو با دکتر علی یزدانی درباره چالشهای پیش روی دندانپزشکان جوان و راهحل آنها
گویی تب دندانپزشک شدن در بین داوطلبین کنکور سرد نمیشود و این واقعیت مسئولین را به فکر ارائه تمهیداتی از جمله تأسیس دانشکدههای بیشتر و بیشتر و دخیل کردن بخش خصوصی پس از صرف بودجههای کلان دولت برای تأسیس دانشکدههای دندانپزشکی انداخته است. توجیه این تصمیمات هم این است که اگر دانشکدههای کشور هم برای عدهای صندلی نداشته باشند، آنان به فکر مهاجرت میافتند و چه بهتر که این هزینهها در کشور خودمان صرف شود، اما از طرف دیگر، زمانی که نیروهای متخصص در کشور تربیت میشوند، باید فکری هم برای به کارگیری آنان کرد و این دغدغه بسیاری از دردمندان حوزه دندانپزشکی است که دیگر جایی برای کار این تعداد فارغالتحصیل در کشور وجود ندارد. دکتر علی یزدانی، استاد پیشکسوت و فعال صنفی و علمی نامآشنای حوزه دندانپزشکی، از جمله کسانی است که همیشه دغدغه دندانپزشکان جوان را داشته و در سخنان خود عنوان کرده است. بنابراین با ایشان گفتگویی درباره این دغدغهها و راهحلهای آنان داشتیم که در ادامه میخوانید:
آقای دکتر یزدانی! آیا آینده کاری دندانپزشکان از نظر شما نگرانکننده است؟
وقتی شرایط کاری بعد از فارغالتحصیلی دندانپزشکان را در نظر نمیگیریم و بیحساب و کتاب در این رشته دانشجو میگیریم، حتماً آینده آنها نگران کننده است. این تعداد دانشکده دندانپزشکی، کشور را به بیچارگی میکشاند و فاجعهای در راه است که هنوز نرسیده است. چرا که در نهایت باعث سرریز دندانپزشک در شهرهای مختلف میشود و آنان هم اگر نتوانند مطب دایر کنند، خواهناخواه به کارهای دیگر رو میآورند.
وزیر بهداشت از ابتدای کار خود، نهایت خوشبینی و حسن نیت را نسبت به دندانپزشکی داشتهاند، اما تصورم این است که در حال حاضر، ایشان علی رغم مساعدتهای بیدریغشان، خود هم از وضعیتی که بر دندانپزشکی کشور حکمفرما است راضی نیستند. چرا که تصمیماتی که در این حوزه گرفته میشود، اصلاً به اطلاع ایشان هم نمیرسد.
به هر حال من آینده خوبی برای دندانپزشکان جوان پیشبینی نمیکنم. چرا که طبیعتاً وقتی ما سربازی را به جنگ میفرستیم، باید به او آموزش کافی بدهیم که یارای مبارزه کردن داشته باشد و این در حالی است که ما دندانپزشکانی را با سواد ناقص به اجتماع میفرستیم که به هیچ وجه قدرت رودررویی با مشکلات را ندارند و با هزار مشکل برای تأمین امکانات لازم و ورود به بازار کار مواجه هستند.
چرا دندانپزشکان با وجود اینکه بهنظر میرسد در مناطق کمبرخوردار از شرایط بهتری بهرهمند میشوند، شرایط غیرعادلانه شهرهای بزرگ را ترجیح میدهند؟
ما ایرانی هستیم و باید شرایط فرهنگی خودمان را هم در نظر بگیریم. دندانپزشکان جوان ما نمیتوانند به خاطر فشار خانواده وارد مناطق روستایی بشوند. تعدادی از سردمداران این شعار که” دندانپزشکی که نمیخواهد به روستا برود، اصلاً دندانپزشکی نخواند.” دانشجوی من بودهاند و زمانی که نوبت به خودشان رسید، فقط تهران آن هم بعضی از مناطق آن را برای مطب زدن قبول داشتند. جالب این است که کسانی برای کار کردن دندانپزشکان در مناطق محروم تصمیم میگیرند که خود، هرگز این کار را انجام ندادهاند.
بنابراین برای اینکه مناطق محروم هم از دندانپزشک بهرهمند شوند باید چه کرد؟
در دنیا برای هر معضلی دو سری طرح کوتاهمدت و بلند مدت در نظر گرفته میشود که طرحهای کوتاهمدت برای تسکین مشکلات فعلی و طرحهای بلندمدت هم برای حل آنها هستند، اما ما همیشه دنبال همان طرحهای کوتاهمدت هستیم و صبر میکنیم تا کار به بحران بکشد و بعد دنبال چاره میگردیم.
به اعتقاد من، قدم اول ما باید این باشد که دانشگاهها افراد را بهصورت دورهای برای درمان به مناطق مختلف بفرستند و برنامهریزی بلندمدت هم باید از دانشگاهها و بومیگزینی شروع شود. به این ترتیب که دانشجویانی را بپذیریم که خانواده آنها در همان شهر زندگی کنند و به دلیل عرقی به محل زندگی خود دارند، در زادگاه خود مشغول به کار شوند. در غیر این صورت، اجبار و فشار و تعهد مشکلی را حل نمیکند.
آیا افزایش سرانه دندانپزشک در تهران و شهرهای بزرگ میتواند منجر به شکسته شدن قیمت شود یا تنها تبعات منفی در پی دارد؟
فکر نمیکنم قیمتها در صورت بالا رفتن سرانه دندانپزشک شکسته شود، چرا که قیمت را عوامل دیگری است که تعیین میکند و اگر بخواهد شکسته شود، دندانپزشک باید از کیفیت مواد و لوازم کم کند وگرنه برای انجام دادن کارش به یک حداقلهایی نیاز دارد.
وقتی تعداد فارغالتحصیلان زیاد شد، در وهله اول فساد زیاد میشود. چرا که فارغالتحصیلان بیکار، مجبور میشوند راههایی را بروند که درآمد کسب کنند و این روند، دور از ذهن نیست. با این تعداد دندانپزشک که ما در حال حاضر تربیت میکنیم و این تعداد فارغالتحصیل که از خارج از کشور میآیند، ۶ سال دیگر جمعیت دندانپزشکان ایران حدود ۶۰ تا ۷۰ هزار نفر خواهد بود و جالب این است که تصمیم بر این شده است که دانشکده دندانپزشکی خصوصی هم تأسیس شود. سؤال من این است که شعبههای بینالملل دانشکدههای دندانپزشکی چرا تأسیس شدهاند؟ آیا واقعاً کارکرد آنها بینالملل بود یا در اصل افرادی که از پذیرفته شدن در این رشته محروم شده بودند، با راه یافتن به این دانشکدهها دندانپزشک شدند؟ ظاهراً چشم و همچشمی بین استانها، به تأسیس دانشکدههای دندانپزشکی هم رسیده است و پرواضح است که این اتفاق صحیح نیست. بلکه نکته مهم این است که ما از دانشکدههایی با کیفیت مطلوب بهرهمند باشیم. پیشنهاد من این است که اگر قرار است بخش خصوصی را در آموزش علوم پزشکی دخیل کنیم، دانشکدههای دولتی را به آنان بفروشیم. در آخر باید بگویم که پس از بیش از ۴۰ سال کار دندانپزشکی در ایران، مشکلات این حرفه را چاه ویلی میبینم که متأسفانه با تمام تمهیدات پر شدنی نیست. چرا که کارها بدون برنامهریزی انجام میشوند. گواه آن هم این که هیچ کس آماری ارائه نکرد که وزارت بهداشت، بر چه مبنایی تصمیم گرفته است دانشکده دندانپزشکی خصوصی تأسیس شود و چه نیازسنجی این ضرورت را نشان داده است.
منبع:دندانه