نقدی بر مجموعه شعر «تبسمی از هیچ بر لبهای نامربوط یک زن»
خودنمایی زن در لابلای واژهها
ساناز رنجکشان
«تبسمی از هیچ، بر لبهای نامربوط یک زن» عنوان مجموعه شعریست از دکتر نسیم حسینی که توسط نشر مایا شده است. نسیم حسینی مقطع عمومی دندانپزشکی را در دانشگاه رفسنجان گذرانده و تخصص بیماریهای دهان را از دانشگاه شیراز اخذ کرده و در حال حاضر به عنوان عضو هیاتعلمی در دانشگاه علوم پزشکی بندرعباس مشغول به فعالیت است.
[گفتگوی دندانه با دکتر نسیم حسینی درباره این مجموعه شعر را اینجا بخوانید]
با مطالعه مجموعه شعر «تبسمی از هیچ بر لبهای نامربوط یک زن» آنچه بیش از همه به چشم میخورد ترکیب و چیدمان ساده کلمات، بهمنظور تصویرسازی در کنار هم است. شاعر بهجای پرداختن افراطی به عنصر خیال که این روزها دامنگیر بسیار از اشعار جدید و نو شده است، با نگاهی ساده و رئال به پیرامونش، به خلق موقعیتها و بیان احساساتش پرداخته است که به چندین نمونه از آن میتوان اشاره کرد:
«همین دیروز بود که دمپایی بر فرق سرش فرود آمد/ و کلهاش پرت شد گوشه آشپزخانه/ ولی هنوز به روی خودش نیاورد…»
یا «به دستت نگاه کن که دیگر مأمن گونههای من نیست/ به دستت نگاه کن/ که پر از کنترل تلویزیون است» یا «دلم از دنیا سوزن نخی میخواست/ که گوشتهای دریده را وصله پینه کند…»
دکتر نسیم حسینی در این مجموعهشعر از کلیگویی پرهیز میکند و برای انتقال پیام خود به مخاطب شعرش، درگیر تکلف نیست. شاید همین باعث شده باشد که ما بعضاً با تکرار واژهها و یا مضمونهای مشترک در قطعههای متعدد مواجه شویم. آنچه بیش از همه در این مجموعه مورد توجه است، مضامینی است که شاعر در نهایت سادگی به آن پرداخته و در ضمن آن، همه تلاش خود را برای حفظ آهنگ و موسیقی شعر به کار برده است.
در بسیاری از آثار این روزها میبینیم که شاعر چنان به مضمونسازی و خلق پیچیدگی در شعر میپردازد که آهنگ و موسیقی شعر عنصری که بیش از هر چیز بر مخاطب تأثیر میگذارد، بهکلی فراموش میکند اما در این مجموعه شاعر از تکلف، بازی با واژهها، ترکیبهای من درآوردی اجتناب کرده است. شاید از دید بسیاری خلق آثاری با تنپوش سادگی برای یک شاعر ریسک جدی به شمار آید اما بیشک این همان چیزی است که به نگاه یک شاعر به جهان پیرامونش باز میگردد. شاعر این مجموعه با نگاهی به پیرامونش و تغییر آن و تاثیر این تغییر بر روی آدمها لب به سخن گشوده است:
«سخت مشغول است/ ساعت ها کتاب میخواند/ آیا تو آن گمشدهام هستی؟/ پودینگ موز و سیب زمینی درست میکند/ و سفره را در فیسبوک پهن میکند…»
پرداختن به نگاه ساده شاعر باعث نمیشود اشاره نکنیم که افراط در آن نیز شاعر را مبتلا به رکود میکند؛ به این معنی که دیگر در خلق آثار جدید پیام جدیدی وجود ندارد و فقط این ترکیب واژهها هستند که تغییر میکند و شاید خود شاعر که خالق اثر است، قادر به درک این یکنواختی نباشد اما مخاطب به راحتی آن را حس میکند، باید مراقب بود که پایبندی بیش از حد به ساده نوشتن شاعر را درگیر ساده اندیشی نکند.
بهطور کلی وقتی «تبسمی از هیچ بر لبهای نامربوط یک زن» را ورق میزنیم و میخوانیم سادگی آن را دوست داریم و ناخودآگاه لبخندی از جنس رضایت بر صورتمان نقش میبندد. تکرارهایش را میبینیم و میفهمیم و حسی از جنس زن را که در لابلای واژههای آن خودنمایی میکند، انکار نمیکنیم، فراز و فرودهای زیادی دارد اما ملالآور نیست. میتوان امید داشت که در آثار بعدی این شاعر دندانپزشک، مشعلهای بیشتری از جنس ادبیات و اندیشه و احساس برافروخته شود.
منبع:دندانه