تجهیزات دندانپزشکی تاج الدین
0 محصولات نمایش سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

نگاهی به رمان «دکتر داتیس» نوشته دکتر حامد اسماعیلیون

نگاهی به رمان «دکتر داتیس» نوشته دکتر حامد اسماعیلیون

 

دندان‌پزشک به روایت دندان‌پزشک

شاید به‌‌‌ همان دلیلی که پا گذاشتن به محیط دندان‌پزشکی برای بیشتر مردم ما، خوشایند نیست و تجربه روشنی محسوب نمی‌شود، داستان‌نویسان ایرانی هم ترجیح داده‌اند در عالم داستان پا به این محیط وهم‌آلود نگذارند و در میان شخصیت‌های داستانشان سهمی به دندان‌پزشکان ندهند. تعداد اندک دندان‌پزشکانی که به شکل حرفه‌ای به ادبیات داستانی می‌پردازند هم مزید بر علت شده تا در شمارش رمان نویسندگان ایرانی که دندان‌پزشک و دندان‌پزشکی را دستمایه قرار داده‌اند، به عدد سه برسیم:
– حسین سناپور در رمان «ویران می‌آیی»، در یک فصل از رمان ۶ فصلی و ۱۸۰صفحه‌ای خود را به روایت رابطه یک منشی و دندان‌پزشک پرداخته است.
– علی صالحی، در رمان کوتاه «مساله زن‌ها بودند»، از دندان‌پزشک نویسنده‌ای می‌نویسد که درگیر توهمات و شخصیت‌های بیرون زده از داستانش خود شده است.
– حامد اسماعیلیون، در رمان دکتر داتیس
از میان این سه نویسنده، دو تن از آن‌ها، دکتر علی صالحی و دکتر حامد اسماعیلیون، خود دندان‌پزشک هستند و کتاب تازه حامد، بهانه نگارش این مطلب.

درباره نویسنده
دکتر حامد اسماعیلیون، دندان‌پزشک جوانی است که بیشتر از آنکه با کار طبابت شهره باشد، با وبلاگش، «گمشده در بزرگراه»، و کتاب‌هایش شناخته می‌شود. در وبلاگی که وصف آن رفت، کوتاه و مختصر در معرفی خودش این‌طور می‌نویسد:
«اسفند ۱۳۵۵ در محلهٔ ششم بهمنِ کرمانشاه به دنیا آمدم و همان‌جا بزرگ شدم. دکترای دندان‌پزشکی را سال ۱۳۷۹ از دانشکدهٔ دندان‌پزشکی تبریز گرفتم. دو مجموعه‌داستان منتشر کرده‌ام: «آویشن قشنگ نیست» و «قناری‌باز». «آویشن…» برندهٔ جایزهٔ مجموعه داستانِ اولِ «هوشنگ گلشیری» است و به چاپِ پنجم رسیده است. چاپِ دومِ «قناری‌باز» هم با ماجرای لغوِ امتیازِ نشر چشمه فعلن قابل انتشار نیست. از پاییز ۱۳۸۹ در کانادا زندگی می‌کنم با همسرم و دخترم ری‌را. این‌جا هم‌‌‌ همان کار را می‌کنم؛ زندگی، نوشتن و دندان‌پزشکی.»
حالا پس از انتشار دو مجموعه داستان، توانایی خود را در نوشتن یک رمان کوتاه، با عنوان دکتر داتیس، آزموده است.

نگاهی به رمان «دکتر داتیس» نوشته دکتر حامد اسماعیلیون

نگاهی به رمان «دکتر داتیس» نوشته دکتر حامد اسماعیلیون

دکتر داتیس، نمای اول
دکتر داتیس رمان کم حجمی در ۲۰۰ صفحه است. به نظرم کتاب عنوان غریبی دارد که حتی پس از دست گرفتن و پایان بردن داستان، نمی‌توان آن را به عنوان یک نام مناسب پذیرفت.
طرح جلد کتاب، سیاه و سفید و وهم‌آلود است. یک دندان آسیا، بیرون کشیده از آرواره، که تنها و عریان پیش چشم خواننده قرار گرفته است و می‌توان آن را تجسمی از محتوا و شخصیت اول رمان قلمداد کرد. کتاب را نشر زاوش در اسفند ماه ۹۱ منتشر کرده است که جانشین نشر معتبر، اما توقیف شده «چشمه» شده است.

رمان روایت زندگی دندان‌پزشک جوانی به نام «داتیس الماسی» است، که پس از اتمام تحصیل در دانشگاه تبریز و گذران دوره طرح در شمال کشور، میان دو راهی ادامه تحصیل یا طبابت، دومی را انتخاب می‌کند. خود داتیس در اوایل رمان درباره انتخابش این‌گونه می‌گوید: «من، داتیس الماسی، در راه پر فراز و نشیب جستن علم یا پر کردن جیب‌ها با کمال شرمندگی و در اوج عرق‌ریزان روح، دومی را، بله، دومی را انتخاب کردم. نقطه.» مشکل امتیاز برای گرفتن پروانه طبابت او را به شهرکی در حاشیه تهران می‌کشاند، شهرکی به نام ساسنگ که نمی‌توانید در نقشه تهران پیدایش کنید، چون «نقشه را که باز می‌کنی نمی‌بینی‌اش. آنجا که منطقه هجده تمام می‌شود اثر «سین» ‌اش پیداست اما باقی ساسنگ می‌افتد بیرون.»
رمان دکتر داتیس شامل هفت فصل است که پنج سال زندگی و کار داتیس در شهرک ساسنگ را روایت می‌کند. فصل‌ها با عناوین ابر، آفتاب، باران، تگرگ، رنگین‌‏کمان، برف و مهتاب نامگذاری شده‌اند که احتمالا بیانگر تغییراتی هستند که در موقعیت راوی در ساسنگ رخ می‌دهد.

تن‌ها مثل کرگدن
داتیس انسان تنها و متفاوتی است. این تفاوت از نام غریب او هم پیداست: داتیس الماسی. متفاوت می‌اندیشد و هرگز نمی‌خواهد یا نمی‌تواند به بازی‌های جامعه و ضرورت‌های آن تن در دهد و خود را در قالبی محدود کند که جامعه برای یک دندانپزشک ترسیم کرده است. خود خواسته سعی می‌کند فاصله‌اش را میان خود و بیمارانش حفظ کند. با کسی آنچنان صمیمی نمی‌شود که اجازه دهد او را «دکی» خطاب کنند. جزییات کارش را با زبان کاملا علمی برای بیمارانش توضیح می‌دهد.

برای فرار از روزمرگی و تبدیل نشدن به یک گوما*ی واقعی تلاش می‌کند؛ چراکه می‌داند سرنوشت یک گوما مرگ است. اما انچنان که باید، قرص و محکم نیست و همین تردید‌هایش شخصیت او را شکل داده‏‌اند. اصولا بر چیزی اصرار نمی‌کند؛ چه وقتی مریض‌‏‌هایش درخواست تخفیف می‌کنند، چه موقعی که به بلندپروازی دوستانش بی‌‏اعتناست، چه آنگاه که مریم را به سادگی‌‌‌ رها می‌کند و دیگرانی را که وارد زندگی‌‏اش می‌شوند جدی نمی‌‏گیرد. به همین دلیل است که حنظله، عروسک آویزان از آینه ماشین او، تبدیل به صمیمی‌ترین دوستش می‌شود.

همچنان که با داتیس، در متن داستان پیش می‌رویم، رفته ‏رفته با تضاد‏های فرهنگی و عرفی محیط مواجه می‌شویم. با اینکه سال‌ها از حضور او در شهرک می‌گذرد اما در ‌‌‌نهایت باورهای قالب‌‏بندی شده‌‏ای که در ذهن اقشار سنت‏گرا ریشه دوانده‏‌اند به قضاوت‌‏هایی در مورد داتیس می‌‏انجامد و تلاش او برای پیوستن به بدنه آن اجتماع را بی‌‏ثمر می‌کند تا رابطه او با شهروندان ساسنگ در حد یک همزیستی مسالمت‌آمیز باقی بماند.
اما داتیس که در سر سودای اصلاح جامعه را با بیان صادقانه و شفاف‌اش دارد، وقتی که پا را از حد یک دندان‌پزشک فرا‌تر می‌گذارد و به نیت ایجاد تغییر در ساختار فرهنگی و اجتماعی شهرک، داوطلب ورود به شورای شهر می‌شود، تعارضات بیشتر رخ می‌نمایند. نطق صمیمی و صریح‌اش در مسجد شهرک، موجب هراس و ترس همشهری‌هایش می‌شود و با قطع سپیدارهای بلند مورد علاقه‌اش، به یکباره، شکست را می‌پذیرد و راه چاره را در فرارکردن می‌بیند و باز به‌‌‌ همان جهان بسته تنهای بی‌دوست و بی‌عشق پناه می‌برد.

آشنا برای دندان‌پزشکان، غریب برای دیگران
اسماعیلیون به عنوان یک دندان‌پزشک، در رمان جدیدش تجربه‌های خود از زندگی و کار در جنوب شهر تهران را دستمایه خلق رمانش قرار داده است. حجم زیادی از داستان به توصیف شرایط مطب، رفت و آمد بیماران، نحوه درمان و تقابل آن‌ها با داتیس اختصاص یافته است. از خلال این توصیف‌ها است که ما با شرایط زیستی و فرهنگ مردم منطقه و موقعیت ویژه‌‏ای که داتیس در آن گرفتار شده آشنا می‌شویم.
کتاب پر است از اصطلاحات دندان‌پزشکی و پزشکی و جزییاتی دقیق از شرح درمان و رخدادهای حین درمان. مانند شکایت بیمار از درد پس از درمان ریشه یا مصیب‌های پس از تحویل پروتز کامل {دست‌دندان} و نقل این مثل معروف که دندان‌پزشک خوشبخت کسی است که پس از تحویل پروتز بیمار، از پنجره او را ببیند که هنگام گذر از عرض خیابان تصادف می‌کند و می‌میرد! به‌این ترتیب این رمان را می‌توان مجموعه‌ای از خاطرات مشترک همه دندان‌پزشکان دانست.
اما دکتر داتیس در حد یک زندگی‌نامه یا کتاب خاطرات باقی نمانده و با مهارت نویسنده در ارایه تصاویر دقیق و قدرت داستان‌پردازی، به یک رمان جذاب و خواندنی تبدیل شده است.

با این‌حال همچنان که بیماران دکتر داتیس از درک زبان تخصصی او در توصیف درد‌ها ودرمان‌هایشان عاجزند، احتمالا زبان نویسنده نیز برای خواننده غیر دندان‌پزشک کمی دشوار و غیر قابل درک خواهد بود، مخصوصا که نویسنده از اسامی بیماری‌ها و توصیف علایم و نشانه‌ها برای توضیح دادنِ ناهنجاری‌های شخصیتی، اجتماعی و سیاسی استفاده کرده است و خواننده به روشنی درمی‌یابد به دلیل نادانسته‌هایش قسمتی از ملاحت داستان را از دست می‌دهد.
به دو نمونه از این دست توصیفات توجه کنید:
«دندان را می‌کشم. گاز استریل را روی زخم می‌گذارم و از مرتضی می‌خواهم فشار ندهد. گوتاپرکاهای بیرون زده از ته ریشه دندان پوزخند می‌زنند. استرسم افت می‌کند. دندان را بدون آسیب درآورده‌ام…»
و یا «هنوز از به یاد آوردن آن حادثه، آن اتفاق کوتاه، آن ملاقات یکطرفه غیر منتظره قلبم می‌شود قلب آنژین صدری، ریه‌ام می‌شود ریه سارکوییدوزی. نفس کم می‌آورم. درد توی فک پایینم می‌پیچد و ضربان خون داغ و تپنده را در شاخه کاروتید که از گردنم بالا می‌رود تا هشت شاخه‌اش را بدواند لابه‌لای صورت و مغزم حس می‌کنم.»

لذت مضاعف برای همکاران
دکتر داتیس، رمان جذابی است برای خواندن؛ تجربه چندین ساله حامد در وبلاگ‌نویسی، زبان داستان را گرم و گیرا کرده که به سادگی خواننده را درگیر داستان می‌کند و در طول داستان به پیش می‌برد. اما بدون شک خواندن این کتاب لذت مضاعفی برای دندان‌پزشکان خواهد داشت. آن‌ها می‌توانند خود را جای شخصیت اول داستان بگذارند و تمام خاطرات نانوشته و تجربیاتی که در طول سال‌ها مطب‌داری، تجربه کرده‌اند، از دریچه نگاه یک نویسنده کارکشته مرور کنند. خوانندگان عادی کتاب نیز، که به شکل بالقوه یک بیمار دندان‌پزشکی محسوب می‌شوند، به مدد این کتاب می‌توانند برخی واقعیت‌های دندان‌پزشکی را از زاویه دید یک دندان‌پزشک ببینند و به درک متقابلی از سختی‌ها و مشکلات کار آن‌ها برسند که احتمالا در بهبود روابط بیمار و دندان‌پزشک مفید خواهد بود.

* گوما نام مرحله آخر بیماری سفلیس است که پیشرفت بیماری موجب سوراخ شدن سقف کام می‌شود.

منبع:دندانه

0
دیدگاه‌های نوشته