دستاوردهای کمنظیر؛ اشتباهات فاحش
روایت آنچه در دولت یازدهم بر جامعه پزشکی و نظام سلامت گذشت
پرنیا زمانی/ نگین دندانپزشکی
انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ دارای یک ویژگی بارز بود. در آن انتخابات، سروسامان دادن و «اصلاح نظام سلامت کشور» به شکل یک شعار اصلی در برنامه کاندیداها و بهخصوص کسی که چندی بعد، سکان هدایت کشور را در دست گرفت، وارد شد و طبیعتا پس از پیروزی لازم بود تا به وعدهها، عمل شود. با چنین هدفی حسن روحانی، حسن هاشمی را وارد کابینه دولت تدبیروامید کرد و از وی خواست تا ناوگان خسته و فرسوده نظام سلامت کشور را نونوار کند.
دستاوردهایی نیمهتمام
سال ۹۳ در شرایطی آغاز شد که وزیر بهداشت دولت، سرخوش از افزایش بودجه رویایی که نمایندگان خانه ملت برای وزارتخانه متبوع وی در نظر گرفته بودند، درجهت تحقق یکی از وعدههای مهم حسن روحانی برآمد و پروژه اصلاح نظام سلامت کشور را کلید زد. اصلاح سیستمی که سالها در حسرت یک غبارروبی و منتظر دیدهشدن در بودجههای سنواتی کشور بود و سرانجام با آغاز طرح «تحول در نظام سلامت» تلاش کرد بسیاری از کاستیهایش را رفع کند.
مقایسه اوضاع و احوال گذشته با وضعی که امروز در کشور تجربه میکنیم، نشان میدهد که این طرح دستآوردهایی هم داشته است. حتی منتقدین سرسخت سیاستهای وزارت بهداشت هم بر پیشرفتها صحه میگذارند و معتقدند کارهای فراوانی انجام شده است. اما اهل فن و کارشناسان حوزه سلامت معتقدند تحولی که در سیاستهای کلان و نگاه مسئولین کشور به حوزه سلامت ایجاد شده، اتفاق مبارکی است که اگر از تصمیمات شتابزده، غیرکارشناسی و خلقالساعه پرهیز میشد، میتوانست ثمراتی بیش از این به همراه داشته باشد. منتقدین میگویند گامهای مختلف طرح تحول سلامت هرکدام تا مرحلهای پیشآمده و نتایجی کسب کردهاند، ولی با برخورد با موانع سر راه، نیمهکاره مانده و رها شدهاند. گو اینکه حمایتهای کلامی بخشهای مختلف نظام در همان روزهای آغازین، باعث ایجاد نوعی ذوقزدگی در مجریان طرح تحول سلامت شد و شاید روزی که دولت، مجلس، بیمهها، مراکز صنفی و مجامع علمی همه یکصدا بانگبرآورده بودند که «به میدان بروید، ما حمایت میکنیم»، کسی در ساختمان شهرک غرب گمان نمیبُرد که ممکن است روزی در مسیر تحقق این حمایتها، «اما و اگری» هم پیش آید.
در همان گامهای نخست، بیش از ۱۰میلیون نفر از جمعیت کشور که تحت پوشش هیچکدام از بیمههای خدمات درمانی موجود در کشور نبودند، به رایگان به زیر چتر حمایت سازمان بیمه سلامت ایران وارد شدند. این اقدام بزرگ چیزی نبود که متولیان سلامت از مباهات و افتخار به آن چشمپوشی کنند. اما دیری نپایید که با آشکار شدن روی دیگر سکه و رخ نمودن مشکلات مالی، همانها در صف اول منتقدین ایستادند و تحت پوشش درآوردن این تعداد زیاد آن هم جهت همه خدمات درمانی سرپایی و بستری را اقدامی عجولانه و بدون برنامه خواندند. شاید نخستین دستآورد طرح تحول که در زندگی مردم احساس شد، کاهشی بود که در پرداخت از جیب آنها صورت گرفت. بستری بیماران در شهرها تنها با فرانشیز ۶ درصد و در روستاها با ۳ درصد از هزینه، انجامپذیر شد. ولی اشکال عمده این دستآورد مهم این بود که در همان بخش بستری درجا زد و فرصتی نیافت تا در بخش سرپایی هم خودی نشان دهد.
تامین تجهیزات و داروی مورد نیاز در بیمارستانها از دیگر نتایج مثبتی بود که حاصل شد. مسئولین وزارت بهداشت بارها بر این مسئله تاکید کردند که دیگر لازم نیست کسی برای تامین دارو و لوازم، به بیرون از بیمارستان فرستاده شود. اما طبیعتا این رویکرد صحیح تا زمانی عملی است که شرکتهای تولید دارو و تجهیزات پزشکی، بیمارستانها را در این راه حمایت کنند و این حمایت، خود به دریافت به موقع مطالبات آنها از سازمانهای بیمهگر بستگی دارد. خلف وعده بیمهها با این شرکتها به عدم توانایی آنها در تامین دارو و تجهیزات برای بیمارستانها خواهد انجامید و درنتیجه اوضاع به همان منوال گذشته برخواهد گشت. کمااینکه این اتفاق درحال وقوع است.
توقف طرح «پزشک خانواده» در مناطق روستایی، طرحهای مربوط به خدمات دندانپزشکی و پوشش بیمهای این خدمات، معضلات نظام آموزش پزشکی، شبکه بهداشت و…. همه و همه نمونههایی هستند از کارهایی که هرکدام به شکل نیمهکاره رها شدند و اگر نسبت به انجام هرکدام از آنها به تنهایی تمرکز لازم صورت میگرفت، امروز شاهد نتایج بهتر و قابل دفاعتری میبودیم. شاید اجرای این طرح به شکل پایلوت و آزمایشی و درابعاد کوچکتر از سراسر کشور، میتوانست پیش از آنکه کار به اینجا کشیده شود، نقاط ضعف و قوت طرح را نشان دهد و ما را از افتادن در گرداب مشکلاتی که حداقل در کوتاهمدت راهحلی برای آن متصور نیست، محافظت کند.
جامعه پزشکی، مظلومتر از همیشه
در کنار همه این مسائل، مطالبات چندین ماهه پزشکان، پیراپزشکان و پرستاران از بیمهها تبدیل به معضلی بسیار جدی شده و تا بدانجا پیش رفت که قشر همواره نجیب پزشکان، لب به اعتراض گشوده و اظهار داشتند: «وزارت بهداشت، طرح تحول سلامت را به طور نسیه و از جیب پزشکان تا اینجا رسانده است.»
اما این یک روی سکه بود. به همان اندازه که پزشکان از مشکلاتی که طرح تحول سلامت بر دوش آنها گذاشته ناراحت و معترض بودند، برخی در جامعه اینطور القا میکردند که کارکرد اصلی طرح تحول، پرکردن جیب پزشکان بوده است. بهخصوص تغییراتی که در ورژن اصلی کتاب ارزش نسبی خدمات (کتاب کالیفرنیا) به وجود آمده بود و نظام پرداخت بیماستانها که بین طرحهایی مانند قاصدک و پلکانی و… سرگردان بود، در بعضی بخشها باعث افزایش اختلاف درآمد بین پزشکان جراح و دارای پروسیجر با پزشکان داخلی و نسخهنویس از یک سو و از سوی دیگر بین دستهای از پزشکان با پیراپزشکان و پرستاران شده بود. نکته دیگر اینکه تا قبل از اجرای طرح تحول سلامت، درآمد پزشکان از دو طریق سیستم دولتی و فعالیت آنها در بخش خصوصی تامین میشد. اما با اجرای این طرح و استخدام تماموقت متخصصین در بیمارستانهای دولتی و منع آنها از کار در بخش خصوصی، تمام درآمد آنها از طریق دولت پرداخت شد و همین مسئله باعث شد تا فیشهای حقوقی چندده میلیونیِ عده معدودی از پزشکان، به چشم بیاید.
مجموع این شرایط باعث شد تا دربین برخی سطوح جامعه این تصور به وجود بیاید که مجموعه پزشکان، مرفهین بیدردی هستند که بیش از اینکه به فکر اهداف بشردوستانه و خداپسندانه حرفه خود باشند، به پرکردن جیب و منافع مادی خود میاندیشند. البته رسانهها و بهخصوص رسانه ملی هم در القای این تصور بیتقصیر نبودند. در این کارزار فقط جای خالی پخش برنامهها و سریالهایی نظیر «درحاشیه» خالی بود. سریالی که به نمایش کاریکاتوری عدهای پزشکنما در اداره یک بیمارستان میپرداخت و البته شرایطی که پیشتر به آن اشاره شد، باعث گردید تا برخی از مردم، رویکرد طنز این سریال و سبقه سازندگان آن را از یاد ببرند و به این باور برسند که هرآنچه «درحاشیه» نشان داده، عین واقعیت موجود در جامعه پزشکی کشور است و تصویری از این قشر خدوم در اذهان مردم نقش بست که به ارتباط معنوی بین بیمار و پزشک صدماتی جبرانناپذیر وارد ساخت.
در همین اوضاع و احوال بود که مرتب در رسانهها اخباری به گوش میرسید مبنی بر اینکه در فلان شهر، فلان تعرض به پزشک انجام شده است. حوادثی مانند قتل پزشک جوان در اردبیل، درگیری و بازداشت پزشک کشیک اورژانس در ممسنی و بسیاری موارد مشابه، زاییده همین تفکر بود.
مثلث تخریب، کامل شد
درکنار تعداد انگشتشماری متخلف که مانند هر صنف و حرفه دیگری در بین انبوه جامعه درستکار پزشکی هم وجود داشت و رسانههایی که جذب مخاطب را در شانتاژ و بزرگنمایی این حوادث میدیدند، یک ضلع دیگر لازم بود تا مثلث «تخریب رابطه پزشک و بیمار» کامل شود. فعالین صنفی نظام سلامت، تصمیم نادرست وزارت بهداشت در بزرگنمایی و علنی کردن مبارزه با قانونشکنی، اقداماتی مانند اعلام عمومی شماره تلفنی برای شکایت از پزشکان و رویکرد شخص وزیر در صحهگذاشتن بر اقدامات وزارتخانه و رسانه ملی را عامل مهم دیگری در تخریب وجهه جامعه پزشکی دانسته و آن را بهعنوان «ضلع سوم مثلث» یادشده شناختند. بدینترتیب روزبهروز بر گستره شکاف بین شخص اول متولی نظام سلامت و جامعه پزشکی اضافه شد و این فاصله بیشتر به چشم آمد. پزشکان سرشناس، به انتقاد از وی روی آوردند و اعلام کردند که وزیر بهداشت با برخی اقدامات پوپولیستی، قصد خودنمایی در بین مردم را دارد و به این مسئله توجه ندارد که وقتی او در انظار مردم، تخلف درصد بسیار ناچیزی از پزشکان را به صراحت اعلام میکند، در دید عامه مردم، «تخلف یک پزشک»، به «تخلفات پزشکان» تعبیر شده، عمومیت یافته و درواقع همه پزشکان پاکدست و درستکار را هم در دایره شمول قرار میدهد. مثلا در یکی از همان روزها رئیس انجمن جراحان ارتوپدی در مصاحبهای با روزنامه «سپید» ضمن انتقاد از این شیوه وزیر بهداشت اظهار داشت: «اگر خطایی هم جایی اتفاق میافتد، بهتر است خود انجمنهای پزشکی اعلام کنند که این تخلفات در حوزه ما رخ داده است و خود ما آنها را تصحیح کنیم. چون به نظر من عباراتی مانند «زیرمیزی»، «تقلب» و «دزدی» وقتی از طرف یک وزیر مطرح میشود، آن وقت معانی آنها با «فحشا» هیچ فرقی پیدا نمیکند. اصلا به صلاح نیست که وزیر بهداشت کشور این حرفها را بگوید.»
ناگفته نماند که انتقادات اینچنینی برای پزشکان، انجمنهای پزشکی و رسانههای منتقد بدون تبعات هم نبود و هرکدام به شکلی مورد قهر وزارت بهداشت قرار میگرفتند. مُهر پرونده پزشکان رادیولوژیستی که بخاطر تجمع و انتقاد از اظهارنظر وزیر در ماجرای انجام سونوگرافی توسط متخصصان زنان و زایمان بازداشت شدند، هنوز گرم است. تهدید و تحدید انجمنهای علمی پزشکی و دور کردن آنها از امور صنفی، برخورد با انجمنهای منتقد مانند انجمن جراحان عمومی و… هم روندی است که آغاز شده و همچنان ادامه دارد. ازطرفی هر روز بر تعداد منتقدین سرسخت مجموعه وزارت بهداشت و شخص سیدحسن هاشمی افزوده میشود. اختلافات سازمان نظام پزشکی و مشخصا انتقادات صریح علیرضا زالی رئیس این نهاد صنفی درباره تعرفهها و نامههایی که اینروزها بین سازمان نظامپرستاری و وزارت بهداشت رد و بدل میشود، مصادیقی از نارضایتی عمومی اجزاء مختلف نظام سلامت هستند که یکی پس از دیگری آشکار میشوند. مصادیقی که دیگر حتی به کمتر از عزل وزیر بهداشت هم رضایت نمیدهند.
×××
این نمایی کلی است از آنچیزی که در مدت ۳ سال از روی کار آمدن دولت یازدهم و اجرای طرح تحول، بر جامعه پزشکی و نظام سلامت ما گذشته است. دستاوردهایی کمنظیر همراه با اشتباهاتی فاحش که میتواند نتایج مثبت به دستآمده را تحتالشعاع خود قرار داده و حتی آنها را محو و نابود کند.
بهرهمندی از نعمت سلامتی، حق ایرانیان است. شاید یک بازنگری منصفانه و توجه به توصیه دلسوزانی که از دانش، تجربه و تعهد کافی برخوردارند، بتواند دورانی طلایی را در تاریخ نظام سلامت این کشور ثبت کرده و رضایتِ گیرندگان خدمت را همراه با آرامش خاطر ارائهدهندگان خدمات سلامت رقم بزند.
منبع:دندانه