دندانپزشکی بر روی ویلچر
گفتگو با دکتر سعید خسروی، دندانپزشک مبتلا به فلج اطفال و محدودیت حرکتی
اشتغال به حرفه دندانپزشکی به خودی خود برای افراد آسیبهای جسمی را به دنبال دارد که موضوع مورد بحث مطالعات و مقالات علمی است. حال اگر دندانپزشک خود هم دچار معلولیت جسمی یا به عبارت بهتر «توانخواه» باشد، قطع بهیقین با مشکلات بیشتری مواجه خواهد بود. دکتر سعید خسروی، دندانپزشک توانخواهی است که با وجود محدودیتهای حرکتی، با تمام موانعی که عدم مناسبسازی دانشگاه و اماکن عمومی و همچنین سختیهای کار دندانپزشکی پیش رویش گذاشته مبارزه کرده و در حال حاضر ۶ روز در هفته بهصورت تماموقت در شهر ازنا به کار دندانپزشکی مشغول است. با ایشان درباره این مشقات گفتگوی کوتاهی داشتیم که در ادامه میخوانید.
آقای دکتر خسروی، لطفاً کمی از خودتان و دلیل ابتلا به ناتوانی حرکتی بگویید.
بنده دکتر سعید خسروی، دندانپزشک عمومی، متولد سال ۱۳۵۴ در شهر ازنا، استان لرستان و فرزند دوم از ۷ فرزند خانواده هستم. بین سن ۲ تا ۳ سالگی، با اینکه ۱ مرحله واکسیناسیون فلج اطفال روی من انجام شده بود، شاید به خاطر شرایط نامناسب نگهداری دارو و فاسد شدن آن، به فلج اطفال و متعاقب آن انحراف ۶۵ درجهای ستون فقرات دچار شدم. تا به حال ۷ مرحله جراحی بر روی ستون فقرات من انجام شده و با عصا و ویلچر قادر به حرکت هستم.
محدودیتهای حرکتی شما در دوران تحصیل در مدرسه و دانشگاه چه مشکلاتی برایتان ایجاد کرده بود؟
ما در استان کوهستانی زندگی میکنیم که بارش برف زیادی دارد. دورانی که من به مدرسه میرفتم هم بارش برف سنگین بود و مشکلات زیادی برای تردد برایم ایجاد میکرد. زمانی هم که کنکور دادم، به این دلیل دانشگاه جندیشاپور اهواز را انتخاب کردم که این شهر بارش برف ندارد. البته علاوه بر آن خود دانشگاه هم از قدمت و جایگاه علمی خوبی برخوردار بود.
باید گفت محیط دانشگاه جندیشاپور هم مانند اکثر مناطق و ساختمانهای شهرها برای توانخواهان مناسبسازی نشده بود و من ناچار بودم برای طبقهی اول و دوم، دو ویلچر مجزا بگیرم. یکبار هم در مسیر دانشگاه خودرویی با من تصادف کرد که باعث شد ۱ سال دیگر خانهنشین شوم. من در مجموع برای جراحیهای پا و ستون فقراتم ۴ سال مرخصی گرفتم و قبل از تصادفم ۳ بار جراحی ستون فقرات کرده بودم. در طول مدت تحصیل هم ۴ مرحله جراحی کردم و با احتساب این مرخصیها تحصیلات دانشگاهیام در مقطع دندانپزشکی عمومی ۱۰ سال، یعنی از سال ۷۶ تا ۸۶ طول کشید.
همیشه خاطرات روزمرهام را از بیعدالتی محضی که در شهرها برای افراد توانخواه حاکم است مینوشتم. اشخاص باید روی ویلچر بنشینند تا این موانع را ببینند؛ اما متأسفانه مسئولین ما هیچوقت فکر نمیکنند حادثه در کمین همه است.
با وجود فشارهای جسمی که کار دندانپزشکی به افراد وارد میکند، چه شد که تصمیم گرفتید این حرفه را انتخاب کنید؟
من در مدرسه همیشه شاگرداول یا دوم بودم. اگرچه درسخوان بودم؛ اما زمان ما فشار مدارس روی دانش آموزان بیشتر بود و ما هم درس خواندن را جزو وظایف خود میدانستیم.
وقتی در رشته تجربی دیپلم گرفتم تکلیفم برای ادامه تحصیل و رشتهای که میخواستم انتخاب کنم با خودم روشن نبود. تا آن زمان درسخوانده بودم که شاگرداول باشم و کشش درونی در من وجود نداشت که چه شغلی را انتخاب کنم. بنابراین تصمیم گرفتم خودم را پیدا کنم و برای این کار، در خانه نشستم و کتابهای رشته انسانی و ریاضی را خواندم و به عبارت دیگر درسهای دبیرستان را یک دور کامل مطالعه کردم که حدود ۲ سال و نیم طول کشید. پدرم هم مرا درک میکرد و میدانست دچار سرگشتگی هستم و فشاری نمیآورد که کنکور بدهم. البته بعد از لطف خدا و خانواده، صحبتهای آقای دکتر فرهاد میثمی برای من یک نوع تولد معنوی دیگر بود. میتوانم بگویم مقدمه کتابهای ایشان را که خواندم زیر و رو شدم.
بعد از این مطالعات و تحقیقات دیگری که انجام دادم، متوجه شدم ما در ایران دندانپزشکی که به فلج اطفال شدید دچار شده و انحراف ستون فقرات داشته باشد نداریم. پس من تصمیم گرفتم اولین باشم. با این وجود که آن زمان دانشگاه جندیشاپور ۲۰۰ نفر پزشکی و ۲۰ نفر دندانپزشکی میگرفت و قبول شدن در پزشکی برای من راحتتر بود؛ روی تصمیم خودم پافشاری کردم. درنتیجه در کنکور تجربی شرکت کردم و با وجود اینکه نمیتوانستم زمان زیادی روی صندلی بنشینم، با رتبه ۱۰۴ پذیرفته شدم.
چرا تصمیم نگرفتید در آزمون تخصص شرکت کنید؟
من به دلیل کسب رتبه نهم کشوری در آزمون علوم پایه دندانپزشکی سال ۷۸، مشمول آئیننامه تسهیلات آموزشی استعدادهای درخشان شدم و استریت بودم؛ اما به دلیل شرایط خاص خانوادگیام، نتوانستم تخصص بخوانم. چرا که پدر من به دلیل حادثهای برای ایشان پیشآمده بود دچار ضایعه نخاعی شدید شده است و خواهرم معلول ذهنی متوسط است و من باید از خانواده حمایت میکردم.
در هفته چند شیفت کار دندانپزشکی میکنید؟
من اگرچه به انحراف ستون فقرات مبتلا هستم؛ اما به کمک دیاپازونی که جراح برایم جایگذاری کرده، بیشتر از افراد سالم و ۶ روز هفته، هر روز ۲ شیفت کار میکنم. با اینکه درد دارم؛ اما حتی اگر شیفت صبح به دلیل مشغولیتهای دیگر به مطب نروم، از ساعت ۳ تا ۱۰ شب، معادل ۲ شیفت به کار مشغولم. چرا که شغلم را بسیار دوست دارم و این علاقه دردهایم را برایم قابلتحملتر میکند. اگر میخواستم راحتتر باشم داروسازی میخواندم؛ اما دندانپزشکی ترکیبی از هنر و دانش و با روح عصیانگر من سازگارتر است.
همیشه میگویم عقل شرط لازم است؛ اما کافی نیست و برای من دل حرف آخر را میزند. همیشه در دل ترسهایم میروم و با آنها مواجه میشوم.
یونیت و صندلی شما در مطب به چه شکل مناسبسازی شدهاند؟ آیا برای کاهش فشارهای جسمی ناشی از کار، باید حرکات ورزشی خاصی انجام دهید؟
من در مطب روی ویلچر مینشینم. ویلچر سادهای دارم ک جک دارد که میتوانم ارتفاعش را تنظیم کنم و یونیتم هم مثل سایر دندانپزشکان است و تفاوتی با آنها ندارد.
البته نسبت به سایر دندانپزشکان برای ریکاوری کردن نیاز بیشتری به حرکات کششی دارم که در مورد آنها تحقیق کردهام و انجام میدهم.
در کنار کار دندانپزشکی، به فعالیتهای جنبی هم اشتغال دارید؟
مدتی به ورزش تیراندازی میپرداختم و در مسابقاتی که در سطح شهر خودمان برگزار شد رتبه اول و در مسابقات شمال غرب تهران رتبه سوم را کسب کردم. در ضمن در حال حاضر رئیس هیات مدیره کانون معلولین استان لرستان هستم.
منبع:دندانه