دورههای بازآموزی چه پیامی دارند؟
دکتر رضا حسینپور
حتما همه شما همکاران نیز در طول روز چند پیامک دریافت میکنید که دورههای بازآموزی را تبلیغ میکنند و حتما تصدیق میکنید که عمده این پیامکها مربوط به دورههای آموزش ایمپلنت یا درمانهای زیبایی هستند. احتمالا شما نیز از خودتان پرسیدهاید چرا فقط ایمپلنت و زیبایی؟
یک جواب خیلی ساده میتواند این باشد که چون این درمانها سختترند و نیاز به آموزش تکمیلی دارند! ولی به راحتی میتوان فهمید که اینگونه نیست. مثلا جراحی دندان عقل نهفته، جراحی عمیق کردن وستیبول، جراحی فلپ، درمان دندانپزشکی بیمار قلبی، بیمار دیالیزی و غیره نیز مثالهایی از درمانهای تخصصی و سخت هستند که در پیامکها کمتر معرفی میشوند. حتی به نظر بنده به عنوان متخصص بیماریهای دهان، تشخیص و طرح درمان سختترین اقدام دندانپزشکی است. بارها و بارها از زبان بیماران میشنویم که فلان طرح درمان توسط یکی از همکاران به ایشان ارائه شده است و من و شمای دندانپزشک متوجه میشویم که طرح درمان صحیحی نبوده است. یا تشخیص درد که به تنهایی دنیایی دارد و چه بسیار مواردی که تشخیص علت درد اشتباه بوده و بالطبع درمان ارائه شده نیز صحیح نبوده است.
پس دلیل اصلی چیست؟ چرا دورههای تشخیص درد و طرح درمان و آموزش بهداشت کمتر مورد اقبال هستند؟ مگر نه این است که عمده خدمات مورد نیاز بیماران این قبیل خدماتند؟ مگر نه این است که فقط بخشی از مردم به درمان ایمپلنت نیاز دارند ولی تقریبا همه مردم نیازمند خدماتی چون آموزش بهداشت و ترمیم هستند؟ چرا اگر شهروندی دچار شکستگی فک یا دندان شده باشد و یا بیماری قلبی و تنفسی داشته باشد و یا باردار باشد باید کل شهر را بگردد تا درمان مورد نظر خود را دریافت کند ولی برای جایگزین نمودن یک دندان کشیده شده توسط ایمپلنت، به راحتی این سرویس در اختیار وی قرار میگیرد؟ و چه بسیار بیمارانی که با چندین دندان پوسیده و نیازمند ترمیم یا درمان ریشه، ابتدا درمان دندان کشیده شده در اختیارشان قرار گرفته است. غافل از اینکه دیر یا زود آن دندانها نیز کشیده شده و نیاز به جایگزین خواهند داشت!
جواب این پرسشها در راحتتر بودن آن خدمات یا سختتر بودن درمان ایمپلنت و زیبایی نیست بلکه پاسخ را باید در ویژگیهای بازار سلامت جستجو کرد. ویژگیهایی که باعث میشود خدمات وابسته به تکنولوژی و صنعت بیشتر ارائه شده و خدمات وابسته به مهارتهای فرد (بدون نیاز چندان به ابزار و تکنولوژی) کمتر ارائه شوند!
بازار سلامت مثل بازارهای عادی نیست. در بازارهای عادی (و البته سالم) قیمت، حد نهایی تعادل عرضه و تقاضا است. در این بازارها به قول اقتصاددانها دست نامرئی آدام اسمیت در کار است و حتی با حضور کمرنگ دولتها به عنوان ناظر، قیمتها به راحتی افزایش نمییابند مگر اینکه به دلائلی عرضه دچار مشکل شود. بنابراین همه ما شاهدیم که مثلا یک گوشی موبایل امروز یک نرخ دارد و ۵ سال بعد با تغییرات شگرف در ورژنهای جدید، نه تنها گوشی قبلی ارزشی ندارد بلکه چهبسا گوشی جدید ارزانتر از قبلی نیز باشد.
در بازار سلامت (Health Market) متاسفانه این اتفاق به دلائل متعدد رخ نمیدهد:
– ناقرینگی اطلاعات پزشک و بیمار (Asymmetric Information). به عبارت بهتر اطلاعات خریدار خدمت راجع به خدمت تقریبا صفر است. بنابراین هر آنچه که ارائهکننده توصیه نماید لاجرم صحیح است.
– در این بازار به همان دلیل پیشگفت، تقاضای القایی (Induced Demand) بسیار بالاست. یعنی بخشی از خدمات ارائه شده نه بر اساس اولویت درمانی مورد نیاز، بلکه بر اساس خواسته ارائه کننده به بیمار القا میگردد.
– در بازار سلامت، کم و بیش انحصار ارائه خدمت (Monopolistic Competition) و یا کمبود ارائه خدمت (Oligopolistic Competition) وجود دارد.
– کالای سلامت بر خلاف سایر کالاها درونی است و افراد برای حفظ سلامتی خود یا خانواده حاضرند هر بهایی را بپردازند.
– و دلائل متعدد دیگر که همگی باعث میشوند تا این بازار رقابتی نباشد و اصطلاحا در آن شکست بازار (Market Failure) رخ دهد.
حالا جواب پرسشهای آغازین بحث کمی راحتتر میشود. در یک چنین بازاری که در آن انحصار دانش و اطلاعات وجود دارد، در آن امکان القا وجود دارد، در آن پای سلامتی مردم در میان است، میتوان کالای گرانتر را به راحتی تبلیغ کرد! مهم نیست کالا سخت است یا آسان بلکه مهم گران بودن آن است! و عجبا که گران بودن کالا نیز به میزان وابستگی آن به تکنولوژی بستگی دارد!
به همین خاطر اگر شما نیم ساعت وقت خود را صرف آموزش بهداشت، یا درمان ضایعات و زخمهای مخاط دهان نمایید یا از یک بیمار قلبی عروقی شرح حال بگیرید عایدی چندانی نخواهید داشت ولی اگر در همان مدت زمان دندان کشیده شده بیمار را با ایمپلنت جایگزین نمایید دریافتی به مراتب بهتری خواهید داشت.
اما نکته بسیار مهمتر اینکه در خدمات وابسته به تکنولوژی سود اصلی مربوط به بازار تکنولوژی است نه بازار سلامت! و فروشندگان کالا بسیار بیش از ارائهکنندگان خدمت منتفع میشوند! و عجبا که همان تقاضای القائی که ارائهکننده برای بیمار ایجاد میکرد را تکنولوژی برای ارائهکننده خدمت ایجاد میکند! یعنی با تبلیغات گسترده و تورها و کنفرانسها و کارگاههای مختلف و البته استفاده از دانش استادان (!) برتری محصول خود را به ارائه کننده القاء میکند!
واضح است که در این شرایط کسی دوره جراحی دندان عقل برگزار نمیکند. کسی دوره تشخیص درد برگزار نمیکند. چون در اینها تکنولوژی حضور موثری ندارد.
اما سخن آخر با مسئولین وزارت بهداشت و متولیان سلامت مردم!
در این بازار با ویژگیهایی که گفته شد نقش شما از چند جهت حائز اهمیت است:
– اینهمه بازآموزی برای تکنولوژی و خدمات گران؟ تکنولوژی بدون نیاز به تشویق(!) و امتیاز بازآموزی هم کار خود را خواهد کرد. بنابراین شما موظفید تا امتیازهای بازآموزی را صرف آموزش خدمات پیشگیرانه و یا خدماتی نمایید که بیشترین هزینه / اثر بخشی را دارند.
– در عین نظارت بر ارائه خدمات گران، تعرفههای خدمات پیشگیرانه و سلامت محور را به گونهای افزایش دهید که تمایل برای ارائه آنها افزایش یابد.
– پوششهای بیمهای خدمات دندانپزشکی (خصوصا بیمههای تکمیلی) را به نحوی مدیریت نمایید که خدمات دارای اولویت سلامت و خدمات مورد نیاز کودکان در جایگاه بالاتری قرار گیرند.
منبع:دندانه